در روزگاری نه چندان دور صعود به اورست بدون اکسیژن غیرممکن به نظر می رسید تا اینکه دو کوهنورد، یعنی پیتر هابلر 35 ساله اتریشی و رینهولد مسنر 33 ساله ایتالیایی توانستند این غیرممکن را به ممکن تبدیل کنند. آنها نه تنها اورست را بدون اکسیژن کمکی صعود کردند، بلکه فقط 8 ساعت برای رسیدن به قله صرف کردند. سپس هابلر در یک ساعت و مسنر در یک ساعت و چهل و پنج دقیقه به کمپ 4 بازگشتند. کاری که کوهنوردان با استفاده از اکسیژن هم در 12 تا 14 ساعت انجام می دهند، برای این دو نفر کمتر از 10 ساعت طول کشیده بود.
با بازگشت آنها به کمپ 4، اریک جونز فیلم بردار بریتانیایی که آنجا منتظرشان بود با بیس کمپ تماس گرفت و گفت به نظر مشکلی وجود دارد. آنها خیلی زود برگشتند و همین حتی باعث تردید در موفقیت این تیم شد.
البته نمی توان آنها را به خاطر شک و تردیدشان سرزنش کرد. این سرعت صعود حتی برای کوهنوردان امروزی مانند آدریان بالینگر هم غیرقابل باور است.
اما آن مردان انتظار این موضوع را داشتند برای همین مسنر یکی از باطری های دوربینش را که تمام شده بود جا گذاشت و هبلر تکه ای از طناب را به سه پایه قدیمی قله مشهور به سه پایه چینی ها گره زد.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کوله هیدراتاسیون لوتک (کمل بک دار)
نمره 3.62 از 5۸۴۶.۰۰۰ تومان
این موضوع قابل اثبات بود اما سختتر از آن این بود که به دیگران ثابت کنند آنها بدون اکسیژن کمکی صعود کرده بودند. مسنر در بازگشت به خانه به منتقدان حمله کرد و بیان کرد که همه اینها از روی حسادت است!
یکی از افرادی که بلافاصله اهمیت این صعود را درک کرد، جان راسکلی بود که قصد داشت سومین صعود K2 را در آن تابستان با یک تیم آمریکایی انجام دهد. جان که عنوان کوهنورد دوران را هم یدک می کشد، بعدها گفت که صعود بدون اکسیژن اورست، دلیلی بود که من مصمم به صعود کی2 بدون اکسیژن کمکی شدم. آنها ثابت کردند که می توان بر ارتفاع غلبه کرد.
چیزی که اکثر مردم در آن روزگار نمی دانستند این بود که رابطه مسنر و هابلر علی رغم موفقیت تاریخشان، روبه تاریک شدن و سردی بود. در حقیقت اولین صعود بدون اکسیژن اورست بود که به رابطه آنها پایان داد. از نظر موریس ایسرمن، مورخ دنیای کوهنوردی، آنها اصولا یک تیم نبودند بلکه دو نفر بودند که با یک طناب به هم متصل شدند و به قله رسیدند! و البته با وجود همه اینها اثری ماندگار بر جای گذاشتند.
فهرست مطالب
Toggleاولین جرقه ها
پس از اولین صعودهای قلل بلند جهان در سالهای 1950 تا 1960 رفته رفته بحث سبک در کوهنوردی مطرح می شد. کوهنوردان به دنبال مسیرهای جدید بودند و کوهنوردی هم روبه تکامل بود اما استفاده از اکسیژن هنوز هم جز لاینفک صعود به اورست به حساب می آمد.
در سال های 1975 و 76 اگر از کسی که به قلل بلند صعود کرده بود می پرسیدید که بزرگترین کاری که می شود کرد چیست؟ او به شما می گفت: صعود بدون اکسیژن اورست.
هابلر و مسنر
پیتر هابلر و مسنر برای این کار عالی بودند. آنها مانند یک جفت کوهنورد وحشی در اروپا شناخته می شدند و به نوعی آلپ را شخم زده بودند. مسنر با هدبند و ریش و ترکیبش مانند بیورن رویین تن (از اسطوره های وایکینگ ) به نظر می رسید و هابلر هم ظاهری خاص داشت.
