دنیای کوهنوردی, کوه های جهان, کوهنوردی

احساسات مثبت ، کلنگ طلایی در تعطیلات

احساسات مثبت ، کلنگ طلایی در تعطیلات

اولین صعود گیودینگ در نپال غربی. نوشته : پاول رامسدن. صعود در سال 2015.

اصلا موضوع این نیست که غلطک بار در فرودگاه چند دور بزند. من می دانستم که بارهای من نخواهند آمد. خنده دار بود: تو اغلب راجع به گم شدن بارها در ابتدای برنامه شوخی می کردی ، اما حالا این واقعا اتفاق افتاده و می تواند به معنای پایان برنامه قبل از شروع آن باشد.

میک فاولر یکی از خوشبین ترین انسانهایی است که تا به حال دیده ام. ما به طور جداگانه به نپال سفر کرده بودیم. میک از انگلستان و من از محل کار فعلی در عربستان صعودی و البته جالب اینکه دو هواپیما با چند دقیقه فاصله از هم نشستند. حالا میک به من اطمینان می داد که حتما بارهایم با پرواز بعدی خواهند آمد…

احساسات مثبت میک به طور آشکارا کارکرد. بارهای من در پرواز بعدی همان روز رسید.. این خیلی جالب است که چطور امور با اصرار کردن و پشتکار انجام می شوند ، به خصوص در آسیا ، جایی که تحول از آشوب به هموار شدن امور به طور کلی غیرقابل پیش بینی است اما تقریبا همیشه اگر برای یک مدت طولانی در یک گوشه بایستی عمل می کند.

موج کوه

گیو دینگ

هدف امثال ما Gave Ding گیو دینگ به ارتفاع 6571 متر ، با یک جستجو برای یک مسیر مناسب بود. یک تیم انگلیسی به سرپرستی جولیان فریمن-آتوود ، در سال 2011 در سمت جنوب این کوه تلاش کرده بود. اگرچه آنها قادر به دیدن رخ شمالی نبودند ، اما به میک گفته بودند که پتانسیل صعود را دارد. ما یک ویدیوی کوتاه هم داشتیم که از طریق هلی کوپتر گرفته شده بود و به نظر جبهه سختی در کوه پیش رو داشتیم.

میک پیشنهاد داد که من قدری زمان برای جستجو با ماهواره و گوگل ارث برای بررسی بیشتر بگذارم. درسال 2012 من یک قله در هند را به نام شیوا به همراه میک صعود کردم که در گوگل ارث به شکل یک تپه بود اما در واقعیت اصلا اینطور نبود…البته باز هم بررسی از طریق این ابزار و مقایسه آن با کوههایی که میشناسید مقیاسی به دست می دهد.

من برای اولین بار میک را در 1999 دیدم. همنوردان ما تصمیم گرفته بودند که به دلیل باران مداوم صعود نکنند. در اینجا بود که دوستی ما با هم شکل گرفت. پس از آنجا صعود ها ادامه پیدا کرد ، گشایش مسیر در زمستان و اولین صعود اکسپدیشن ما در هیمالیا تبدیل به یک شکست شد. در روبه روی یک مسیر ، ما تصمیم گرفتیم که مسیر بیش از حد خطرناک است و به همین راحتی راهمان را کج کرده و به خانه بازگشتیم. این خیلی خوب است که هم طناب شما به سختی تلاش کند اما همچنین بداند که باید بازگردد.

موج کوه - گیو دینگ
میک فاولر و پاول رامسدن – درباره میک در موج کوه بخوانید.

14 سال و اجرای 8 اکسپدیشن در کوههای بلند ، حالا گیو دینگ در جلوی ما و در انتهای یک دره زیبا قد علم کرده بود. در یک روز گرم از آخرین روستا هم عبور کرده بودیم. در 14 امین روز ما به یک گوشه در لاچاما خولا رفتیم که اولین دید کامل را از کوه داشتیم ، اما هنوز نمی توانستیم جبهه مورد نظرمان را ببینیم. متاسفانه شرایط در پای کار خوب نبود و قاطرچی به ما گفت که نمی تواند جلوتر برود. جایی که هنوز یک روز تا بیس کمپ مورد نظرمان فاصله داشت. ما بیس را در اینجا برقرار کردیم ، با ارتفاع حدود 4500 متری. بعدا هم متوجه شدیم که یک تیم ژاپنی در سال 1983 از این دره روی لاچاما چولی  Lachama Chuli به ارتفاع 6721 متر تلاش کرده بود ، اما هنوز کسی از اینجا صعود نکرده بود.

