فاجعه کی2 در 1 آگوست 2008 رخ داد، زمانی که 11 کوهنورد از اکسپدیشن های بین المللی در کی2، دومین کوه بلند روی زمین جان باختند. سه نفر دیگر نیز به شدت مجروح شدند. این سری مرگ و میرها در طول صعود جمعه و فرود شنبه، بدترین حادثه در تاریخ کوهنوردی کی2 بود.
جزئیات دقیق این حادثه همچنان نامشخص است و سناریوهای مختلفی در مورد زمان و اقدامات کوهنوردان مختلف ارائه شده است، که بعداً از طریق روایات شاهدان عینی، بازماندگان یا از طریق ارتباطات رادیویی کوهنوردانی که مردند (گاهی اوقات چند دقیقه بعد) در جریان رویدادهای آن روز در کی2 گزارش شده است.
گزارش شده است که مشکل اصلی بهمن یخی در منطقه ای به نام “باتل نک” بود که بسیاری از طناب های کوهنوردان را از بین برد. با این حال، دو کوهنورد قبل از بهمن در مسیر رسیدن به قله جان باختند. در میان کشته شدگان افرادی از فرانسه، ایرلند، کره جنوبی، نپال، نروژ، پاکستان و صربستان بودند.
به طور کلی، فاجعه کی2 در سال 2008 ناشی از مجموعه ای از رویدادها بود، که برخی قابل پیشگیری و برخی غیرقابل پیشگیری بودند. اما وجه مشترک آن با بسیاری از فجایع کوهنوردی، از جمله فاجعه اورست در سال 1996، ادامه تلاش برای رسیدن به قله بعد از گذشت زمان بازگشت ایمن بود.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
اسکارف کوهنوردی سوزنی سوراخ ریز HEAD GEAR
نمره 4.00 از 5۹۳.۵۰۰ تومان
فهرست مطالب
Toggleکوهنوردان فاجعه کی2 در سال 2008
داستان پشت فاجعه K2 در سال 2008 پیچیده، بحث برانگیز و هنوز به طور کامل شناخته نشده است. دانستن نام های کوهنوردان کلیدی و تیم های مربوطه به درک بهتر وقایع کمک می کند. کوهنوردانی که باید بشناسید عبارتند از:
- تیم نروژی: لارس نسا، رولف بائه و سسیلی اسکوگ (دو نفر آخر متاهل بودند)
- تیم نوریت: ویلکو ون روئجن، کاس ون د گول، گر مک دونالد و پمبا گیالجه شرپا
- تیم کرهای: کیونگ-هیو پارک، هیو-گیونگ کیم، دونگ-جین هوانگ؛ دو شرپا، جومیک بهوت و پاسانگ بهوت (پسر عموها) و سرپرست تیم آقای کیم
- تیم آمریکایی: اریک مایر، فردریک استرانگ
- تیم صربستانی: درن ماندیچ، پردراگ زاگورک و ایزو پلانیک
- تیم فرانسوی: هوگس د’اوبارده و یک باربر ارتفاع بالا (HAP)، جهان بیگ
- تکنفرهها: آلبرتو زراین (اسپانیا)، مارکو کنفورتولا (ایتالیا)
در آن سال 31 کوهنورد به سمت قله حرکت کرده بودند.
پویایی های تیم
برای درک فاجعه کی2 در سال 2008، ابتدا باید دینامیک آب و هوا و تیمهای حاضر در کوه در آن زمان را درک کنیم. در سال 2008 چندین تیم چند ملیتی با کوهنوردانی از پاکستان، صربستان، نروژ، سوئد، کره جنوبی، ایرلند، یک تیم بین المللی هلندی با حمایت نوریت و دیگران در کوه حضور داشتند.
در آغاز تلاش برای رسیدن به قله، همه تیمها توافق کردند که برای ایجاد طنابهای ثابت همکاری کنند تا به همه فرصتی برای رسیدن به قله کی2 به روشی ایمن و سریع داده شود. اما همانطور که در فاجعه اورست در سال 1996 دیدیم، این طرح به خوبی کار نکرد.
