بدون دسته بندی, دنیای کوهنوردی, کوهنوردان جهان, کوهنوردی

رینهولد مسنر ، کوهنورد تمام ادوار

رینهولد مسنر ، کوهنورد تمام ادوار

رینهولد مسنر یا رینهولد آندریاس مسنر، متولد ۱۹۴۴. کوهنورد ایتالیایی، آلمانی زبان. نویسنده، کاشف، کوهنورد. وی اولین صعود انفرادی به قله اورست را انجام داد. همچنین اولین صعود به اورست بدون اکسیژن کمکی به همراه پیتر هبلر از شاهکارهای اوست. مسنر اولین کوهنوردی در تاریخ است که توانست ۱۴ قله هشت هزار متری اصلی جهان را صعود نماید. وی همچنین اولین کسی بود که قطب جنوب و گرین لند را بدون ماشین برفی یا سگ های سورتمه طی کرد. او از صحرای گبی به تنهایی رد شد. مسنر بیش از ۸۰ کتاب به رشته تحریر درآورده است. وی در سال ۲۰۱۸ به همراه کریستوف ویلیچکی جایزه شاهزاده اوستریاس را دریافت کرد.

زندگی رینهولد مسنر

مسنر در ویلنوب تیرول جنوبی کودکی خود را گذراند. مادر وی ماریا ، فرزند یک مغازه دار بود. پدرش در زمان جنگ جهانی دوم به عنوان سرباز آلمانی در برابر شوروی جنگیده بود. وی دارای هشت خواهر و بردار بود. رینهولد مسنر اولین سالهای صعود را در آلپ و دولومیتها گذراند. او اولین قله اش را در سن ۵ سالگی صعود کرد. در سیزده سالگی به همراه برادرش گونتر صعود را شروع کرد. در سنین ۲۰ سالگی آنها از بهترین کوهنوردان آلپ بودند.

در سالهای ۱۹۶۰ وی تحت تاثیر هرمان بول، یکی از حامیان و پیشروان سبک آلپی در هیمالیا قرار گرفت. این روش به دنبال صعود در کوهها در تیمهای کوچک و با تجهیزات کمینه بود.

رینهولد مسنر
صعود انفرادی به نانگاپاربات از رخ دیامیر

مسیر کوهنوردی مسنر

اولین صعود بزرگ وی در سال ۱۹۷۰ و در جبهه عظیم روپال نانگاپاربات انجام شد. صعودی که به یک تراژدی تلخ انجامید. آنها به قله دست یافتند، اما در بازگشت از جبهه دیامیر برادرش گونتر جان خود را از دست داد. در سال ۲۰۱۰ فیلمی با عنوان نانگاپاربات درباره این صعود ساخته شد.

در سالهای ۱۹۷۰ مسنر و هبلر توانستند صعودهای سرعتی در دیواره آیگر – ۱۰ ساعت – و لس درویتز – ۸ ساعت انجام دهند. اولین صعود وی به گاشربروم یک در سه روزاز مسیری جدید انجام شد.

در سالهای ۱۹۷۸ مسنر و هبلر توانستند به قله اورست بدون اکسیژن کمکی برای اولین بار صعود کنند. این اولین باری بود که یک انسان توانسته بود در آن ارتفاع بدون اکسیژن کمکی صعود نماید. او این صعود را بدون هبلر و به تنهایی هم تکرار کرد. این صعود اولین صعود انفرادی اورست بود.

رینهولد مسنر
هبلر و مسنر در اولین صعود بدون اکسیژن کمکی اورست

در سال ۱۹۷۸ مسنر به صورت انفرادی رخ دیامیر در نانگاپاربات را صعود کرد. در سال ۱۹۸۶ ، وی تبدیل به اولین انسانی شد که چهارده قله اصلی بالاتر از هشت هزار متری را صعود کرده بود.

رینهولد مسنر از قطب جنوب با اسکی به همراه آرود فوچز گذشته است. در سالهای بین ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴ به عنوان یک عضو پارلمان اروپا از طرف حزب سبز ایتالیا انتخاب شد. او همچنین در بین پایه گذاران Mountain Wilderness می باشد. وظیفه این سازمان مردم نهاد حمایت از کوههای جهان است. در سال ۲۰۰۴ وی مسافت ۲۰۰۰ کیلومتری صحرای گبی را به تنهایی طی کرد. در ۲۰۰۶ موزه مسنر را ایجاد کرد. مسنر دوبار ازدواج کرد و در مجموع دارای چهار فرزند می باشد.