باشگاه ورزشی موج
مسنر و هابلر در درجه اول سنگنورد بودند. آنها در سنین 20 و 22 سالگی با هم پیوندی از جنس کوهنوردی آغاز کردند که 13 سال به درازا کشید. این دو کوهنورد در اوایل سال 1969 به اکسپدیشنی در آند پیوستند که به دنبال اولین صعود جبهه شرقی یروپاجا (حدود 6500 متر) بود. این صعود را می توان شروع کار آنها در ارتفاعات بالاتر دانست.
مسنر فورا چیزها بیشتری می خواست و در سال 1970 با یک اکسپدیشن آلمانی راهی نانگاپاربات شد. هابلر نتوانست با او برود، بنابراین برادر کوچک مسنر، گونتر، جایگزین وی شد. مرگ گونتر در آن صعود تبدیل به یک نقطه عطف در زندگی و کوهنوردی مسنر گردید. رینهولد مسنر این صعود را بهترین صعود خود از نظر فنی می داند اما مرگ برادرش برای دهه ها، وی را از نظر روانی تحت فشار گذاشت. خود او هم به سختی جان سالم به در برد و هفت انگشت پایش را در اولین 8000 متری زندگی خود از دست داد.
سرعت در آیگر
در سال 1974، مسنر و هابلر تنها در ده ساعت توانستند از دیواره شمالی آیگر صعود کنند. صعود آنها دو برابر سریعتر از رکورد قبلی بود. این دو نفر در سال بعد هم به قله گاشربروم صعود کردند، آنهم بدون اکسیژن، بدون باربر ارتفاع و بدون ثابت گذاری. یک صعود آلپی تمام عیار!
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
باتوم کوهنوردی نیچرهایک Naturehike CNH22DS002
نمره 3.50 از 5۱.۸۹۳.۰۰۰ تومان
این سبک صعود در کوههای بلند نوظهور بود. مسنر در مجله کوهستان در سال 1971 با عنوان “قتل غیرممکن” نوشت: پوتین هایت را بپوش و برو، اگر همطناب داری یک طناب و چند میخ هم با خودت ببر. نه چیز دیگری!
موفقیت در گاشربروم بود که جرقه اولین صعود بدون اکسیژن اورست را زد.
در طول سالها، این ایده که رفتن به اورست بدون اکسیژن غیرممکن است مطرح شده بود. به طور مثال در آلمان چند پزشک در تلویزیون ظاهر شدند و گفتند که می توانند ثابت کنند این غیرممکن است. حتی بسیاری از کوهنوردان زبده هم همینطور فکر می کردند. البته برخی تحقیقات هم خوشبینانه تر بودند.
در هر صورت مسنر و هابلر از قله های متعددی بالا رفته بودند و می دانستند که بدنشان در ارتفاع چه عکس العملی نشان می دهد.
تست هوشمندانه
درست یک سال قبل از اولین فتح بدون اکسیژن اورست، مسنر به همراه لئو دیکنسون با یک هواپیمای تک موتوره در ارتفاع 9000 متری پرواز کردند. دیکنسون و خلبان از ماسک اکسیژن استفاده می کردند اما مسنر بدون ماسک در هواپیما نشسته بود. دیکنسون به یاد می آورد:”لب های مسنر کبود و چشم هایش باریک شده بود اما نکته خنده دار اینجاست که نمی توانستیم جلوی حرف زدنش را بگیریم.” البته این دلیلی بر ممکن بودن صعود بدون اکسیژن نبود.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
شلوارک کشاله دار نایک مدل running division
نمره 4.00 از 5۴۸۵.۰۰۰ تومان
زمانی که هابلر و مسنر در سال 1978 به اورست رسیدند، این کوه برای 59 بار صعود شده بود که در آن زمان بسیار زیاد به نظر می رسید.