گزارش شده است که باربران ارتفاع بالا مسئولیت ثابت گذاری طناب ها تا کمپ 4 را بر عهده داشتند. هنگامی که سرپرست آنها بیمار شد، هیچ کس به باربرها رسیدگی نمی کرد. تیم کرهای مسئول بررسی مجدد طنابهای ثابت برای اطمینان از نصب صحیح آنها بودند. طبق گفته ویلکو ون روئجن، آنها این کار را انجام ندادند.
قرار بود تیم پیشگام ساعت 12:00 بامداد یا نیمه شب به سمت قله حرکت کند، اما این کار را نکردند و در چادر خود ماندند. این باعث شد پمبا گیالجه شرپا مسئولیت پیشگامی را به عهده بگیرد. او با آلبرتو زراین، که یک کوهنورد انفرادی بود، و چند کوهنورد دیگر همراه شد. در این زمان، آنها 75 دقیقه از برنامه عقب بودند.
باشگاه ورزشی موج
طنابهای ثابت در مکانهایی قرار میگرفتند که لزوماً نیاز به طنابهای ثابت نداشتند. یکی از کوهنوردان، سسیلی اسکوگ، اظهار داشت که برخی از طنابها «خیلی زود» در صعود ثابت شدهاند. این منجر به کمبود طناب برای بخشهای بعدی صعود شد. سپس تیمها با این تصمیم مواجه شدند که برای بازیابی و برداشتن طناب به موقعیتهای پایین تر بازگردند و به رهبری روئجن، به قرار دادن طنابهای ثابت برای قسمتهای بعدی صعود در بخش های نزدیک به قله ادامه دهند. این منجر به از دست دادن زمان زیادی شد، به علاوه اینکه تیمهای شروع کننده در ساعت 12:00 بامداد حرکت خود به سمت قله را آغاز نکرده بودند و قدری تاخیر داشتند.
هنگامی که اکثر کوهنوردان به باتل نک در مسیر آبروزی و سراک بزرگ در کی2 رسیدند، زمان بسیار دیرهنگام و حدود ساعت 4 بعد از ظهر بود. قطعاً زمان کافی برای رسیدن به قله کی2 و فرود در نور روز وجود نداشت.
با توجه به شرایط، برخی از تیم ها تصمیم گرفتند تلاش نکنند، یکی از کوهنوردانی که تصمیم به بازگشت گرفت، فردریک استرانگ بود که در سال 2017 مجددا به این قله بازگشت.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
شلوارک ورزشی نایک
نمره 4.00 از 5۴۸۷.۰۰۰ تومان
اولین مرگ: دِرِن ماندیچ
اولین مرگ در باتل نک رخ داد. دِرِن ماندیچ، کوهنورد صربستانی، برای عبور از کنار کوهنورد نروژی، سسیلی اسکوگ از تیم نروژ که شامل همسرش رولف بائه و لارس فلتو نسا نیز بود، طناب خود را باز کرد. ماندیچ به طور اتفاقی سقوط کرد و از باتل نک به پایین سر خورد.
طبق روایتهای بعدی، دِرِن از جای خود بلند شد که باعث شد کوهنوردان فکر کنند حالش خوب است. اما سپس دوباره سقوط کرد؛ این بار، مشخص بود که از نظر جسمی مشکلی برای او پیش آمده است.
کوهنوردان در باتل نک اظهار داشتند که با هم صحبت کردند که آیا برخی از آنها باید برای کمک به او پایین بروند یا خیر. ویلکو ون روئجن، کوهنورد تیم نوریت که شامل جله استالمان نیز بود، در مصاحبهای برای مستند کی2 با عنوان «قله» در مورد این فاجعه گفت که تیمهای کافی در زیر آنها مستقر بودند. در زیر آنها تیم صربستانی بود که تصمیم به فرود گرفت. او احساس می کرد که هر کدام از آنها می توانند به این کوهنورد کمک کنند و خودشان می توانند به تلاش خود برای رسیدن به قله ادامه دهند.