میک و من ندرتا روزهای زیادی را در بیس کمپ در یک برنامه می گذراندیم.

برنامه ما اکتشاف رویکرد در رخ شمالی بود قبل از آنکه به آن نزدیک شویم ، و نیز صعود یک قله با چالش کمتر به منظور هم هوایی. فرآیند در اینجا تقریبا سر راست بود که به سمت یک دره در گوشه یخچال بالا می رفت. با بررسی رخ کوه به وسیله دوربین ، مشخص شد که صعود مسیر مورد نظر ما از چیزی که فکر می کردیم سختتر است. از طریق عکس های ماهواره ای قبلا به نظرم رسیده بود که در سمت چپ جبهه شمالی مسیرهای یخی خوبی وجود دارند. این مسیرها در کار بود اما اکثر آنها به حوزه های برفی ختم میشدند که در صورت خراب شدن هوا می توانستند درد سر ساز باشند. در سمت راست هم همه مسیر زیر تهدید سراکهای بزرگ با درجات مختلف قرار داشت. تنها خط ایمن در مرکز تیغه شمالی بود ، اما در اینجا هم گرانیت صیقلی به معنای صعود خیلی سخت بود. مگر اینکه یک راه زیرکانه پیدا می کردیم. در حالی که مسیر را بررسی می کردیم در سمت شمال غربی دره به سمت بالا رفتیم ، به امید اینکه یک قله خوب به ارتفاع 5800 متری برای همهوایی در آنجا قرار دارد. بر خلاف شمالی گیو دینگ که پر از یخ بود ، به زودی دریافتیم که مسیر به طور کلی خالی از برف است که این به معنای سختی داشتن کمپ در ارتفاعات به دلیل دسترسی سخت به برف برای آب کردن بود.

پس از هم هوایی ما به بیس کمپ بازگشتیم و قبل برنامه اصلی چند روز استراحت کردیم. این مرحله به طور معمول یک فاز جذاب قبل از هر اکسپدیشنی برای من است. خوردن ، خوابیدن و آماده کردن تجهیزات برای برنامه. در این مرحله ، پس از بررسی رخ کوه میزان گاز و مواد غذایی را محاسبه می کنیم. بحث راجع به ابزارها و میانی ها ، فرند ، پیچ یخ همیشه باید دقیق باشد. تعداد ابزار کمتر به معنای طولهای کوتاه تر خواهد بود که البته این در ارتفاع چیز بدی نیست ، و توجیه خوبی برای استراحت کردن است. خوشبختانه من و میک دارای توان مشابه هم هستیم. در این مرحله به نظرم بزرگترین نگرانی مراقبت از معده برای جلوگیری از بهم ریختن آن است. البته ما خوشبختانه آشپز خوبی داشتیم.

استیو و یان در هم هوایی به همراه ما بودند و تصمیم داشتند که برای صعود به یک قله در جنوب گیو دینگ اقدام کنند. آنها می خواستند روز بعد از ما شروع کنند. در این برنامه ما به دلیل خانواده و کار محدودیت زمانی داشتیم. این به معنای آن بود که زمان کافی فقط برای یک تلاش روی مسیر وجود داشت. یا میشد یا نه. البته این چیز جالبی بود که باعث بالا رفتن انگیزه می شد و شاید این دلیل اصلی بود که من و میک به عنوان یک تیم ، موفقیت بیشتری نسبت به متوسط صعودها در هیمالیا به دست آورده بودیم.

ما برای 7 روز غذا و 4 کپسول گاز برداشتیم. برنامه روز اول این بود که به موقعیت زیر سختی های اصلی در اولین نوارهای سنگی برسیم. یک ستون کوچک در مسیر ما وجود داشت که احتمالا در زیر آن جایی برای شب مانی بود. پس از صعود و عبور از یک تراورس نه چندان ایمن و طی چند طول متوسط به محل شبمانی رسیدیم.