صعودها در سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰

در این سالها وی بیش از ۵۰۰ صعود در آلپ را سرپرستی کرد. مسیر های زیادی در این کوهها گشود. همچنین صعودهای زمستانی زیادی انجام داد. در سال ۱۹۶۸ به همراه هبلر اولین صعود به رخ غربی یروپوجا در آند را به انجام رساند. مسنر در این سالها به عنوان بهترین کوهنورد آلپ شناخته شده بود.

صعودهای مسنر در هشت هزار متری ها

وی اولین انسانی است که توانست ۱۴ هشت هزار متری را صعود نماید. وی همه قلل را بدون اکسیژن کمکی صعود کرد.

سالقلهتوضیحات
۱۹۷۰نانگاپارباتاولین صعود رخ روپال و اولین تراورس کوه از طریق جبهه دیامیر با همراه برادرش گونتر.
۱۹۷۲ماناسلواولین صعود رخ جنوب غربی کوه. پیش از آن حتی یک عکس هم از این رخ وجود نداشته است. اولین صعود به ماناسلو بدون اکسیژن کمکی.
۱۹۷۵گاشربروم ۱اولین صعود بدون اکسیژن کمکی به همراه پیتر هبلر.
۱۹۷۸اورستاولین صعود بدون اکسیژن کمکی به همراه پیتر هبلر.
۱۹۷۸نانگاپارباتاولین صعود انفرادی یک هشت هزار متری از بیس کمپ. ایجاد یک مسیر جدید در رخ دیامیر، بعد از آن هرگز تکرار نشد.
۱۹۷۹کی۲صعود به سبک کپسوله. به همراه میشل داخر.
۱۹۸۰اورستاولین صعود انفرادی کوه و بدون اکسیژن کمکی. از بیس کمپ به قله. در طی فصل مونسن . مسیر جدید در رخ شمالی اورست.
۱۹۸۱شیشاپانگماصعود به همراه فریدل موچلخنر
۱۹۸۲کانگچنجونگامسیر جدید در رخ شمالی کوه، مسنر به همراه فریدل موچلخنر. سبک کپسوله.
۱۹۸۲گاشربروم ۲به همراه صبیر نظیر و شیرخان.
۱۹۸۲برودپیک
۱۹۸۳چوآیوصعود یک وریشن به همراه هانس کامرلندر و داخر.
۱۹۸۴گاشربروم یک و دواولین تراورس دو هشت هزار متری بدون بازگشت به بیس کمپ. مسنر و کامرلندر
۱۹۸۵آناپورنااولین صعود رخ شمال غربی کوه
۱۹۸۵دائولاگیریبه همراه هانس کامرلندر
۱۹۸۶ماکالوبه همراه موچلیخنر و کامرلندر.
۱۹۸۶لوتسهاولین انسان صعود کننده به همه هشت هزار متری ها

برخی از سایر اکسپدیشن ها

  • ۱۹۷۲ نوشاخ(۷۴۹۲ متر) افغانستان.
  • ۱۹۷۳ مارمولادا، ستون غربی اولین صعود.
  • ۱۹۷۴ دیواره جنوبی آکونکاگوآ. – اولین صعود سرعتی آیگر مسیر هکمیر به همراه هبلر در ده ساعت.
  • ۱۹۷۶ دنالی(۶۱۹۳ متر) اولین صعود به رخ آفتاب نیمه شب.
  • ۱۹۷۹ امداد و صعود در آمادابلام.
  • ۱۹۸۱ چاملانگ(۷۳۱۷ متر).
  • ۱۹۸۵ تراورس تبت و اکتشاف کایلاش.
  • ۱۹۸۶ صعود به وینسون مسیف بلندترین قله قطب جنوب.
  • مسنر همچنین از قطب جنوب ، گرین لند و صحرای گبی رد شد.
  • وی در فهرست صعود کنندگان به هفت قله هفت قاره قرار دارد.

