اکسپدیشن اسلونی در کانگچنجونگا
اشکارجا آغاز می کند:
اهداف اکسپدیشن ما سه جانبه بودند. ما امید داشتیم که بتوانیم چند قله را در کانگچنجونگا صعود کنیم. می خواستیم که روی رخ غربی ژانو شرقی مسیری باز کنیم، اما مهمترین هدفمان صعود یک مسیر جدید و سخت در مسیر جنوب غربی کانگچنجونگا به سبک آلپی بود. ما به همه اهداف دست یافتیم. موفقیت کوهنوردانمان باعث شد که این صعود به عنوان بهترین صعود سال شناخته شده و به دریافت کلنگ طلایی نایل شود. متاسفانه ، اگرچه دو نفر از اعضای ما برای همیشه در شیبهای یخزده کانگچنجونگا باقی ماندند.
مرتبط : کانگچنجونگا ، کلنگ طلایی ، سبک آلپی
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
چاقو ناخنی گربر gerber
نمره 4.00 از 5۱۵۳.۰۰۰ تومان
فهرست مطالب
Toggleشروع اکسپدیشن
اکسپدیشن ما متشکل از 11 مرد و 1 زن اسلونیایی، یک مرد کروات و دو زن لهستانی می شد. در این برنامه همچنین تامانگ و سه شرپای دیگر به ما یاری رساندند. پس از ترک کاتماندو در 25 مارچ، اولین کوهنوردانمان به بیس کمپ در پاچه گریو Pache’s Grave درزیر رخ غربی کانگچنجونگا در 12 آپریل رسیدند.
کانگچنجونگا اصلی
موفقیتمان در گرده غربی کوه بزرگ را توضیح خواهم داد. ویکتور گروشل و استیپ بوژیک کمپ 1 و 2 را در 6200 و 6750 متری در 15 و 20 آپریل برپا کردند. در 22 آوریل ماریجا فرانتر، اورش روپر، روبرت درژان، خوزه روزمن کمپ 3 را در 7250 متری برپا کردند. پس از استراحت در بیس کمپ گروشل و بوژیک بیس را در 25 آوریل ترک کرده تا به قله اصلی کانگچنجونگا از مسیر 1953 بریتانیا صعود کنند. آنها به دلیل هوای خراب در کمپ سه متوقف شدند، سپس با کمک شرپا در 30 آوریل توانستند کمپ 4 را در 7600 متری و در تاریخ 30 آوریل برقرار کنند. در یک می ، این دو با دنبال کردن مسیر بریتانیا به قله اصلی کانگچنجونگا 1:25 دقیقه ظهر صعود کردند. این نهمین هشت هزار متری گروشل بود. هوا مجددا رو به خرابی گذاشت و آنان در بازگشت کمپ 4 را گم کردند. سپس به سمت پایین ادامه داده و در ساعت 11 شب خود را به کمپ سه رساندند. روپر در ساعت 10 شب کمپ سه را ترک کرد. در 30 آوریل و با توسل به صعود شبانه در ساعت 10:40 دقیقه صبح از مسیر لهستان به قله کانگچنجونگای مرکزی صعود کرد. او هم در میان مه و بارش برف خود را در ساعت 8:30 دقیقه عصر به کمپ سه رسانید، جایی که فرانتر و روزمن را یافت. من بعدا داستان غم انگیز آنها را تعریف خواهم کرد. 4 کوهنورد در 2 می به بیس کمپ بازگشتند.