گیو دینگ موج کوه

گردنه کوچک اینجا تنها گزینه واقعی شب مانی بود که البته خیلی هم مناسب نبود. برف نرم و ضعیف بود ، و در طول مدتی که ما جای چادر را آماده می کردیم پیوسته می ریخت. ایده میک درباره اینکه روی برف ادرار کنیم و صبر کنیم که یخ بزند تا زیر چادر پایدار شود هم جای سوال داشت! در زمان های اینچنینی که کار قدری سخت می شود من از مدتهای مدیدی که با هم صعود کردیم خوشنود می شوم. هر کدام از ما می دانست که چه باید بکند و بدون کوچکترین بحثی کارمان را می کردیم. در کیسه خواب هم بد بودن جا پذیرفته شده بود. هر برجستگی در زیرمان تبدیل به سوژه ای برای خندیدن می شد. ضمنا ، چه کاری می شد کرد؟

روز بعد در حال جذاب شدن بود. از زیر ما بهترین مسیر و چند جایگزین انتخاب کرده بودیم ، اما حالا در اینجا مشخص بود که هیچ پلان بی وجود نداشت. یا پلان a یا هیچی. یک مسیر پیچیده از روی اسلبهای صیقلی سنگی قبل از ورود به شیارهای ترکیبی .

ما به آرامی مسیر خودمان را از بین سنگهای صیقلی طی می کردیم. میک به خوبی یک شیار پرشیب را صعود کرد. اگر چه سختی مسیر در حال زیاد شدن و قدری آزار دهنده بود. میک یک طول دیگر در یک شیار تقریبا عمودی را هم بدون کوله صعود کرد که در بعضی قسمت ها پاشنه (تکنیکهای سنگنوردی را بخوانید)هم می کرد. اغلب هم لذتش را با فریاد نشان می دهد.

aaj 13201214016 1483462539

صعود نفر دوم با این کوله بزرگ بسیار سخت بود. دومین بیواک روی یک بانک برفی زیر یک قست معلق انجام شد. جای خوب با یک چادر به خوبی مهار شده و یک منظره غروب دلچسب.

در روز سوم صعود مقدار یخ در مسیر بیشتر شده بود. اما انتخاب های بیشتری در مسیر وجود داشت. در نهایت ما یک تراورس قطری که به سمت بالا میرفت را انتخاب کردیم. این شیار دارای یخ خوب اما نازک بود که میشد روی آن صعود کرد تا جایی که یخ پوک میشد و تو متوجه میشدی که چقدر از میانی بالاتری.

عبور سریع از این قسمت ها ما را به جایی در زیر یک سراک رساند که جای خوبی درون یک شکاف برای شبمانی را یافتیم. جای خوبی بود تا نیمه شب که یک صدای ترک وحشتناک ما را بیدار کرد. در زمانی که درون یک شکاف می خوابی نباید توقع زیادی داشته باشی.

روز چهارم به خوبی از تیغه بالای سرمان صعود کردیم که شامل یک مسیر یخی تیز می شد و من را یاد مون بلان می انداخت. یخ آبی سخت و برف پودری کار را سخت کرده بود اما ما حداقل در حال حرکت بودیم. ما پس از 4 روز هم برای اولین بار در آفتاب قرار داشتیم. با اینکه همچنان هوا خیلی سرد بود. پایان مسیر برای ما یک سراک دیگر داشت که از زیر به نظر چالشی می آمد ، که در طول مسیر بالا میرفت و البته قدری معلق هم بود. خوشبختانه یک باریکه از یخ عمودی در یک قسمت در سمت راست تاج تیغه به ما اجازه داد که به سمت دیگر این مانع و محل شبمانی دسترسی پیدا کنیم.

در شب هنگام برفی سنگین بارید ، و اگرچه قله به نظر نزدیک می آمد ، دسترسی به آن آسان نبود. شخم زدن برفی که تا سینه انسان بالا می آید اصولا کاری خسته کننده و کند خواهد بود. یک قسمت یخی و چند طول یخ ضد گلوله ، بالاخره ما به مسیر قله رسیدیم. سپس با یک تراورس کوتاه خودمان را به قله رساندیم. هر اولین صعودی روی یک قله جذاب است ، اما اولین صعود از یک مسیر سخت حس دیگری دارد.

پس از یک شب بسیار سرد در نزدیکی قله ، از طریق مسیر جنوب غربی راه بازگشت را در پیش گرفتیم. در مسیر بازگشت یک گردنه خوب در راه بود که تصمیم گرفتیم روی آن شبمانی کنیم.

