تاریخچه خونین رخ راخیوت نانگاپاربات؛ از مرگ تا اسطوره
نانگاپاربات با ارتفاع ۸۱۲۵ متر، نهمین قله بلند جهان است؛ اما چیزی فراتر از بلندی، آن را به یکی از خطرناکترین کوههای تاریخ بدل کرده: لقب «کوه قاتل» که از نرخ بالای مرگومیر در صعودهای اولیه نشأت گرفته است.
این کوه عظیم در منطقه گلگت-بلتستان پاکستان، سه جبهه اصلی دارد:
- رخ روپال در جنوب که بلندترین دیواره صخره ای زمین است؛
- رخ دیامیر در شمالغرب که محبوبترین مسیر صعود مدرن محسوب میشود؛
- و رخ راخیوت در شمالشرق، که کمتر صعود شده اما در تاریخ کوهنوردی، رد خونینی از خود به جا گذاشته است.
رخ راخیوت آنقدر مرگبار بوده که فقط سه تیم توانستهاند آن را تا قله صعود کنند. در مقابل، بیش از ۳۰ کوهنورد جان خود را در همین مسیر از دست دادهاند.
فهرست مطالب
Toggleاولین قربانیان: تراژدی آغاز میشود
سال ۱۸۹۵، آلبرت مامری – کوهنورد بریتانیایی و یکی از پیشگامان صعودهای آلپی – به همراه دو همراه بومی، راگوبیر تاپا و گومان سینگ، برای بررسی مسیر رخ راخیوت به نانگاپاربات رفتند.
آنها هرگز بازنگشتند. اجسادشان هیچگاه پیدا نشد، اما شواهد نشان میدهد به احتمال زیاد بر اثر بهمن یا سقوط جان باختند. این نخستین تلفات رخ راخیوت بود؛ تراژدیای که آغازگر دههها مرگ و ناکامی شد.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
نمره 3.00 از 5
-
نمره 2.50 از 5۴۸۵.۰۰۰ تومان
دهه ۳۰: پروژه آلمانی نانگاپاربات
در دهه ۱۹۳۰، آلمان نازی درگیر پروژهای جاهطلبانه برای صعود به قلههای مرتفع بود. با بسته بودن راه اورست بهروی کشورهای غیرانگلیسی، و دورافتادگی K2، نانگاپاربات تبدیل به «کوه ملی» آلمانیها شد.
رخ راخیوت با مسیر صعود از طریق یخچال راخیوت، قله راخیوت (۷۰۷۰متر)، زیننقرهای (۷۴۰۰ متر)، و یال شمالی به قله اصلی، مسیری بهظاهر ممکن اما مرگبار را پیش پای آنها گذاشت. بعدها این مسیر با نام «مسیر بول» شناخته شد.
۱۹۳۲: نخستین تلاش مرکل
نخستین تلاش جدی برای صعود از رخ راخیوت، به سال ۱۹۳۲ بازمیگردد. ویلی مرکل، کوهنورد سرشناس آلمانی، تیمی شامل کوهنوردان آلمانی و آمریکایی از جمله فریتز ویسنر را رهبری کرد. این گروه با وجود انگیزه زیاد، تجربه کافی در ارتفاعات هیمالیایی نداشت و دچار مشکلات لجستیکی جدی شد. باربران کافی نبودند و آبوهوا یاری نکرد.
پیتر آشنبرنر و هربرت کونیک توانستند تا قله راخیوت (۷۰۷۰ متر) پیش بروند اما به دلیل شرایط دشوار و کمبود زمان نتوانستند ادامه دهند. با اینحال، این تلاش نشان داد که مسیر راخیوت تا حدی عملی است.
۱۹۳۴: بازگشت مرکل و فاجعهای بیسابقه
ویلی مرکل دو سال بعد با تیمی منسجمتر و پشتیبانی مالی دولت نازی بازگشت. آنها دوباره مسیر راخیوت را هدف گرفتند. اما این بار، تراژدی بزرگی در راه بود.
