در سال 1992، واندا روتکیویچ، یکی از بهترین کوهنوردان زن تاریخ، در ارتفاع 8586 متری کانگچنجونگا، سومین کوه مرتفع جهان ناپدید شد. اگر او زنده مانده بود، این ماه 81 ساله می شد.
میراث روتکیویچ از طریق چندین مقاله و کتاب در مورد زندگی او شناخته شده است. با این حال، در این مقاله ما داستان او را با جزئیات جدیدی از صعود کانگچنجونگا در سال 1992 بازگو خواهیم کرد.
بخشی از این داستان از صحبت های السا آویلا که در اکسپدیشن 1992 حضور داشت بیان شده است. این مصاحبه برای اولین بار به زبان اسپانیایی در پادکست آویلا با عنوان کاروان آرزوها منتشر شد. در این مطلب از اطلاعات منتشره در پایگاه داده هیمالیا و امریکن آلپاین جورنال نیز استفاده شده است.
فهرست مطالب
Toggleصعودهای کانگچنجونگا تا سال 1992
کانگچنجونگا برای اولین بار در 25-26 می سال 1955 توسط چهار عضو یک تیم بریتانیا-نیوزلند به سرپرستی چارلز ایوانز صعود شد. آنها با استفاده از اکسیژن کمکی به قله رسیدند. پیتر بوردمن، جو تاسکر و داگ اسکات نیز اولین صعود بدون اکسیژن این قله را در 16 می 1979 به انجام رساندند.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کفش هوکا کلیفتون 9 clifton
نمره 4.00 از 5۲.۸۷۷.۵۰۰ تومان
از اولین صعود تا پایان سال 1991 مجموعا 113 کوهنورد به قله کانگچنجونگا صعود کرده بودند که 51 نفر بدون اکسیژن کمکی موفق به این صعود شدند. همچنین تمام صعودکننده ها مرد بودند و این قله هنوز منتظر یک کوهنورد زن بود.
بین سال های 1955 تا 1991، 15 کوهنورد در قله جان باختند. 12 نفر از قربانیان از اکسیژن بطری استفاده نکردند. در بهار 1992، دو اکسپدیشن جداگانه به کانگچنجونگا رفتند. هر دو می خواستند از شمال به آن صعود کنند.
تیم های بهار 92
اکسپدیشن کانگچنجونگای مکزیکی خیلی زود در بهار، در 11 مارس، به کمپ اصلی رسید. گروه متشکل از شش عضو بود: کارلوس کارسولیو (سرپرست)، السا آویلا، آلفردو کارسولیو، و آندرس دلگادو، همه از مکزیک، و واندا روتکیویچ و آرکادیوسز جوکوی از لهستان.
جوکوی بیشتر با نام مستعار آرک شناخته می شد و در طول داستان به او بیشتر اشاره خواهیم کرد.
دو لهستانی به تیم مکزیک می پیوندند
به گفته آویلا، روتکیویچ با کارلوس کارسولیو تماس گرفته بود تا از او بخواهد که به او و همنوردش، آرک اجازه دهد به تیم سال 1992 بپیوندند. مکزیکیها روتکیویچ را از صعود شیشا پانگما در سال 1987 میشناختند. آنها همچنین از سال 1985 با تیم های دیگر لهستان در قله های 8000 متری دیدار کرده بودند و با مهارت آنها آشنا بودند.
کارسولیو به روتکیویچ گفت که او و آرک می توانند به تیم مکزیک بپیوندند، اما اصرار داشت که در صورت امکان، اولین زن کوهنوردی که به قله کانگچنجونگا صعود می کند، آویلا باشد. برای آویلا این موفقیت بسیار مهم بود زیرا قصد داشت بعد از آن مادر شود.
باشگاه ورزشی موج
روتکیویچ به کارسولیو گفت که با این درخواست مشکلی ندارد. او نمی خواست اولین زنی باشد که به کانگچنجونگا صعود می کند، بلکه فقط می خواست پروژه 14×8000 متری خود را ادامه دهد.
بنابراین دو کوهنورد لهستانی به تیم مکزیک پیوستند. برنامه این بود که هر گروه کوچک صعود خود را در نوعی همکاری مشترک انجام دهد.
