باینتا براک یک به ارتفاع ۷۲۸۵ متر معروف به اوگر یک بیش از ۲۰ تلاش به خود دیده است. از این بین تنها سه تلاش موفق شدند به قله دست یابند. در این مقاله به بررسی تاریخچه صعودهای این برج گرانیتی باشکوه می پردازیم. با موج کوه همراه باشید.
قراقوروم برخی از سخت ترین چالش های کوهنوردی روی زمین را در خود جای داده. کوه های پرشیب، برج های غول پیکر، برآمدگی های سرگیجه آور، جبهه های ناشناخته در نقاط دور افتاده، همیشه بهترین کوهنوردان را به خود جذب کرده است. امروزه بیش از ۸۰۰۰ متری ها، این قله های ۷۰۰۰ متری و ۶۰۰۰ متری قراقوروم هستند که آینده کوهنوردی را شکل می دهند. در اینجا، اکتشاف همچنان مهمترین نقش را ایفا می کند.
پانماه موزتاق یک رشته کوه فرعی در قلب قراقوروم است که از چهار گروه از کوهها تشکیل می شود. این گروه ها شامل اوگر، لاتوک، چوکتوی و چیرینگ می شوند.

اوگر
باینتابراک یک که به نام اوگر نیز شناخته می شود. این کوه علاوه بر قله اصلی، دو قله فرعی نیز دارد. قله های غربی و شرقی آن هر دو ۷۱۵۰ متر هستند. این برج گرانیتی شیب دار، با برجستگی بیش از ۱۸۰۰ متر، مانند یک ویولن که به صورت عمودی ایستاده است، که صعود آن نیازمند تلاش جدی خواهد بود.

بیش از ۲۰ اکسپدیشن برای صعود از آن تلاش کرده اند، اما تنها سه تیم موفق به رسیدن به قله شده است.
این دشواری در کمپ اصلی اغلب طوفان زده آن آغاز می شود. از آنجا، هر مسیری را که کوهنوردان انتخاب کنند، خطر را در خود جای داده است. هوا غیرقابل پیش بینی است و قله غیرقابل دسترس به نظر می رسد. هنگامی که کوهنورد شروع به صعود می کند، باید کمبود اکسیژن، طول بی پایان ستون های آن، جبهه های چالش برانگیز، سراک های معلق و بادهای همیشه وحشی را تحمل کند.
با اینکه مسیرهای معمول در قلل هشت هزار متری نرخ مرگ و میر بالاتری دارند، افراد کمی سعی در تلاش صعود به اوگر داشته اند. در اینجا هیچ هلی کوپتری نیست که شما را مستقیما به کمپ ۲ ببرد و هیچ کس با چای داغ در چادر منتظرتان نخواهد بود.

اولین صعود
پس از سه تلاش قبلی، قله اصلی اوگر برای اولین بار در ۱۳ ژوئیه ۱۹۷۷ صعود شد. کوهنوردان بریتانیایی داگ اسکات و کریس بانینگتون از طریق تیغه جنوب غربی به خط الراس غربی و از روی قله غربی به قله اصلی صعود کردند. آنها یک تلاش سریع انجام دادند، ۱۵ ساعت متوالی از کمپ نهایی خود صعود نمودند. آخرین بخش صعود، برجی با رخ عمودی ۱۰۰ متری بود.

پس از رسیدن به قله، فاجعه رخ داد. در ۷۲۰۰ متری، در شروع اولین فرود، اسکات سقوط کرد. طناب او را نگه داشت، اما اسکات به شدت به سنگ برخورد کرد. عینک و تبر یخ خود را گم کرد و هر دو پایش شکست. بانینگتون به سمت او رفت و آنها شب را روی یک طاقچه گذراندند.
اسکات در کتاب خود به نام “اوگر” به یاد می آورد: “شب طولانی در انتظار اولین نور سپیده دم بود، که گویی پس از قرن ها از راه می رسید.” هیچ باد و هیچ صدایی وجود نداشت، فقط سرمای نافذی که با لرزیدن غیرارادی و ایجاد گرمای اصطکاک با مالش دستها و پاها از خود دور میشد.»