من متوجه شده بودم که با بالا رفتن سن من و میک مدت زمان بیشتری را در فرود می گذراندیم. دلیل آن این نبود که ما آرام حرکت می کردیم ، بلکه با دیدن هوای خوب و جای خوب برای ماندن بهانه ای پیدا میشد که پایین نرویم. پس از ان هم در کوه بودن بسیار بهتراز در بیس کمپ بودن است و هر دوی ما می دانستیم که حداقل یک سال به طول می انجامد که در جایی به آن شکل باشیم. در بعد از ظهر برای خودمان در یک گوشه لمیده بودیم. زمانی که یک بازرس بیمه و یک مشاور HSE با هم همچادر باشند حرف زیادی برای گفتن وجود ندارد. در صبح ما در وسط یک دهلیز شروع به فرود کردیم که در ابتدا بسیار پر شیب بود. ما مهارت خوبی در کارگاه آبالاکوف دارم پس خط تولید را به راه انداختیم و کارگاه به کارگاه آبالاکوف زده فرود را ادامه می دادیم. پس از 25 فرود ، ما به حوزه برفی رسیدیم ، در حالی که تنها یک کیل جا گذاشته بودیم.

چند ساعت بعدد ما در بیس کمپ بودیم . استیو و یان در رسیدن به هدفشان خیلی خوش شانس نبودند اما همه ما موافق بودیم که این سفر خوبی بوده است. حالا بازگشت به کار در عربستان صعودی ، انگار مربوط به زمان خیلی قبل و البته خیلی گرمتر…

گیو دینگ - کلنگ طلایی

آخرین مطالب

باشگاه ورزشی موج / دکتر مهدی جباریان

مهدی جباریان

*مهدی جباریان : شروع فعالیت کوهنوردی 1376 برخی صعودهای شاخص: • گشایش مسیر در دیواره پاتخت ، زمستانی ، سبک آلپی • رکورد صعود چهارجبهه دماوند در 25 ساعت و سی دقیقه:شروع از گوسفندسرا، مسیرهای جنوبی، غربی، شمالی، شمال شرقی، پایان در گوسفندسرا • صعود سه جبهه دماوند در 21 ساعت: شروع از گوسفندسرا، مسیرهای جنوبی، شمالی و شمال شرقی • رکورد صعود آزاد انفرادی دهلیز مرکزی یخار از معدن تا انتهای یخچال در 12 ساعت • صعود زمستانی دماوند 10 مرتبه: گرده شرقی(تیغه های یخار)، جنوبی، شمالی، یکروزه... • صعود دماوند مجموعا 104 مرتبه در فصول مختلف یالهای گوناگون. • صعود زمستانی گرده شرقی سرکچال به خلنو • صعود زمستانی قلل شاخک و علم کوه از مسیر سیاسنگا • رکورد صعود سرعتی آزاد انفرادی گرده آلمانها از ونداربن تا تنگ گلو در 7 ساعت و سی و سه دقیقه • تلاش برای صعود زمستانی آلپی ترکیبی دیواره علم کوه مسیر هاری رست، صعود برتر سال 96 • صعود به گرده آلمانها چهارده مرتبه در فصل بهار و تابستان و پاییز – صعود یکروزه گرده آلمانها • صعود یکروزه دیواره علم کوه، مسیر هاری رست از ونداربن به ونداربن بدون بارگذاری 21:33 ساعت • صعود دو مسیر هاری رست و فرانسوی های دیواره علم کوه در یک روز • رکورد عبور از البرز، شروع دربند توچال تا آزادکوه کلاک ، 102 کیلومتر، 9000 متر صعود در 46 ساعت رکورد صعود سرعتی زمستانی گرده آلمانها از ونداربن به ونداربن در 67 ساعت • رکورد صعود سرعتی خط الراس دوبرار در 17 ساعت و نه دقیقه • صعود سرعتی از پل خواب توچال کلک چال جمشیدیه در 15 ساعت و 20 دقیقه • صعود یکروزه از دربند توچال تا سرکچال سپیدستان در 23 ساعت و 50 دقیقه ، 65 کیلومتر، • صعود قله خان تنگری 7010 متر • تلاش برای صعود قله ماناسلو 8163 متر • صعود یخچالهای شمالی سبلان، کسری، یخار • صعود و تمرین سنگنوردی در دیواره های شروین، پلخواب، بیستون.... • گشایش مسیر در دیواره های کاسونک، شروین، اوسون ترکیبی ... • مربی کوهپیمایی درجه سه سایر: کمربند مشکی جودو دان یک کارشناس مهندسی معماری، دکتری مدیریت بازرگانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین مقالات

مقالات پیشین

سبد خرید
فروشگاه
وبلاگ
حساب من
0 مقايسه
0 مورد سبد خرید