مکزیکی ها ابتدا به بالای یخچال رسیدند تا بیس کمپ را راه اندازی کنند. سپس آرک آمد و چند روز بعد روتکیویچ ظاهر شد. به نظر می رسید که او تحت تأثیر هم هوایی ضعیف قرار گرفته بود و در چند روز اول صورتش ورم کرده بود.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کلاه پلارتک CVT
نمره 3.67 از 5۱۶۸.۰۰۰ تومان
آویلا می گوید که هوای کوه بسیار سرد بود. همه آنها به دلیل سرمای هوا و باد شدید حتی در هنگام خروج از چادر در صبح با مشکل مواجه بودند.
ورود دومین تیم
در 18 مارس، یک هفته پس از رسیدن گروه کارسولیو به بیس کمپ، یک اکسپدیشن آلمانی نیز به بیس کمپ وارد شد. تیم 10 نفره آلمان به رهبری ولفگانگ سینول متشکل از هفت کوهنورد آلمانی و سه شرپا بود. این تیم که با اکسیژن کمکی صعود می کرد، تنها اندکی با تیم مکزیکی-لهستانی تعامل داشت. اگرچه هر دو گروه در یک جبهه (شمال) کوه قرار می گرفتند، هر دو مستقل از یکدیگر عمل می کردند. هیچ کدام هم متوجه نشدند که هر دو تیم در کوه با تراژدی روبرو خواهند شد.
اولین تلاش قله مکزیکی-لهستانی
کارسولیو و همنوردانش، از جمله روتکیویچ و آرک، (در یک طناب جداگانه اما به عنوان بخشی از تیم مکزیکی) کمپ 2 را در ارتفاع 6890 متری در 30 مارس ایجاد کردند. آنها در طول سفر از کمپ 1 استفاده نکردند و مستقیما راهی کمپ 2 شدند. در 22 آوریل، آنها کمپ 4 را در ارتفاع 7900 متری در یک باد بسیار شدید برپا کردند. سکوی کمپ برای چادر خیلی باریک بود و مجبور شدند غار برفی حفر کنند.
مکزیکی ها شب وحشتناکی را در غار گذراندند و به جای دراز کشیدن در آن فضای تنگ نشستند و ورودی پناهگاه خود را با کوله پشتی خود پوشانیدند. در همین حال، روتکیوویچ و آرک مجبور شدند در 7800 متری در بخش تراورس طولانی که به کمپ 4 منتهی میشد، بیواک کنند، زیرا وندا بسیار کند بود.
کوهنوردان مکزیکی یک شب دیگر را در غار سپری کردند، اما در 24 آوریل، کل تیم، از جمله کوهنوردان لهستانی، حرکت قله را متوقف کردند. چرا که آویلا و آلفردو کارسولیو قبلا سرمازده شده بودند.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
- گتر کوهنوردی brownbear سری G2001 ۷۵۰.۰۰۰ تومان
تیم در کمپ 2 در حین فرود متوجه شد که چادرها در زیر یک برف عظیم ناپدید شده اند. آویلا شروع به کندن چادر کرد اما متوجه شد که انگشتانش آبی شده اند. آنها نمی خواستند یک شب دیگر را در آنجا بگذرانند، بنابراین به سمت کمپ اصلی ادامه دادند.
آویلا به یاد می آورد که روتکیویچ با آنها بود. آویلا قبل از فرود به بیس کمپ نمی خواست هیچ دارویی مصرف کند، زیرا می خواست در مسیر پایین رفتن از قسمت های سخت ، ذهن روشنی داشته باشد.
روحیه مثبت
آویلا به یاد می آورد: «به خاطر دارم آن روز برف می آمد و موهای واندا [روتکیویچ] پوشیده از برف بود. او خوشحال و مثبت بود و به من گفت که بارش برف او را به یاد کوه های آلپ می اندازد.
علیرغم ماهیت رقابتی روتکیویچ، که گاهی شامل رقابت با دیگر کوهنوردان زن میشد، آویلا میگوید که در یک لحظه در طول فرود، روتکیویچ به آویلا گفت: “تو قویترین زنی هستی که من میشناسم.” آویلا هنوز هم سخنان تحسین کننده روتکیویچ را گرامی می دارد.