فرود آهسته و تکنیکی بود. اسکات پاهای شکستهاش را سانت به سانت به سمت پایین اوگر میکشید. همراهان آنها که در کمپ ۲ بودند، آنها را مرده انگاشته و شروع به فرود کردند.
طوفان اسکات و بانینگتون را مجبور کرد به مدت دو روز در یک غار برفی پناه بگیرند. بانینگتون به ذات الریه مبتلا شد، بنابراین او نیز بسیار ضعیف شده بود. وقتی بانینگتون به پهلو افتاد و دو دنده اش شکست، اوضاع بدتر شد. علیرغم همه چیز، آنها به فرود ادامه دادند و با تمام وجود به یکدیگر کمک کردند.
در نهایت، آنها با دو همراه خود، مو آنتواین و کلایو راولند ملاقات کردند. آنها با هم توانستند پس از یک هفته به بیس کمپ برسند. در آنجا نیز مجبور شدند مدت زیادی برای نجات صبر کنند.
دومین صعود
در ۲۱ جولای ۲۰۰۱، اورس استوکر، ایوان ولف و توماس هوبر از طریق ستون جنوبی به قله رسیدند. هوای بد آنها را مجبور کرد به شکافی در ارتفاع ۵۰۰۰ متری پناه ببرند. آنان ابتدا با یک تیم آمریکایی که در همین مسیر بودند اختلاف پیدا کردند و باید منتظر عقب نشینی آنها می شدند.

این تیم کمپ ۱ را در ارتفاع ۵۰۰۰ متری برقرا کرد و سپس در دو پرتالج که در وسط ستون ثابت شده بودند در ارتفاع ۵۹۰۰ متری و ۶۲۰۰ متری خوابیدند. تیم یک کمپ نهایی را در ارتفاع ۶۵۰۰ متری در پای تراورس به قله اصلی که ۸۰۰ متر مسیر ترکیبی بود برقرار کرد و در ۲۱ جولای راهی صعود قله شدند.
وزش باد بسیار شدید بود، اما آنها توانستند به قله برسند. این گروه همچنین اولین صعود اوگر ۳ را انجام داد.
سومین صعود
هیدن کندی، کایل دمپستر و جاش وارتون خط الراس جنوب شرقی را شروع کردند، سپس به سمت جنوب شرقی و در نهایت بخشی از جبهه جنوبی حرکت نمودند.
تیم باید از طریق یک تراورس متشکل از سنگهای شکسته و صعود در قسمت های ترکیبی به صعود ادامه می داد. آنها در ۶۹۰۰ متر بیواک کردند. وارتون بیمار شد، اما کندی و دمپستر به سمت قله اصلی ادامه دادند. در ۲۱ آگوست ۲۰۱۲، آنها به توانستند به قله صعود کنند. فرود بسیار سخت بود زیرا همچنان حال وارتون مناسب نبود.
در همان فصل، کندی و دمپستر اولین صعود از جبهه شرقی کی۷(۶۹۳۴ متر) راهم به انجام رساندند.

کندی پس از اکسپدیشن گفت: "من فکر می کنم کوه نوردی به ۴۰ درصد شانس، ۴۰ درصد انگیزه و ۲۰ درصد مهارت وابسته است. برای انجام این کار باید واقعا انگیزه داشته باشید. شما فقط باید به مواجه شدن با سنگ بد و مقابله با هر چیزی ادامه دهید."
برای این صعود، کوهنوردان جوان نشان کلنگ طلایی را دریافت کردند.
متأسفانه دمپستر و کندی هر دو چند سال بعد، دمپستر در اوگر۲ در سال ۲۰۱۶ و کندی در سال ۲۰۱۷ در مونتانا درگذشتند. کندی یک روز پس از مرگ دوست دخترش در بهمن، خودکشی کرد. آنان دو استعداد منحصر به فرد بودند.

تلاش های قابل توجه
در ۱۵ ژوئن ۱۹۸۳، کوهنوردان فرانسوی میشل فاوکه و وینسنت فاین ۹۰۰ متر از ستون عمودی جنوبی را بدون طناب ثابت تکمیل کردند. آنها هنوز بیش از ۶۰۰ متر تا قله، شامل ۴۰۰ متر شیب برفی و بیش از ۲۰۰ متر سنگ در پیش رو داشتند. با این حال، هوا تغییر کرد و مجبور شدند در چادر بیواک خود منتظر بمانند.
سپس در ۱۷ ژوئن سعی کردند ادامه دهند. آنان قبل از تصمیم به فرود به ارتفاع ۷۱۰۰ متری رسیدند. این تیم به قله خیلی نزدیک شده بود اما شرایط اجازه ادامه کار نداد.
ستون جنوبی
در ۵ آگوست ۱۹۹۳، یک تیم سوئیسی-آلمانی به رهبری تام داوئر به بیس کمپ رسید. پس از دو هفته آب و هوای بد، روی ستون جنوبی تا ارتفاع ۶۱۰۰ متری ثابت کشی انجام شد. آنان تصمیم داشتند تا ادامه مسیر را به سبک آلپی در دو تیم سه نفره صعود کنند. این تیم دو بار تلاش کرد اما هوای بد مانع آنها شده و بازگشتند.
وقتی هوا در ۲۸ آگوست باز شد، تلاش خود را مجددا شروع کردند. روز بعد، فیلیپ گروبکه در حال یومار زدن سقوط کرد و بلافاصله درگذشت. هیچ کس شاهد سقوط او نبود تا توضیح دهد که چه اشتباهی رخ داده است. پس از این حادثه صعود متوقف شد.