مرتبط : بلندترین کوههای جهان
ژانوی شرقی
هدف دوم صعود رخ شرقی کومباخارنای شرقی بود. ونجا فورلان و بوژان پوکر با کمک به کمپ زدن در کانگچنجونگا هم هوایی کرده بودند. در 28 آوریل ، آنها بیس کمپ را ترک کرده و به سمت رخ شرقی ژانوشرقی ادامه دادند، و در پای این جبهه شبمانی کردند. شب هنگام ، آنها 400 متر از یخ 60 تا 85 درجه با درجه سختی V ترکیبی صعود کردند. آنا در طول شب ادامه داده و در 5 صبح به بزرگترین سراک در مرکز رخ کوه رسیدند. 50 متر بعدی از آنها 4 ساعت وقت گرفت: دو طول طناب درجه VII ، یک طول VII– ، یخ نود درجه و الباقی. آنجا و در ارتفاع 6380 متری ، برای شش ساعت به دلیل خطر بهمن استراحت کردند. سپس آنان مجددا در ساعت 3 بعد از ظهر به راه افتاده و در ساعت 11 عصر در 6750 متری بیواک کردند، در این قسمت هم یک طول با درجه VII– یخ 70 درجه صعود کردند/
در یک می ، آنها از محل بیواکشان در ساعت 8 صبح حرکت کرده و در ساعت ده صبح تجهیزات شبمانی را در 6900 متری برای سبک صعود کردن باقی می گذارند. درست در زیر 7000 متری ، آنها دو ساعت روی سخت ترین طول مسیر کار می کنند. یخی به صورت عمودی و مقداری هم شیب منفی . حالا آنها در 7050 متری بودند اما هنوز 400 متر عمودی دیگر تا قله باقی مانده بود. 80 متر جلو از سنگ بود که در بهمن در آنجا طوفان هم درست می کرد. آنان برای 9 ساعت در حالت نیمه نشسته و نیمه آویزان روی یک لبه باریک سر کردند. در ساعت 11شب هم به محل تجهیزات شبمانیشان فرود رفتند. هر دو دارای انگشتان دست و پای سرمازده بودند. آنها برای هشت ساعت شبمانی کرده و در 2 می تصمیم به فرود می گیرند. به شدت دیهیدراته بودند و چیز کمی هم برای خوردن داشتند. بهمن ها باعث می شوند که در ساعت 1 عصر متوقف شوند اما سه ساعت بعد فرصتی بین بهمن ها دست می دهد تا به سمت یک غاربرفی در یک سراک فرار کنند و بیواک چهارم را داشته باشند. صبح بعدی با فرود از رخ کوه خارج شده و در عصرگاه به بیس کمپ رسیدند.
مرتبط : ژانو ، دیواره سایه ها-رولت روسی
باشگاه ورزشی موج
کانگچنجونگا جنوبی
مارکو پریزل ادامه میدهد:
کانگچنجونگا! در اول به نظرم چیزی نبود. حالا، به معنای توده ای عظیم از سنگ و یخ که از من زیاد گرفت، اما زیاد هم به من بخشید.
در یک اکسپدیشن سازمان یافته به نظر بهترین راه کار وجود دارد. آندره استرمفل و من همدیگر را کاملا درک می کردیم. ما نگرانی درباره پورترها، غذا، شرپا ها و سایر موضوعات کوچک نداشتیم.، که می توانست همه انرژی ما را بگیرد. همه نگرانی ما صعود بود. با تشکر از تون اشکارجا به دلیل همه کمکها که حتی گاها بی هیچ دلیلی بود.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
ست لباس بیس لایر آرکتریکس (بلوز شلوار)
نمره 3.00 از 5۱.۱۴۳.۰۰۰ تومان
هم هوایی لذت بخش و سریع بود. دو روز قبل از رسیدن به بیس کمپ ، ما بوکتاه را در شش ساعت صعود کردیم و یک هفته بعد در تالونگ یک شبمانی هم در 6600 متری داشتیم که تنها دو روز رفت وبرگشت به بیس کمپ داشت. در صعود دوم آندره قدری از آنفولانزا رنج می برد و مجبور شد از 50 متری قله بازگردد، اما من در میان باد ادامه دادم. این صعود همچنین به عنوان تجسس روی مسیر هدف ما هم بود، رخ صعود نشده جنوب غربی کانگچنجونگا، که از اینجا دارای دید کامل بود.