در آن دوران هم مانند امروز، اورست به عنوان قله ای شلوغ در نظر گرفته می شد. اما شلوغی آن زمان به این معنا بود که دولت نپال، هر بار فقط به یک اکسپدیشن در بیس کمپ اجازه می داد، این مکان از سالها قبل رزرو شده بود. بنابراین مسنر و هابلر به تیم اتریشی پیوستند که توسط ولفگانگ نایرز رهبری می شد. هدف این تیم صعود اولین اتریشی ها به قله اورست بود. نایرز یک هلی گلایدر ماهر بود و امید داشت که از گردنه جنوبی پرواز کند. البته آنها به سرعت متوجه شدند که چنین چیزی حداقل در آن زمان امکان ندارد.
قهرمانان اصلی بیس کمپ در آن صعود مسنر و هابلر بودند. آنها از کمک مالی نشریه آلمانی جئو بهره می بردند. دیکنسون و یک فیلمبردار نیز به همراه این دو نفر بودند.
شروع صعود
این دو نفر در ماه مارس به نپال رسیدند. با رسیدن به بیس کمپ اورست اولین کار آنها این بود که مسیری از میان یخچال خمبو به بالا پیدا کنند. مسنر و هابلر به دلیل خطرات این بخش از روش های آلپی در این قسمت چشم پوشی کردند و به جای آن از روش سنتی اتریشی ها استفاده نمودند.
مسنر و هابلر شخصا گشایش راه را به سمت آبشار یخی هدایت کرده و شرپا ها نردبان های آلومینیومی را حمل می کردند تا بروی شکاف ها پل ایجاد کنند.
سرانجام هوای خراب در 20 آوریل به پایان رسید و دو نفر بیس کمپ را برای تلاش به سمت بالا ترک کردند. آنها در 23 آوریل با گرسنگی به کمپ 3 رسیدند. هابلر یک قوطی ساردین خورد و بالافاصله احساس بیماری کرد.
هابلر دچار دلدرد و اسهال شد و به مسنر گفت که نمی تواند ادامه دهد. همچنین ادامه داد که او نیز باید برگردد چرا که هوا طوفانی خواهد شد و این خیلی خطرناک است.
تا صبح هنگام هابلر به اندازه کافی خوب شده بود که به پایین برگردد اما چند روز طول کشید تا قدرت خود را به دست آورد. مسنر به صعود خود همراه با دو شرپا ادامه داد اما در گردنه جنوبی (در محل کمپ 4) در یک کولاک قوی گرفتار شدند. سرعت باد بیش از 100 کیلومتر در ساعت بود و دمای هوای به 50 درجه زیر صفر می رسید. پس از دو روز وحشتناک هوا آرام شد و نفرات راهی کمپ 2 شدند.
در همین زمان هابلر دوره نقاهت خود را در بیس کمپ می گذراند.
رینهولد و پیتر پس از قدری بحث دوباره با هم کنار آمدند. تیم اتریشی هم با 12 شرپا و 16 کپسول اکسیژن راهی قله شد. زمانی که مسنر و هابلر در کمپ 2 بودند خبر موفقیت تیم اتریش را دریافت کردند.
یکی از کوهنوردان اتریشی در بازگشت به هابلر گفت که چند بار سعی کرده بدون اکسیژن روی قله نفس بکشد اما غیرممکن بود. همین موضوع هم باعث شک وی شده بود. اتریشی ها فکر می کردند که هابلر ضعیف است و به او گفتند که اگر می خواهد با اکسیژن صعود کند باید در صف آنها قرار بگیرد. رنجش پیتر از این موضوع باعث انگیزه گرفتن دوباره او شد.
دیکنسون می گوید: «بهترین راه برای توصیف پیتر هابلر این است که او عادی است. “مسنر با انگیزه ترین انسانی است که تا به حال روی این سیاره دیده ام.”
دیکینسون به یاد می آورد که مسنر انگیزه کاملی را به وجود آورد. «او به هابلر گفت: «اگر من بتوانم آن را انجام بدهی، تو هم میتوانی آن را انجام بدهی» – یک کلیشه، اما در این مورد مفید. هابلر معتقد بود که او مرد مناسبتری است. او در نامهای از بیس کمپ به پدرشوهرش نوشته بود: «من نسبت به راینهولد در وضعیت بدنی بهتری هستم». اما او فاقد اراده همه جانبه مسنر بود.