در همان روزهای ابتدایی، آلفرد درکسل بر اثر ادم ریوی (تجمع مایع در ریهها) درگذشت. طوفانی سهمگین نیز در ارتفاع ۷۴۸۰ متری، ۱۴ نفر را در کمپ ۴ گرفتار کرد. این منجر به مرگ ویلی مرکل، ویلو ولزنباخ، اولی ویلاند، و ۶ شرپای نپالی شد.
بدنها در سال ۱۹۳۸ پیدا شد، اما فاجعه بهعنوان مرگبارترین حادثه کوهنوردی زمان خود ثبت شد. نانگاپاربات از این پس «کوه قاتل» نام گرفت.
۱۹۳۷: سقوط مرگبار در شب
در سال ۱۹۳۷، کارل وین رهبری یک تیم آلمانی دیگر را بر عهده داشت که تلاش داشت مسیر مشابه را طی کند. اما در شب ۱۴ ژوئن، بهمنی عظیم از یخچال معلق راخیوت بر سر کمپ ۴ فرود آمد. این بهمن، کمپ را که روی تراسی نسبتاً صاف برپا شده بود، بهکلی مدفون کرد.
۷ کوهنورد آلمانی و ۹ پشتیبان نپالی جان خود را از دست دادند. چند جسد پیدا شد، اما عمق فاجعه بهحدی بود که از آن با عنوان «بیسابقه در تاریخ کوهنوردی» یاد شد.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
-
نمره 4.00 از 5۶.۴۳۳.۰۰۰ تومان
۱۹۳۸ و ۱۹۳۹: احتیاط، اکتشاف و جنگ
در سال ۱۹۳۸، پاول بائر، با آگاهی از فجایع پیشین، تلاش محتاطانهای برای صعود از رخ راخیوت انجام داد. تیم او تا «زین نقرهای» پیش رفت، اما دوباره آبوهوا یاری نکرد و آنها بازگشتند.
در ۱۹۳۹، هاینریش هارر – که بعدها با کتاب مشهور هفت سال در تبت شناخته شد – همراه پیتر آوفشنایتر، برای شناسایی جبهه دیامیر به منطقه رفتند، اما مسیر راخیوت را نیز بررسی کردند و آن را همچنان خطرناک اما قابل صعود دانستند.
جنگ جهانی دوم جلوی ادامه تلاشها را گرفت. در مجموع، تا پایان دهه ۳۰، پنج تلاش آلمانی روی رخ راخیوت، بیش از ۲۵ کشته و بدون هیچ صعود موفق بهجا گذاشتند.
عکس: پائول باوئر
۱۹۵۰: نخستین تلاش زمستانی بریتانیا
در دسامبر ۱۹۵۰، تیمی سهنفره از کوهنوردان بریتانیایی شامل ویلیام کریس، جان تورنلی، و رابرت مارش، برای نخستین بار در فصل زمستان تلاش کردند تا از رخ راخیوت نانگاپاربات بالا بروند.
مارش در میانه مسیر، دچار سرمازدگی شدید شد و با انگشتان یخزده مجبور به بازگشت شد. اما کریس و تورنلی در چادری در ارتفاع ۵۵۰۰ متری باقی ماندند. آنها دیگر هرگز دیده نشدند. احتمال میرود که گرفتار بهمن یا طوفان شده باشند.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
رابرت مارش بعدها نوشت:
«تورنلی و کریس انسانهایی با ارادهای استثنایی بودند. تورنلی تنها با یک جفت کفش ورزشی، طی شش روز ۲۶۵ کیلومتر را تا پای کوه پیمود و هنوز خسته نبود. در کمپ، در سرمای کشنده، روحیهای عالی داشتند و مهربانیشان در خاطرهها ماند. آنها تا لحظه آخر، هنوز در حال صعود بودند؛ هنوز در حال پیش رفتن…»
۱۹۵۳: صعود افسانهای هرمان بول
پس از دههها ناکامی، مرگ، و تلاش بینتیجه، سرانجام در سال ۱۹۵۳، صعود موفقی از رخ راخیوت رقم خورد؛ صعودی که به نام یک نفر در تاریخ کوهنوردی جاودانه شد: هرمان بول.