شروع صعود به کانگچنجونگا جنوبی
پس از 5 روز استراحت، دوباره کوله ها را بستیم و در صبح 26 آوریل به همراه دامیجان میشکو و تون اشکارجا که ما را در حمل تجهیزات کمک می کردند بیس کمپ را ترک کردیم. نهایتا دوستانمان را ترک کرده و کوله های سنگین را به دوش کشیدیم. به زودی با طناب صعود می کردیم. من 35 متر صعود یک زبانه یخی عمودی انجام دادم و کوله را بالاکشی کردم. آندرژ به سرعت به من رسید. تغییر از یخ به سنگ به سرعت اتفاق افتاد. آندره به سختی اولین پوسته سنگ را صعود کرد وی در جاهایی میخ کوبیده و کرامپونش را درآورده بود. زمانی که از شکافها صعود کنیم سریعتر خواهیم بود. سردم شده بود. نهایتا، آندره من را صدا کرد تا صعود کنم. کرامپونهایم را در نیاوردم. از اینکه با آندره برای عجله کردن در این طول سخت بحث کرده بودم شرمنده شدم. ما سه ساعت روی همین یک طول گذراندیم! پس از ده ساعت ، تنها سه طول صعود کرده بودیم، ما 650 متر روی دیواره با درجه VI, A1 و شیب بین 60 تا 90 درجه صعود کردیم. آسمانی ابری و بارش شروع شد. برخلاف برنامه اولیه برای صعود در تمام طول شب، در 6200 متری بیواک کردیم. رعد وبرف که البته عجیب هم بود این تصمیم ما را تایید کرد.
در صبح تنها خورشید بود که ما را به خارج از چادر دعوت می کرد. برف جدید صعود را سختتر کرده بود و قسمتهای صیقلی سنگ را پوشانیده بود. با عدم توانایی در صعود خود مسیر قدری به سمت شرق رفتیم. در عوض به دنبال مسیری بهتر بودیم. پس از سختی زیاد، به جایی آسانتر رسیدیم. تیغه های کرامپون روی سطح صیقلی گیره هایی کوچک پیدا می کردند و تبریخ ها را در شکافههای باریک می گذاشتیم. به سمت بالای تاج مسیر ادامه دادیم. تا عصر سرعتمان خوب بود. تنها در تاریکی و پس از 11 ساعت صعود ، یک جای ایمن در 7250 متری در زیر یک شکاف برای شبمانی یافتیم.
بادهای مهیب و خشمگین در صبح روز بعد در حال کشتن اشتیاق من برای صعود بودند. ما به گردنه کوچک بین قله هاگ پیک و مسیر اصلی رسیدیم. آندره جلو تر رفت در حالی که من به دنبال یک جا برای ماندن بودم. او به زودی بازگشت. راهی برای ادامه در مسیر نبود. مسیر پر از نقاب بود و قدرت باد هم بیش از حد زیاد شده بود. ما می توانستیم از طریق یک طاقچه بزرگ به سمت چپ و کمپ سه در رخ جنوب غربی برویم. ما در عرض طاقچه به حرکت ادامه دادیم تا به مسیر جایگزینی که قبلا در بیس کمپ مشخص کرده بودیم برسیم. من به سختی تلاش می کردم تا به آندره برسم تا پیشنهاد دهم که به سمت کمپ سه برویم. زمانی که به او رسیدم ، ما برنامه ادامه به سمت مسیر نرمال را تغییر دادیم. از طریق طاقچه بزرگ ، ما یک دهلیز را صعود کردیم که به مسیر ستیغ کوه باز می گشت، جایی که ما سومین شبمانی را در 7600 متری انجام دادیم.
در حالی که به دنبال جای بیواک می گشتیم، یک رمپ سنگی دیدیم که به یک کلاهک ختم می شد. صبحگاه متوجه شدیم که این رمپ آسان تر از چیزی است که انتظار داشتیم و در اطراف کلاهک هم راه می داد. شیب های برفی را تا آخرین شانه ادامه دادیم و پس از 7 ساعت در 7900 متری بیواک کردیم. در دور دست و در سمت چپمان میشد طناب ثابت روسها را دید.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کفش هوکا اسکای لاین فلوت ایکس hoka skyline float x
نمره 4.17 از 5۳.۳۲۷.۰۰۰ تومان
آخرین گامها
در صبح، تصمیم به ترک چادر گرفتیم و وسایل غیرضروری را در چادر گذاشتیم. با سرعت خیلی خوب به لبه رسیدیم، اما نمی توانستیم در اینجا توقف کنیم و به سمت شرق ادامه دادیم، که حالا با خورشید روشن شده بود. من آندره را حمایت می کردم تا از یک قسمت بهمنی عبور کند. ما در برف عمیق دست و پا میزدیم، و با اینکه در 8000 متری بودیم گرممان شده بود. در 8100 متری، به مسیر روسها رسیدیم، و در بعضی جاها از باقیمانده طناب ثابت آنها کمک گرفتیم. مسیر تا جایی که به محل تلاقی مسیرهایی روسیه و لهستان در زیر کانگچنجونگای جنوبی رسیدیم سخت و طاقت فرسا بود. آندره جلو میرفت. زمانی که من به قسمت برفی در زیر قله رسیدم دوباره او را توانستم ببینم. من می توانستم آنرا لمس کنم اما یک آرزوی غریب می خواست که تسلیم شود و بازگردد. در حدود 4:45 دقیقه عصر به قله رسیدم.