رکوردهای گینس

نام مسنر برای نه بار در کتاب رکوردهای گینس به ثبت رسیده است.

  • اولین صعود به ماناسلو بدون اکسیژن کمکی.
  • اولین صعود انفرادی به اورست.
  • اولین صعود بدون اکسیژن کمکی به اورست و کی۲.
  • اولین صعود به سه قله بلند جهان بدون اکسیژن کمکی.
  • اولین صعودکننده به سه هشت هزار متری. هت تریک در قلل بلند.
  • اولین صعود به چهارده هشت هزار متری
  • اولین صعود به چهارده هشت هزار متری بدون اکسیژن کمکی.
  • اولین صعود به اورست بدون اکسیژن کمکی.
  • اولین صعود به گاشربروم یک بدون اکسیژن کمکی.

فعالیت سیاسی مسنر

در سال ۱۹۹۹ وی به عنوان عضو پارلمان اروپا در فدراسیون سبزها انتخاب گردید. تا سال ۲۰۰۴ به این فعالیت پرداخت تا بازنشسته شد. مسنر به طور رسمی عضو سبزهای تیرول جنوبی می باشد. در طول زندگی خود وی با تمام قوا حامی سیاست های محیط زیستی بوده است.

مصاحبه با رینهولد مسنر

مصاحبه با رینهولد مسنر توسط اش روتن از اکسپلورر وب انجام گرفت و در 16 نوامبر 2020 روی اینترنت منتشر شد. این مصاحبه توسط موج کوه به فارسی بازگردانده شده است:

همانطور که شماره را می گیرم ، نفس تندی می کشم. من مشتاق استفاده از این فرصت هستم. شک دوباره چنین فرصتی پیش بیاید. لحظه ای بعد ، من در حال گپ زدن با رینولد مسنر هستم – اولین نفری که از 14 قله بلند جهان صعود می کند ، و اولین نفری است که بدون اکسیژن در بالای اورست ایستاده است. عبور از قطب جنوب ، صحرای گوبی و پیاده روی در تبت را نیز فراموش نکنید. اما این چیزی نیست که او به من می گوید. او می گوید: “من فکر نمی کنم که من یک انسان خاص هستم و فکر نمی کنم من مناسب ترین فرد برای انجام ماجراهای بزرگ یا در ارتفاع باشم.”

من این تماس را با مسنر تنظیم کردم تا از فلسفه او در مورد ماجراجویی و صعود، و چگونگی آمادگی برای آنها مطلع شوم. این بخشی از یک پروژه بلند مدت است که در آن من با افرادی صحبت می کنم که در محیط های قطبی ، اقیانوس ، صحرا و کوهستان عالی عمل کرده اند.

آمادگی ذهنی مهمتر از آمادگی بدنی

همانطور که شروع می کنیم ، مسنر می گوید ، “من فکر می کنم رویکرد ذهنی مهمتر از رویکرد جسمی است ، به ویژه برای این ماجراهای اکتسریم.” بنابراین قبل از بحث کمی بیشتر روی موضوع آماده سازی ذهنی تمرکز میکنم.

“همه ما بیشتر و بیشتر با چالش هایمان در حال شناخته شدن هستیم ، بنابراین به تصاویر نگاه می کنیم ، تاریخ را مطالعه می کنیم ، به وضعیت موسمی می رویم ، شاید در آن دوره یک موسمی وجود دارد و ما آنجا هستیم. اگر پیش از این آماده نباشم هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد. واضح است که ، از نظر جسمی ، می توانید کوه ها را بدوید ، مانند من و پیتر هابلر ، ما در کوهستان های سربالایی و شیب دار برای تمرین دادن عضلات قلب و ریه ها و غیره می دویدیم. اما ، شناخت کارهایی که باید انجام میدادیم بسیار مهمتر بود. “

مانند بسیاری از کوهنوردان موفق ، واضح است که مسنر به جزییات و برنامه ریزی به صعودهای خود نزدیک شد ، اما او از این پیش می رود و به تاریخ مراجعه میکند تا سرنخ های گذشته را پیدا کند.