آلفردو کارسولیو پاهایش یخ زده بود و آویلا انگشتان دستش. این پایان سفر برای هر دوی آنها بود. آنها به سمت غونسا حرکت کردند و در نهایت از آنجا به بیمارستان منتقل شدند. از آنجا آویلا به مکزیک بازگشت.
در همین زمان تیم آلمانی…
در همان زمان که گروه مکزیکی-لهستانی امیدوار بود اولین حرکت قله خود را از کمپ 4 (7900 متر) آغاز کند، فاجعه ای برای گروه سینول رخ داد. باید به خاطر داشته باشیم که دو تیم هیچ تماسی در کوه نداشتند، بنابراین نمی دانستند برای طرف مقابل چه اتفاقی می افتد.
آلمانی ها در ابتدا مسیر متفاوتی (خط وراث Warth 1983) را برنامه ریزی کردند. اما در 5 آوریل یکی از اعضای آنها افتاد و مچ پایش شکست. پس از انتقال او با هلیکوپتر، آنها به مسیر مسنر در شمال کوه تغییر مسیر دادند.
دو عضو تیم آلمانی، گرهارد ریف و کارل شراگ، در 22 آوریل در مسیر مسنر به ارتفاع 7000 متری رسیدند. روز بعد، سردار آنگ فوربا شرپا در حین پخت و پز در یک چادر دربسته بیهوش شد، اما مقداری اکسیژن او را احیا کرد.
تراژدی در کمپ 2
دو روز بعد، دو عضو آلمانی و دو شرپا به کمپ 2 در ارتفاع 6600 متری صعود کردند، به این امید که در روزهای بعد کمپ های 3 و 4 را ایجاد کنند. اما در آن شب فاجعه ای رخ داد. دو شرپا، لهاکپا نورو شرپا و آنگ دورجه شرپا، ناگهان در چادر خود ساکت شدند. وقتی دو آلمانی چادر شرپاها را باز کردند تا ببینند چه اتفاقی دارد میافتد، متوجه شدند که این دو شرپا بر اثر مسمومیت با مونوکسید کربن مردهاند. با وجود هشدارهای قبلی، شرپاها در چادرهای بسته به پخت و پز ادامه داده بودند.
آنها را در شکافی دفن کردند. این فاجعه و مشکلات سلامتی با برخی از آلمانی ها باعث شد که آنها اکسپدیشن را لغو کنند. آنها بیس کمپ را در 1 مه ترک کردند. با این حال، قبل از ترک، پزشک اعزامی آلمان به کارلوس کارسولیو، که در حین فرود از ناحیه رباط آسیب دیده بود، کمک کرد.
دومین تلاش قله
بعد از اینکه آویلا و آلفردو کارسولیو اکسپدیشن را ترک کردند، چهار عضو دیگر تیم در کوه ماندند: کارلوس کارسولیو، آندرس دلگادو، آرک و واندا روتکیویچ. با این حال، دلگادو و ارک مشکلات سلامتی داشتند و نتوانستند برای دومین بار تلاش کنند.
فقط کارلوس کارسولیو و واندا روتکیویچ برای شروع تلاش دوم مناسب بودند. هر دو توافق کردند که هر یک با سرعت و سبک خاص خود صعود کند و تلاش های جداگانه ای به قله انجام دهد.
شروع صعود
کارسولیو و روتکویچ از کمپ 1 در ارتفاع 5630 متری با هم شروع کردند تا در یخچالی که پر از شکاف های پنهان بود به یکدیگر کمک کنند. کارسولیو چهار ساعت سریعتر از روتکیویچ به کمپ 2 رسید. با این حال، بهترین زمان وندا در سفر بود.
در 10 می، آنها با سرعت خود شروع به حرکت به سمت کمپ 3 شروع کردند. در ساعت 15:15، آنها کمپ 3 را با همدیگر در میان برف عمیق ترک کردند. پس از دو ساعت، روتکیویچ به کارسولیو فریاد زد که بسیار خسته است و در ارتفاع 7450 متری توقف و بیواک می کند.