در قله! قله چی؟ مرگ ، سنگهای سرد که توسط یخ به هم متصل شده بودند. تنها لذت در اینجا پایان این راه دشوار بود. برای یک لحظه ، حس آسایش و سپس خالی از هر چیز..عکس گرفتیم. صحبت کردیم، اما نمی دانم راجع به چه بود. به آرامی ، مسیر فرود را از راه لهستانی ها در پیش گرفتیم. آندره برخی از طناب ثابت ها را برید تا برای فرود استفاده کند. من عجله ای نداشتم و از تنهایی اطرافم لذت می بردم. غروب به شدت دل انگیز بود.
به زودی شب فرا رسید. با شانس و اقبال ، ما توانستیم طناب ثابتهای قدیمی را بیابیم. اینها باعث می شد که مسیر را به سمت پایین پیدا کنیم.. با اروش در کمپ سه به وسیله بی سیم تماس گرفتیم. او به ماگفت که یک دهلیز پرشیب در سمت چپ را ادامه دهیم اما باطری بیسیم تمام نشد و نفهمیدیم که منظور او چپ خودش بوده یا چپ ما. در 7900 متری ، مسیر لهستان را رها کرده و از طریق دهلیز بین قله اصلی و قلل جنوبی پایین رفتیم. من تبر یخم را انداختم. و در یک حوزه پرشیب به پایین رفت. خوشبختانه در لبه یک پرتگاه آنرا پیدا کردم. ما حالا در حال فرود از یک مسیری بودیم که هیچ طنابی در آن نبود. تنها هدلامپ ما هم دیگر نور نداشت. در پایان سنگ به یک یخ سخت رسیدیم.
با خستگی بسیار، روی لبه برف نشستم و آندره را نگاه کردم. سعی می کردم او را به آرامی دنبال کنم. در آن سوی مسیر 5 چادر دیدم. پلک زدم و آنها دوباره آنجا بودند. توهم! شروع به کشیدن خودم روی مسیر کردم. آندره را می دیدم که اغلب در حال استراحت کردن بود. در واقع پشت از تلوتلو خوران ادامه می دادم. سپس مطمئن بودم که تون و دامیجان را می بینم که با چای و ابجو منتظر ما هستند. در ذهنم در حال انتخاب بودم. باز هم توهم. دستم را برای یک نقطه تکان دادم. اما این بار واقعی بود. درون چادر رفته و غرق در خواب شدم. پس از 20 ساعت صعود ادامه و دار ، بهترین رویا حالا کیسه خوابی گرم بود.
آندره فردا به بیس کمپ رفت. من یک روز استراحت کردم و روز بعدی پایین رفتم. جایی که ما با تراژدی صعود روبرو شدیم. خوزه و ماریجا ما را ترک کرده بودند.برای همیشه..
چگونه میشد بفهمم که چه برای آنها اتفاق افتاده است، شاید فقط باد می توانست داستانشان را تعریف کند، توندری از بهمنها ، شکستن یخ روی یخشار، سرخوردن کرامپون روی شیب. .. چیزهای زیادی بود که اینجا یادگرفته بودم و درک نمی کردم: جسارت ، شهوت ، ترس، صعود، باد، برف ، شک ، امید، تردید، ریسک ، ابهام، قله، لحظه ای از آزادی، فرود، آسایش ، سقوط، توهم، خواب، رویا درباره ماریجا و خوزه، تلوتلو خوردن در مه، لذت، عصبیت، مرگ، بی تفاوتی، سرگیجه، ناراحتی. چرا این همه آشوب فکری؟ در این شش روز من و آندره به چه چیزی دست پیدا کردیم؟ تنها یک خط عکس از کوه. اما این تجربه چیزی است که نه میشود تکرار کرد و نه میشود فراموش کرد.