رهبری این صعود را کارل ماریا هرلیگکوفر بر عهده داشت؛ ناتنی ویلی مرکل که در فاجعه ۱۹۳۴ جان باخته بود. او خودش کوهنورد نبود، اما تیمی از اتریشیها و آلمانیها را هدایت میکرد. افراد برجستهای چون پیتر آشنبرنر، والتر فرائنبگر، کوونو راینر، و البته هرمان بول، در تیم حضور داشتند.
مسیر صعود همان مسیر کلاسیک رخ راخیوت بود:
از یخچال راخیوت آغاز، صعود به قله راخیوت، گذر از زین نقرهای، و سپس ادامه یال شمالی تا قله.
۲۴ می: کمپ اصلی در ارتفاع ۳۹۶۷ متر برپا شد.
۱۰ ژوئن: کمپ ۲ در ارتفاع ۶۲۰۰ متر با حضور بول، کمپتر و باربران ساخته شد.
اواخر ژوئن: کمپ ۴ در ارتفاع ۶۷۰۰ متر، در زیر قله راخیوت، آماده شد.
اول ژوئیه: کمپ ۵ در ۶۹۵۰ متر، با تلاش بول و دیگران، احداث شد.
در این مرحله، شرایط سخت و اختلافات داخلی تیم باعث شد برخی اعضا عقبنشینی کنند. رهبری فنی صعود، آشنبرنر، دستور بازگشت داد. اما بول، با عزمی راسخ، تصمیم گرفت تنها به سمت قله حرکت کند.
صعود انفرادی؛ لحظهای درخشان در تاریخ کوهنوردی
۳ ژوئیه، ساعت ۲ بامداد: هرمان بول از کمپ ۵ حرکت کرد. بدون اکسیژن مکمل، بدون طناب، تنها با کمی غذا، یک پرچم، و دو دارو: پِرویتین (مشتق متآمفتامین که برای افزایش تمرکز استفاده میشد) و پادوتین (دارویی برای گشاد کردن عروق و جلوگیری از سرمازدگی).
او از زین نقرهای گذشت، به شکاف باژین در ۷۸۳۰ متر رسید، کولهپشتیاش را رها کرد و به سمت شانه نانگاپاربات (۸۰۷۰ متر) رفت. پس از صخرهنوردی دشوار، سرانجام ساعت ۷ عصر همان روز، قله نانگاپاربات را فتح کرد. او تبر یخ خود را بهعنوان یادگار بر قله جا گذاشت.
در بازگشت، تاریکی او را مجبور به شبمانی در ارتفاع ۷۹۰۰ متری، روی لبهای باریک کرد. بدون چادر، بدون کیسهخواب، فقط با ایمان به زنده ماندن.
۴ ژوئیه، ساعت ۷ عصر: بول پس از ۴۱ ساعت تلاش مداوم، با پاهایی یخزده به کمپ ۵ رسید.
این صعود، یکی از دستاوردهای بینظیر تاریخ کوهنوردی بود. او بعدها تمام جزئیات را در کتاب زیارت نانگاپاربات (Nanga Parbat Pilgrimage) روایت کرد.
اما این پایان داستان بول نبود. تنها ۴ سال بعد، در سال ۱۹۵۷، در تلاش برای صعود چوگولیسا (۷۶۶۵ متر)، ناپدید شد و هرگز پیدا نشد.
۱۹۷۱: تکرار مسیر بول
بیش از ۱۸ سال پس از صعود بول، در ۱۱ ژوئیه ۱۹۷۱، دو کوهنورد اسلواک، ایوان فیالا و میخائل اورولین، موفق شدند مسیر کلاسیک رخ راخیوت را تکرار کرده و به قله نانگاپاربات برسند. دیگر اعضای تیم آنها نیز موفق به صعود قلل فرعی از جمله قله جنوبشرقی (۷۶۰۰ متر) و قله پیشین (۷۸۵۰ متر) شدند.