کارسولیو در طول شب از میان برف عمیق مخلوط با صفحات برفی به صعود ادامه داد. او می خواست تا نیمه شب کمپ 4 (7900 متر) را برپا کند اما فقط در ساعت 6:30 صبح روز بعد، 11 می، توانست به آن برسد.
هوا دوباره بد شد. برف می بارید و باد می آمد. کارسولیو تمام روز در کمپ 4 ماند. او کیسه خواب، کمی سوخت و مقداری غذا داشت. آن روز، روتکیویچ در ساعت 7 بعد از ظهر در کمپ 4 به او پیوست. او ناراضی بود زیرا اجاق گازش از کار افتاده بود و آب بدنش کم شده بود. با این حال، در کمپ 4 او فقط کمی نوشیدنی نوشید زیرا نمی خواست بعداً استفراغ کند.
تلاش قله از کمپ 4
در 12 می در ساعت 3:30 صبح، کارسولیو و روتکیویچ کمپ 4 را به سمت قله کانگچنجونگا ترک کردند. روتکیویچ از کارسولیو کندتر بود و بلافاصله عقب افتاد. کارسولیو طناب هایی را برای فرود در دو دهلیز ثابت کرد.
پیشرفت در میان برف عمیق برای هر دو دشوار بود. با این حال کارسولیو اواخر آن روز، ساعت 5 بعد از ظهر به قله رسید. او 50 دقیقه در بالا ماند، سپس در هوای خوب شروع به فرود کرد.
در راه پایین، او در ساعت 8 شب در ارتفاع 8250 متری روتکیویچ را ملاقات کرد. روتکیویچ هنوز در راه رسیدن به قله بود. او 20 متر طناب 5 میلیمتری، یک کیسه بیواک، چراغ جلو، دستکش و عینک اضافی، یک دوربین کوچک و مقداری آب حمل میکرد. در طول 10 دقیقه ای که آنها با هم بودند، کارسولیو سعی کرد او را متقاعد کند که به عقب برگردد. اما روتکیویچ مصمم بود که ادامه دهد.
در آن زمان او نشسته بود و بیواک خود را در نوعی غار که باد از برف تراشیده بود آماده می کرد. شب باد نداشت اما خیلی سرد بود. روتکیویچ نه اجاق داشت، نه سوخت و نه غذا. به گفته کارسولیو، ذهن او روشن بود. این آخرین باری بود که کارسولیو روتکیویچ را دید.
آخرین اطلاعات
قبل از ادامه فرود، کارسولیو به روتکیویچ گفت که در کمپ 2 منتظر او خواهد بود. کارسولیو بعد از ساعت 10 شب در روز 12 می به کمپ 4 رسید. او منتظر وندا بود اما وقتی وی بازنگشت، وسایل را برای او گذاشت و 13 می و در اواسط روز به سمت پایین بازگشت.
دیگر خبری از روتکیویچ نبود. در 12 و 13 می، دلگادو با دوربین دوچشمی از کمپ 2 کوه را زیرنظر داشت تا نور هدلایت وندا را ببیند. هیچ چیز… کارسولیو سه روز دیگر در کمپ 2 منتظر او بود، اما او نرسید.
در 14 می، باد شدت گرفت و برف شروع به باریدن کرد. در 16 می، کارسولیو مقداری غذا، سوخت، آب را در قمقمه، دستگاه واکی تاکی، مقداری دارو و اکسیژن اضطراری در چادر کمپ 2 گذاشت. سپس شروع به فرود کرد و در 17 می به کمپ اصلی رسید.
کارسولیو در گزارش خود برای پایگاه داده هیمالیا اشاره می کند که روتکیویچ از کمپ 1 بسیار کند بود. با این حال، او یک کوهنورد قوی و مصمم بود که در سال 1986 در کی2 به مدت چهار شب در ارتفاع حدود 8000 متر زنده ماند. کارسولیو همچنین خاطرنشان کرد که روتکیویچ با کرامپون های خود در طول دومین تلاش قله راحت نبود. در بیواک 12 می، او به کارسولیو گفت که لباسش به اندازه کافی گرم نیست، بنابراین کیسه بیواک خود را دور شانه هایش انداخت.