مرتبط : درجه سختی صعود در کوهنوردی ، سبک آلپی ، بالاکشی ، صعود ترکیبی
مرتبط : کانگچنجونگا
تراژدی
اشکارجا نتیجه می گیرد.
ماریجا فرانتر وخوزه روزمن بیس کمپ را در سی آوریل ترک کرده و به کمپ 2 صعود می کنند. در 1 می آنها به کمپ سه ادامه مسیر می دهند، تنها یک کپسول اکسیژن با آنها بوده است. ماریجا می خواهد کانگچنجونگا را بدون اکسیژن کمکی صعود کند. آنها یک شب را با روپر، گروشل و بوژیک می گذرانند. در 2 می، آنان به کمپ 4 صعود کرده و در ساعت 10 شب به امید قله صعود را آغاز می نمایند. ما نمی دانیم آنها دقیقا کی کمپ را ترک می کنند چرا که آنها قبل از حرکت تماسی نمی گیرند.
روز سه می سردترین و پرباد ترین روز در برنامه بود. این جفت تصمیم میگیرند که از رخ شرقی بالا بروند، اما فرآیند صعود آنها هر ساعت کندتر میشود. درطول روز هم سرعت باد زیاد تر شده است. در ساعت 3 عصر، نهایتا به بیس کمپ تماس گرفته و می گویند که در 150 متری قله اصلی هستند. آنها ضعیف شده بودند و کپسول اکسیژن هم به پایان رسیده بوده است. و نیز دچار عدم توافق راجع به ادامه دادن شده بودند. ماریجا قصد دارد ادامه بدهد ، اما خوزه می خواهد بازگردد. در بیس کمپ ما به آنها توصیه کردیم که برگردند. ده دقیقه بعد آنها تصمیم می گیرند که برگردند . دو ساعت بعد در شش عصر ، آنها به صدای خسته تماس گرفتند در حالی که با بیسیم هم مشکل داشتند. آخرین تماس رادیویی در ساعت 7 عصر گرفته شد در حالی که صدای شکسته شده آنها می گفت که نیم دانند کجا هستند و مسیر پایین کدام طرف است. هوا صاف بو اما باد همچنان شدت زیادی داشت. به احتمال زیاد سقوط در اثر خستگی به مرگ آنها انجامیده است.
واندا روتکویچ جسد خوزه روزمن را در 4 می یافت. روبرت ردژان و دار جوهانت هم پیکر ماریجا فرانتر را در 7500 متری پیدا کردند آنان هر دو دوست را در یک شکاف بزرگ به خاک سپردند. این حادثه باعث توقف بقیه برنامه شد.
خلاصه
صعودها
- بوکتوه شرقی، 6142 متر، استرمفل ، پریزل ، روپر
- تالونگ ، 7349 متر، دومین صعود از یک مسیر جدید، استرمفل ، پریزل
- کانگچنجونگا جنوبی ، 8486 متر، از مسیر جدید، جنوب غربی ، استرمفل ، پریزل
- کانگچنجونگا مرکزی ، 8482 متر، مسیر لهستانی ها ، روپر
- کانگچنجونگا اصلی 8586 متر، از طریق اولین مسیر صعود کوه ، گروشل ، بوژیک
نفرات:
Tone Škarja, leader, Jože Rozman, Robert Držan, Marija Frantar (f), Bojan Pockar, Vanja Furlan, Marko Prezelj, Uroš Rupar, Dare Jahant, Viktor Grošelj, Andrej Štremfelj, Damijan Meško, Slovenes) Stipe Božic, Croat; Wanda Rutkiewicz (f) and Ewa Panejko-Pankiewicz (f), Poles.
بیشتر در موج کوه
باشگاه ورزشی موج / دکتر مهدی جباریان
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.