“تمام رویاهای من ، همه اعزامهایی که انجام دادم ، تمام صعودهایی که انجام دادم و همه موارد دیگر ، بر اساس هر آنچه که قبلا اتفاق افتاده بود ساخته شده بود. قبل از عبور از قطب جنوب ، من همه سفرهای شاکلتون ، همچنین آموندسن ، اسکات و غیره را مطالعه کردم ، بنابراین قبل از رفتن به آنجا امکان بسیار خوبی برای حضور در آنجا داشتم. “

غریزه فعال

درک نحوه “زندگی” اکسپدیشنهای گذشته به عنوان آماده سازی یک چیز است ، اما من تعجب کردم که چگونه مسنر موفق شد برنامه های خود را در محیط های فوق العاده و غیرقابل کنترل عملی کند. بسیاری از همرزمان او در ارتفاع زیاد در اوج زندگی درگذشتند. آیا او مهارتهای ذهنی خاصی پیدا کرده است؟

“من واقعاً خوش شانس بودم. من این را خیلی دیرتر فهمیدم که بین سال پنجم و پانزدهم زندگی ام بسیاری از صعودهای سطح آسان و متوسط را انجام داده بودم، بنابراین یک غریزه ظاهر شد ، یک غریزه با طبیعت و با محیط وحشی. من بهترین کوهنورد نبودم، اما حس قوی داشتم که به کجا باید بروم ، مسیر کجا بود ، وزن باد چقدر است ، سنگ های سست کجا و سنگ های خوب کجا هستند؟ همه این غرایز در وجود من و بدون یادگیری عینیت پیدا کرده بود. من این را ده ها سال بعد و پس از تعداد زیادی صعود و ماجراجویی متوجه شدم. “

این آگاهی بیشتر ، چه آموختنی و چه ذاتی ، به خوبی به خدمت مسنر در طول حرفه کوهنوردی اش درآمده بود.

“من فکر می کنم که این غریزه بود که نشانه ها را به من میداد تا بگویم:” اکنون زمان بازگشت ، ترک برنامه است. این خیلی خطرناک است ، خیلی دشوار است ، شاید چیزی به طور کامل و درست در صعود یا برنامه سازماندهی نشده باشد. ” تصمیم برای رفتن بیشتر یا بازگشت خیلی سریع در برنامه های من رخ داد ، بدون محاسبه ، فکر نکردن ، “این خوب پیش می رود ، این اشتباه است ،” بنابراین در پایان ، من جلوتر می روم ، یا باز میگشتم. این غریزی بود. “

شکست به عنوان قسمتی از سرنوشت

و البته ، با داشتن غریزه ای برای حفظ امنیت فرد ، بازگشت یا شکست اجتناب ناپذیر است ، چیزی که به نظر می رسد مسنر از آن گریزان نیست.

“حداقل در یک سوم برنامه هایم شکست خوردم. من بارها شکست خورده ام. مردم همیشه می گویند من این همه موفقیت داشته ام ، اما شکست های زیادی داشته ام. هنگامی که می خواستم از سیبری به کانادا بروم ، در قطب شمال شکست خوردم. من در قله های 8000 متری 13 بار ناکام ماندم. من بارها شکست خورده ام. من کوهنوردی با بیشترین شکست در زندگی هستم. “

در حالی که شکست برای هر ورزشکار نخبه یک قسمت اجتناب ناپذیر و دردناک از عملکرد است. اما جنبه ناراحت کننده دیگری که برای کوهنوردان وجود دارد رنج جسمی است؟ در طول 12 ماه گذشته ، من با کسانی که اولین صعودهای هیمالیا ، رکوردشکن های مسافرت های قطبی ، دوندگان فوق ماراتن و صحرانوردان پیشگام صحبت کرده ام. یک موضوع مشترک که همیشه به نظر می رسد رنج است. برای بعضی از افراد ، این بخشی از جذابیت برای ورزش آنها است و بخشی از یک هویت است. به نظر می رسد برای دیگران مانند مسنر ، رنج جسمی محصول جانبی تأسف آوری است که باید تحمل شود.