مسنر در Expedition to the Ultimate با بیان این جاه طلبی در نثری فراگیر نوشت: «مصمم بودم اگر بدون کمک با تجهیزات تنفسی نتوانم به قله برسم، قله را نادیده بگیرم. تنها در این صورت است که میدانم یک در آنجا بودن چه احساسی دارد، چه ابعاد جدیدی را برای انسان باز میکند، و آیا میتوان از این طریق چیز جدیدی آموخت یا خیر.
اریک جونز به عنوان فیلم بردار این دو کوهنورد را همراهی می کرد. آنها سه شرپا را متقاعد کرده بودند که قبل از بازگشت دو سیلندر اکسیژن اضطراری و وسایل را به کمپ 4 ببرند.
کوهنوردان در 6 می راهی کمپ 3 شدند و سپس در 7 می به کمپ 4 صعود کردند. ادامه روز هم به چرت زدن گذشت.
صعود
ساعت 3 صبح زیپ کیسه خواب ها را باز کرده و شروع به ذوب کردن برف کردند. نهایتا ساعت 5:30 دقیقه صعود شروع شد. تجهیزات کمی به همراه بردند که کلا به 4 کیلوگرم برای هر نفر میرسید. هابلر شک داشت که بتوانند موفق شوند. او بعدا گفت:”بی حال بودم، پاهایم مثل سرب بود و کنترلی نداشتم”
اولین نور روز با آسمان ابری همراه بود که مسنر را به وحشت انداخت. آنها به ندرت صبحت می کردند تا انرژیشان را حفظ کنند.
هابلر بعدا درباره آن شرایط نوشت: گویی در آن زمان میتوانستیم ذهن همدیگر را بخوانیم، انگار در حال صحبت کردن با هم بودیم” نفرات هر 10-20 قدم متوقف می شدند تا نفس بکشند.
سپس مسنر برای نیم ساعت متوقف می شود تا چای درست کند. هر چه که شد آنان به صعودشان ادامه دادند و حوالی ظهر به قله جنوبی رسیدند که تنها 100 متر از قله اصلی پایینتر است.
نفرات در قله جنوبی به وسیله یک طناب 15 متری به هم متصل شدند تا از قدمگاه هیلاری بگذرند. این قسمت را مسنر سرطناب صعود می کند تا از بالا رفتن هابلر فیلم بگیرد. در نهایت در ساعت 13:15 دقیقه مسنر در حالی که روی آرنج می خزید به قله رسید و هابلر هم که با طناب به او متصل بود آنجا بود. مسنر و هابلر به طور میانگین 120 متر در ساعت صعود کرده بودند.
هابلر بعدا گفت: “من به سمت او رفتم و تنها چیزی که به یاد دارم این است که شروع به گریه کردم. مسنر نوشت: در یک حالت معنوی خاص بودم، دیگر به خودم و بینایی ام تعلق نداشتم. من چیزی بیش از یک ریه باریک نفس بریده نیستم که بر فراز ابرها و قله ها شناور است.
آنها پس از 15 دقیقه شروع به بازگشت می کنند. هابلر از قله جنوبی به سمت پایین با لیز خوردن بر می گردد و در ساعت 14:30 دقیقه یعنی پس از یک ساعت به کمپ 4 می رسد.
مسنر در طول این صعود یک اشتباه اساسی مرتکب شده بود. او برای فیلمبرداری بارها عینک خود را برداشته بود و همین هم به برف کوری انجامید. مسنر متقاعد شد که به دلیل کمبود اکسیژن چیزی در مغز او اشتباه شده است.
آن شب گذشت و صبح هنگام نفرات به سمت پایین سرازیر شدند. در کمپ اصلی خبرنگاران و گروه های خبری از آلمان و انگلیس به دنبال خبر موفقیت تیم اتریشی در 3 می بودند به همین دلیل صعود مسنر و هابلر هم پوشش داده شد و در اروپا غوغا کرد.
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 1
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.