این تیم در سال ۱۹۶۹ نیز تلاش کرده بود، اما آبوهوای بد و مشکلات لجستیکی باعث توقف صعود در ارتفاع ۶۹۵۰ متر شد.
صعود ۱۹۷۱، تا امروز تنها تکرار موفق مسیر کلاسیک بول محسوب میشود.
۱۹۹۵: مسیر جدید ژاپنیها
تابستان ۱۹۹۵، گروهی از کوهنوردان ژاپنی به رهبری هیروشی ساکای، مسیر جدیدی روی رخ راخیوت باز کردند که از زیر قله شرقی عبور میکرد و سپس به یال شمالی و قله نزدیک میشد.
ساکای پیشتر در سال ۱۹۹۲ منطقه را شناسایی کرده بود و پس از بررسی دقیق عکسهای هوایی، به این نتیجه رسید که میتوان مسیری نو را از طریق خطالراس منشعب از قله نقرهای بالا رفت.
تیم شامل ۱۰ نفر بود، اما تنها سه نفر تجربه کافی در ارتفاعات بالا داشتند. از همین سه نفر نیز، دو نفر در همان ابتدای برنامه آسیب دیدند و از ادامه بازماندند.
۵ ژوئن: پس از سه روز پیمایش از روستای تاتو، کمپ اصلی موقت را در ارتفاع ۳۹۰۰ متری بنا کردند. بیش از ۱۰۰ باربر، حدود ۳ تُن تجهیزات را حمل کردند. کمپ اصلی اصلی را در ارتفاع ۴۵۰۰ متری، روی یخرود بزرگ برپا کردند تا فاصله تا خط الرأس کمتر شود.
۱۱ ژوئن: کمپ ۱ در ارتفاع ۵۳۰۰ متری، بر فراز یخچال راخیوت ساخته شد.
صعودی با سقوط و زخم و برف
مسیر بین کمپ ۱ و کمپ ۲، شامل دیوارهای از برف و گرانیت بود که تا ارتفاع ۵۷۰۰ متر بالا میرفت. در این میان، شکاف خطرناکی موسوم به «شیار اعتراف» (The Confessional Pitch) وجود داشت که محل ریزش سنگهای متعدد بود.
یکی از کوهنوردان در همین نقطه مجروح شد. بهگفته ساکای:
«هرچه بالاتر میرفتیم، پرتابههای سنگی بیشتر میشد. انگار صعود به قله به معنای عبور از باران سنگ بود.»
۲۵ ژوئن: پس از عبور از لبههای برفی و صخرهای، کمپ ۲ در ارتفاع ۵۹۰۰ متر برپا شد.
۴ ژوئیه: کمپ ۳ در ۶۷۰۰ متر، پس از عبور از یخچالی عمودی با درجه ۷۰ درجه و برف عمیق، برپا شد.
۷ ژوئیه: یکی دیگر از کوهنوردان، تامورا، در شیار اعتراف دچار جراحت سنگی شد و نجات او سه روز زمان برد. باقیمانده تیم، با تنها شش نفر، تصمیم گرفت صعود عرضی قله را رها کند و تمرکز را روی مسیر مستقیم بگذارد.
کمپ ۴ و صعود نهایی
۱۸ ژوئیه: پس از عبور از شکاف «یابه»، که صعودی ۵۰ متری با درجه V بود، کمپ ۴ در ارتفاع ۷۳۵۰ متر و در نزدیکی فلات نقرهای بنا شد.
۲۲ ژوئیه: سه نفر از تیم اصلی – ساکای، یابه و آکیاما – برای صعود نهایی تلاش کردند، اما بهعلت درد سینه و بیحسی شدید دست و پای دو نفر، مجبور به بازگشت شدند. آن شب، آنها برای بازیابی توان، از اکسیژن استفاده کردند.
۲۳ ژوئیه، ساعت ۵:۱۳ عصر: هر سه نفر موفق شدند قله را از طریق مسیر جدید فتح کنند. مسیر از فلات نقرهای میگذشت و سپس دیواره نهایی را بالا میرفت. صعود در شرایط بد آبوهوایی و با خستگی شدید انجام شد.