رنج به عنوان بخش گریز ناپذیر

رینهولد مسنر
قله اورست انفرادی – 1980

“رنج پیشران من در ورزش نبود، اما درد بخشی از بازی است. به خصوص اگر به ارتفاع زیادی می روید. ریه ها آسیب می بینند ، سر درد می گیرد ، عضلات درد می کنند … من به دنبال آن نیستم اما فقط می دانم که این اتفاق می افتد. من تجربیات خود را در دولومیت ها و کوه های آلپ و بعد از آن در آند داشتم و هرچه بالاتر می رفتم ، بیشتر از درد آگاهی پیدا میکردم. تحمل آن دشوار است، اما اگر تحمل آن را نداشته باشم ، نمی توانم این کارها را انجام دهم. بنابراین ، یاد گرفتم که آرام آرام کنار بیایم و آن را بپذیرم. اما برای داشتن این دردها به مکان های بلند نرفتم. من مایل بودم به مکانهای بلند بروم و مجبور شدم این واقعیت را بپذیرم که دردناک است. “

این fun نیست.

“اگر نسل جوان می گویند این همه سرگرم کننده یا fun است ، من باور نمی کنم. این فقط کلمه ای است که آنها استفاده می کنند زیرا همه امروز از این کلمه استفاده می کنند و همه چیز باید سرگرم کننده باشد. قرار دادن دست در یک شکاف و لاخ کردن آن برای صعود سرگرم کننده نیست. در 40 درجه زیر صفر در نزدیکی قله اورست بدون ماسک اکسیژن و داشتن این هوای سرد به طور مستقیم در ریه ها سرگرم کننده نیست. وجود برف تا زانو و ادامه دادن به صعود روی زانو و آرنج در شیب تند کوهستان سرگرم کننده نیست. “

من فکر کردم که آیا این رابطه با درد با گذشت زمان برای مسنر تغییر کرده است؟ آیا توانایی تحمل رنج او کاهش یافته است؟

“کوهنوردی سطح بالا یک بازی درد است و هرچه سنم بالاتر می رود ، کمتر و کمتر می توانم از این دردها پشتیبانی کنم. در سالهای جوانی قدرتم را برای سنگ نوردی از دست دادم. من همچنین چابکی خود را برای سنگنوردی از دست دادم ، زیرا انگشتان پا را از دست داده بودم. بنابراین سنگ نوردی و تمرینات ویژه آنرا نمی توانستم انجام دهم. برای مدت طولانی ، من توانایی جسمی خوبی داشتم که فقط با کمی غذا به نتایج بزرگ دست پیدا کنم. من می توانستم سرما را تحمل کنم. همه چیز را تحمل می کردم … در قطب جنوب این کار راحت نیست ، بعد از یک روز کشیدن سورتمه ، خوردن غذای نیمه یخ زده و خزیدن درون چادر ، اما به هر حال … ”

“هر بالارفتن سن ، آخرین چیزی که از دست میدادم توانایی تحمل درد بود. در سن 45 سالگی بیشتر از 20 سالگی میتوانستم رنج را تحمل کنم. اما اکنون ترجیح می دهم مثل یک مرد و نه حیوان به حمام بروم. “

چرا باید این کار را انجام داد؟

اگر کوهنوردی در ارتفاع بالا شامل مبارزه جسمی و خطر بالایی است ، چرا باید این کار را انجام داد؟ جرات کردم کلیشه ای ترین سوالات را بپرسم – چرا؟ خوشبختانه من بخشیده شدم. چرا که مسنر از فلسفه کوهنوردی خود رنج می برد.

“من در فعالیت خود، یک بیان فرهنگی یا یک مسئله فرهنگی می بینم و نه یک مسئله ورزشی. بنابراین ، یک تاریخچه و فلسفه ای در مورد مومری ، مالوری ، شیپتون … من در مورد چند ماجراجوی بریتانیایی صحبت می کنم ، آنها پایگاه من را برای ایجاد چالش هایم را فراهم می کنند. من تمام چیزهایم را بر اساس آنچه که قبلاً اتفاق افتاد، بر اساس فلسفه آنها بنا نهادم … سبک من در کوهستان پیروی از یک سنت خاص است ، و فکر می کنم که این سنت کوهنوردی چیز خاصی نیست. هیچ قانونی وجود ندارد. هیچ درست و غلطی وجود ندارد. این فقط بر اساس فلسفه و تاریخ است. قسمتی از تاریخچه و فلسفه همان چیزی است که به ما جهت صحیحی برای انجام آلپینیسم سنتی داده است.”