آویلا میگوید که روتکیویچ در ارتفاع 8250 متری از کارسولیو پرسید که آیا فکر میکند او از نظر فنی میتواند به قله برسد. کارسولیو پاسخ داد بله و طناب را برای او در قسمت قله گذاشته است.
یک فقدان غم انگیز
این تیم سرانجام در 21 می در هوای بسیار بد، بیس کمپ را ترک کرد. کارسولیو در گزارش خود نوشت: “این یک فقدان بسیار غم انگیز برای همه ما و جهان کوهنوردی است.”
همه اعضای تیم، از جمله آرک، در حدود سن 20 سالگی بودند، در حالی که روتکیویچ 49 سال داشت. اگرچه او 20 سال از همنوردانش بزرگتر بود، اما مصمم بود که کاروان رویاهای خود را تکمیل کند. روتکیویچ همیشه می گفت که در خانه و در رختخواب نمی میرد.
آویلا در ماه مه 1992 یک فکس در مکزیک دریافت کرد. اولین جمله این بود که کارلوس کارسولیو به قله رسید. این خبر او را بسیار خوشحال کرد، اما فکس به چاپ ادامه داد. اگرچه نامه ها تحریف شده بودند، اما سرانجام متوجه شد که روتکیویچ گم شده است.
عواقب
سه سال بعد، در سال 1995، الیزابت هاولی با آویلا تماس گرفت. او از آویلا پرسید که لباس روتکیویچ در کانگچنجونگا چه رنگی بوده است. هاولی در آن زمان چیز بیشتری نگفت.
اما در آن بهار، سه سال پس از ناپدید شدن روتکیویچ، یک تیم شش نفره ایتالیایی- چکی به سمت جنوب غربی کانگچنجونگا تلاش کردند.
در 29 آوریل 1995، فائوستو د استفانی، مارکو گالزی و سیلویو موندینلی جسد زنی را در 7700 متری سمت چپ مسیر کلاسیک جنوب غربی، زیر سراک پیدا کردند. موندینلی به یاد آورد که به نظر می رسید این زن از ارتفاعی سقوط کرده است. بدن کامل نبود. کت و شلوار پر زرد رنگ بود، مطابق با لباس روتکیویچ. آنها فکر می کردند که اگر واقعاً از قله به سمت جنوب غربی افتاده باشد، می تواند بدن او باشد.
با این حال، دو احتمال دیگر نیز وجود داشت. ممکن بود جسد متعلق به یوردانکا دیمیتروا، کوهنورد 41 ساله بلغاری باشد که در پاییز 1994 ناپدید شد، یا جسد یک زن روسی به نام اکاترینا ایوانووا که در همان فصل در بهمن ناپدید شد. کوهنوردان ایتالیایی قرصی را در جیب سینه کت و شلوار با حروف بلغاری پیدا کردند، بنابراین احتمالاً جسد متعلق به دیمیتروا است. ایتالیایی ها بدن او را در شکاف قرار دادند.
وندا زنده است..
هنوز مشخص نیست که آیا روتکیویچ به قله کانگچن جونگا صعود کرده است یا خیر. یک نظریه نشان می دهد که پس از صعود، او ممکن است از سمت جنوب غربی فرود آمده باشد. آویلا میگوید که این معنی ندارد، اما، زیرا روتکیویچ میدانست که کارسولیو در کمپ بالا و کمپ 2 منتظر اوست. مطمئناً این امر او را وادار میکرد تا مسیر صعود خود را به سمت شمال بازگردد.
سالها بعد، برخی از کوهنوردان ظاهراً زنی را از پشت در یک صومعه بودایی دیدند که شبیه واندا روتکیویچ بود. البته این شایعه چیزی را ثابت نکرد، اگرچه حتی 20 سال پس از ناپدید شدن او، مادر روتکیویچ معتقد بود که دخترش در جایی زنده است. او همیشه می گفت، واندا زندگی می کند…
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 3 / 5. تعداد آرا: 2
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.