جبهه جنوب غربی
در سال ۲۰۰۲، یک تیم ژاپنی اقدام به حرکت در جنوب غربی کرد. کوهنوردان ژاپنی به دلیل تلاش برای مسیرهای جدید مشهور هستند و اوگر خطوط بالقوه جدید زیادی دارد. اما جبهه جنوب غربی به دلیل تعداد زیاد سراک بسیار خطرناک است. تیم ژاپنی تقریباً موفق شد اما مجبور شد ۱۰-۱۵ متری قله بازگردد.
برخی از کوهنوردان ممکن است در این شرایط ادعای صعود به قله را داشته باشند، اما کوهنوردان ژاپنی صریح بودند: آنها به قله اوگر نرسیدند، حتی اگر فقط چند متر از دست داده باشند. این صداقت آنها جای تقدیر دارد.
ستون جنوب شرقی
در ۱۲ ژوئیه ۱۹۹۳، تام مک میلان، پیتر سرسلیوس و کارلوس بوهلر آمریکایی در ارتفاع ۴۴۵۰ متری بیس کمپ را برقرار کردند. آنها قصد داشتند مسیر خود را از سر یخچال چوکتوی آغاز کنند. گروهی از کوهنوردان ژاپنی از قبل در مسیر آبشار یخی کار می کردند، اما سراک ها روز به روز تغییر می کرد. آمریکاییها نمیخواستند وارد یخشار شوند و تصمیم گرفتند از جناح کناری آن و از روی دامنه های یخی و دیواره های صخره ای این قسمت را دور بزنند.
صعود به گردنه با ۱۲ طول یخ ترکیبی و سنگنوردی پرشیب همراه بود. ژاپنیها که قبلاً از این مسیر خطرناک را ثابت کشی کرده بودند، پیشنهاد کردند که مسیر و طنابها را به اشتراک بگذارند. تیم ژاپن پس از ۲۰ روز تلاش در شرف عقب نشینی بودند و در این مدت تنها هفت روز هوای خوب با آنها یار بود. ژاپنی ها شش طول را روی یخ ثابت کردند. آنها همچنین یک طول روی ستون گرانیتی ۶۰۰ متری ثابت کشی کرده بودند.
گروه امریکایی پیشروی کرد، اما هوا خراب شد و آنها مجبور شدند به کمپ اصلی بازگردند. مک میلان مریض شد. در ۳۰ آگوست، پس از چندین بار تلاش، بولر و سرسلیوس تلاش خود را به سمت ستون جنوب شرقی آغاز نمودند. اما در حالی که تنها سه یا چهار طول باقی مانده بود،متوجه شدند که نمی توانند به سبک سبکبار این مسیر را به پایان برسانند و در نتیجه عقب نشینی کردند.

شناسایی جبهه شمالی اوگر
هروه بارماسه و دانیله برناسکونی در ابتدای ژوئیه ۲۰۱۲ به پای جبهه شمالی اوگر رسیدند. رخ شمالی نیز خطرناک است، اما بارماس احساس کرد که آنها فرصتی برای صعود دارند. او گفت: «اگر قرار گرفتن مداوم در معرض بهمن و ریزش یخ را بپذیرید، نقاطی در مسیر وجود دارد که احتمالا می توان از آنها به بالا راه پیدا کرد.
آنها شروع به هم هوایی کردند. پس از نه روز تصمیم گرفتند که صعود را آغاز کنند. با این حال، ۱۲ ژوئیه تا ۲۸ ژوئیه تنها دو روز آب و هوای خوب را به همراه داشت. در عوض، آنها به قله های دیگر رفتند و در ۲۸ ژوئیه به Ogre بازگشتند. هنگامی که آنها بازگشتند، دیدند که حتی دیواره های صخره ای عمودی نیز پوشیده از برف است.
جبهه شمالی اوگر یکی از بزرگترین چالشهای حل نشده در دنیای کوهنوردی به شمار می رود.