“می دانید ، چیز دیگری در جریان است. زیرا 90 درصد سنگنوردان به یک سالن سنگنوردی می روند و ورزش می کنند. این هیچ ارتباطی با آلپینیسم ندارد. این یک ورزش عالی است ، آنها مسابقات را انجام می دهند ، این در بازی های المپیک خواهد بود. صعود روی گیره های مصنوعی”

توریسم یا کوهنوردی

“آنچه در اورست اتفاق می افتد توریسم خالص است. این کوه برای گردشگران آماده شده است و آنها هزینه های زیادی را برای استفاده از زیرساخت های ساخته شده توسط شرپاها برای رفتن به قله می پردازند. این نیز اشکالی ندارد ، گردشگری مشکلی ندارد ، ما مردم آلپ زندگی می کنیم زیرا گردشگری زیادی وجود دارد. اکنون شرپاها و خانواده های شرپا نیز می توانند از این نوع گردشگری امرار معاش کنند. “

بعلاوه ، قدردانی شدید وی از تاریخ کوهنوردی تعجب آور نیست. با توجه به اینکه وی مجموعه ای از شش موزه کوهستانی را در شمال ایتالیا ایجاد و تأمین مالی کرده است. این قدردانی چیزی است که عامل محرکه همه سفرهای مسنر میباشد. مسنر که دهه هفتم خود را پشت سر می گذارد، باید با زندگی در ماجراهای گذشته کنار بیاید.

“من كتابی در مورد فرانك وایلد ، كه دست راست شكلتون در سفر استقامتی دراماتیک در قطب جنوب بود ، خریداری كردم. آنچه من در این مورد فکر می کنم این است که برای من ، این کاملاً شبیه رفتن به این اعزام است. من در خانه نشسته ام اما در تصاویر ذهنی ام در قطب جنوب هستم. انگار با فرانك وایلد صحبت می كنم و او را می شناسم. من می توانم او را بشناسم ، زیرا برای من ، این تاریخچه ، داستان های قدیمی ، حداقل به اندازه تلاشهای خودم مهم هستند. “

پس از چند دقیقه مکالمه ، من چیزهای زیادی در مورد آمادگی مسنر ، توانایی ذهنی ، غریزه کوهستان ، توانایی تحمل رنج و احترام به پیشگامان اولیه و پیشکسوتان یاد گرفته بودم. اما این آخرین نکته بود که وی با بیشترین اشتیاق درباره آن صحبت کرد. روایت هایی که پیش از این ساخته شده اند ، همان چیزی است که این انسان را به سمت مناطق شدید سیاره ما سوق داده است تا ماجراجویی جدی و اکتشافی را انجام دهد – چیزی که مسنر بارها به آن منتقل کرده است.

ایستاده بر شانه غولها : احترام به تاریخ و پیشکوستان

لئو دیکینسون ، کارگردان مستند Everest Unmasked ، در مورد اولین صعود بدون اکسیژن به اورست ، یک بار گفت: “مسنر مشتاق ترین انسانی است که من تاکنون روی کره زمین دیده ام.” شاید ماهیت آنچه رینولد مسنر را به ارتفاعات و عرض های جغرافیایی نهایی سوق داده است حداقل تا حدی درک عمیق از بافت تاریخی ماجراجویی باشد.

“تمام فعالیت های من ، به ویژه کارهایی که با مسیرهای جدید و سبک های جدید در کوه های مرتفع انجام می دهم ، براساس تاریخ است. بنابراین ، من کل روایت را در خود دارم و از روایت آنچه در قرن ها قبل از زمان فعال من اتفاق افتاده است ، برنامه های جدید من ، جاه طلبی ها و چالش هایی است که سعی کردم آنها را برآورده کنم. “

منتقدان مسنر اغلب او را به غرور غیرضروری متهم میکنند، اما او یک فلسفه دارد که در یک جمله به خوبی میتوان آنرا تشریح کرد: ایستاده بر شانه غولها

ایستاده بر شانه غولها جمله مشهور از اینشتین است. غولهای این فیزیکدان برجسته اسحاق نیوتون و ارشمیدس بودند. زمانی دنیا را بهتر می بینی که بر شانه غولهای بایستی….