بازگشت به کمپ ۴ با یک بیواک اضطراری در ارتفاع ۷۷۰۰ متری همراه بود و ۳۹ ساعت به طول انجامید.
۲۸ ژوئیه: تیم در شرایط بد جوی به کمپ اصلی رسید. با وجود آسیبها و خطرات، آنها موفق شدند مسیر جدیدی را در رخ راخیوت باز کنند.
از آن پس، این مسیر هرگز تکرار نشده است.
۲۰۰۸: آخرین تلاش و مرگ کارل اونترکیرشر
تابستان ۲۰۰۸، کوهنوردان ایتالیایی سایمون کرر، والتر نونس، و کارل اونترکیرشر برای فتح مسیر جدیدی از طریق دیواره یخی راخیوت اقدام کردند.
پس از هفتهها هم هوایی و بررسی منطقه، در ۱۴ ژوئیه ساعت ۱۰ شب، صعود را آغاز کردند تا با استفاده از سرمای شب، خطر بهمن کاهش یابد.
۱۵ ژوئیه: آنها تا ارتفاع ۵۷۰۰ متر بالا رفتند، جایی که با شیبهای ۶۰ درجه یخ و دیوارههایی با درجه ترکیبی M4/M5 مواجه شدند. سپس از میان برف عمیق و سرکهایی که برف را تهدیدآمیز کرده بودند، بالا رفتند.
در همین زمان، کارل اونترکیرشر در ارتفاع ۶۳۰۰ متر درون یک شکاف سقوط کرد و جان باخت. تلاش برای نجات او بیثمر ماند و جسدش نیز در برف دفن شد.
صعود بیبازگشت، فرار از پایین آمدن
در شرایطی که بازگشت به پایین بسیار خطرناک بود، دو کوهنورد دیگر تصمیم گرفتند از مسیر بالاتر ادامه دهند و از مسیر کلاسیک بول به پایین بازگردند.
در روزهای بعد، در میان طوفان، مجبور شدند در ارتفاعات ۶۶۵۰، ۶۸۰۰، ۷۰۰۰ و ۷۳۰۰ متر شبمانی کنند.
۲۱ ژوئیه: به ارتفاع ۷۵۰۰ متر رسیدند.
۲۲ و ۲۳ ژوئیه: با اسکی از مسیر بول و در میان مه و دو بهمن نجاتیافته، خود را به ارتفاع ۵۴۰۰ متر رساندند.
۲۴ ژوئیه: بالگرد ارتش پاکستان آنها را به کمپ اصلی منتقل کرد. بازیابی پیکر اونترکیرشر غیرممکن اعلام شد.
مسیر جدید آنها بهنام ویای کارل اونترکیرشر (۳۰۰۰ متر، درجه M4+، شیب ۷۰ تا ۸۰ درجه) به یاد او ثبت شد.
و اکنون…
از سال ۱۹۹۵ تاکنون، هیچ صعود موفقی از رخ راخیوت به قله ثبت نشده است. از میان ۸۰ نفری که در صعودهای نانگاپاربات جان باختهاند، بیش از یکسوم در این رخ کشته شدهاند.
رخ راخیوت – با یخچالهای پرشکاف، دیوارههای ریزشی، و طوفانهای ناگهانی – همچنان یکی از مرگبارترین جبهههای صعود در جهان باقی مانده است. و البته همچنان منتظر بهترین هاست..
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 13
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
یک نظر در “تاریخچه خونین رخ راخیوت نانگاپاربات؛ از مرگ تا اسطوره”
درود و خدا قوت…مطالب تون عالی و سرگرم کننده ست..سپاس فراوان از تلاش برای جمع آوری اینگونه اطلاعات پر محتوا و داستان های واقعی از تاریخچه کوههای مرتفع جهان..همچنان پیگیر این مطالب هیجان انگیز و خواننده آنها هستم🙏اینجانب فرد کوچکی از جامعه علاقمندب ورزش کوهنوردی😊