اصل مقاله در نشریه UK Climbing منتشر شده است.

پانویس در رابطه با مصاحبه با رینهولد مسنر

به حق باید گفت که هر موفقیتی به دلیل یک نظریه درست ایجاد میشود. اعتراف میکنیم که دیدگاه مسنر درباره صعود با واقعیتی که جاریست شباهت زیادی دارد. در واقع کوهنوردی یک تاریخ شفاهی و کتبی است. صعودهای انجام شده در گذشته، اولین صعودها، مسیرهای صعود شده، رکوردهای پیشکسوتان و هر آنچه در زمان پابرجا مانده است بعلاوه فن کوهنوردی و صعود چیزی جز تاریخ نیست. و کسی میتواند تاریخ را به جلو ببرد که به خوبی آنرا بداند.

موج کوه

مطالب مرتبط

مهدی جباریان

*مهدی جباریان : شروع فعالیت کوهنوردی 1376 برخی صعودهای شاخص: • گشایش مسیر در دیواره پاتخت ، زمستانی ، سبک آلپی • رکورد صعود چهارجبهه دماوند در 25 ساعت و سی دقیقه:شروع از گوسفندسرا، مسیرهای جنوبی، غربی، شمالی، شمال شرقی، پایان در گوسفندسرا • صعود سه جبهه دماوند در 21 ساعت: شروع از گوسفندسرا، مسیرهای جنوبی، شمالی و شمال شرقی • رکورد صعود آزاد انفرادی دهلیز مرکزی یخار از معدن تا انتهای یخچال در 12 ساعت • صعود زمستانی دماوند 10 مرتبه: گرده شرقی(تیغه های یخار)، جنوبی، شمالی، یکروزه... • صعود دماوند مجموعا 104 مرتبه در فصول مختلف یالهای گوناگون. • صعود زمستانی گرده شرقی سرکچال به خلنو • صعود زمستانی قلل شاخک و علم کوه از مسیر سیاسنگا • رکورد صعود سرعتی آزاد انفرادی گرده آلمانها از ونداربن تا تنگ گلو در 7 ساعت و سی و سه دقیقه • تلاش برای صعود زمستانی آلپی ترکیبی دیواره علم کوه مسیر هاری رست، صعود برتر سال 96 • صعود به گرده آلمانها چهارده مرتبه در فصل بهار و تابستان و پاییز – صعود یکروزه گرده آلمانها • صعود یکروزه دیواره علم کوه، مسیر هاری رست از ونداربن به ونداربن بدون بارگذاری 21:33 ساعت • صعود دو مسیر هاری رست و فرانسوی های دیواره علم کوه در یک روز • رکورد عبور از البرز، شروع دربند توچال تا آزادکوه کلاک ، 102 کیلومتر، 9000 متر صعود در 46 ساعت رکورد صعود سرعتی زمستانی گرده آلمانها از ونداربن به ونداربن در 67 ساعت • رکورد صعود سرعتی خط الراس دوبرار در 17 ساعت و نه دقیقه • صعود سرعتی از پل خواب توچال کلک چال جمشیدیه در 15 ساعت و 20 دقیقه • صعود یکروزه از دربند توچال تا سرکچال سپیدستان در 23 ساعت و 50 دقیقه ، 65 کیلومتر، • صعود قله خان تنگری 7010 متر • تلاش برای صعود قله ماناسلو 8163 متر • صعود یخچالهای شمالی سبلان، کسری، یخار • صعود و تمرین سنگنوردی در دیواره های شروین، پلخواب، بیستون.... • گشایش مسیر در دیواره های کاسونک، شروین، اوسون ترکیبی ... • مربی کوهپیمایی درجه سه سایر: کمربند مشکی جودو دان یک کارشناس مهندسی معماری، دکتری مدیریت بازرگانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین مقالات

مقالات پیشین

سبد خرید
ارسال فوری تهران در نوروز
فروشگاه
وبلاگ
حساب من
0 مقايسه
0 مورد سبد خرید