رولف بائه نیز به دلیل اینکه احساس نمی کرد بتواند به قله برسد، بازگشت. اما او همسر و نسا را تشویق کرد که ادامه دهند.
به گفته پمبا گیالجه شرپا، گفتگوی بین کوهنوردان فقط حدود 3 تا 4 دقیقه طول کشید تا اینکه همه به صعود خود ادامه دادند و دِرِن را پشت سر گذاشتند.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کارابین پیچ متولیوس bravo
نمره 4.00 از 5۹۸۸.۰۰۰ تومان
فردریک استرانگ بود که تصمیم گرفت بالاتر برود تا به دِرِن برسد و به او کمک کند. اما وقتی رسید، دو کوهنورد دیگر صربستانی، پردراگ زاگورک و ایزو پلانیک، از قبل آنجا بودند. دِرِن قبلاً مرده بود.
استرانگ در مصاحبهای گفت که اگر میدانست دِرِن از قبل مرده است، برای پایین آوردن او جان خود را به خطر نمیانداخت. این یک قانون نانوشته در کوهنوردی است؛ زمانی که یک کوهنورد بی حرکت است، هر تلاشی برای نجات آن فرد با حرکت دادن او می تواند منجر به مرگ خود شما شود. با این حال، از آنجایی که آنها قبلاً آنجا بودند، توافق کردند که حداقل باید دِرِن را به کمپ 4 بازگردانند. در آنجا می توانستند به او “تدفین مناسبی” بدهند.
در طی این فرود بود که مرگ دوم رخ داد.
مرگ دوم: جهان بیگ
جهان بیگ، یک باربر ارتفاع بالا (HAP) پاکستانی، برای کمک به صربها و استرانگ در بازیابی جسد دِرِن به راه افتاد. او در حین نجات، او تعادل خود را از دست داد.
هنگامی که تیم برای اولین بار شروع به پایین آوردن جسد کردند، توافق شده بود که اگر هر کوهنوردی سقوط کند، باید طنابی را که همه را به هم وصل می کند رها کنند. در مستند «قله»، صدای فریاد وحشت زده فردریک استرانگ به گوش می رسد که می گوید: «طناب را رها کنید! طناب را رها کنید!» بیگ این کار را کرد. پس از آن، جهان بیگ سر خورد و به پرتگاه سقوط کرد.
مرگ جهان بیگ نمونه بارزی از اتفاقاتی است که می تواند در هنگام تلاش برای جابجایی جسد مرده یا ناتوان در کوهستانی مانند کی2 از آن ارتفاع رخ دهد.
قله، 1 آگوست 2008
بیشتر حوادث در حین فرود تیم هایی رخ داد که توانستند به قله کی2 برسند.
آلبرتو زراین، کوهنورد اسپانیایی، در آن اکسپدیشن به صورت انفرادی صعود می کرد. او اولین نفری بود که به قله رسید و فرود آمد. در راه بازگشت، از تیم نروژی که در حال صعود بودند، عبور کرد. او بعداً تعریف کرد که به لارس نسا گفته بود که فقط حدود یک ساعت تا قله از موقعیتی که در آن بودند فاصله دارند.
توجه داشته باشید: آلبرتو زراین در تابستان 2017 در نانگاپاربات در یک بهمن در حالی که در حال تلاش برای پروژه 2x14x8000 خود بود که هدف آن صعود 14 قله از 8000 متری جهان به صورت دو بار بود، جان خود را از دست داد.
اکثر کوهنوردان بین 5 تا 7 بعد از ظهر به قله رسیدند. تیم نوریت در ساعت 7:20 بعد از ظهر به قله رسید. مارکو کنفورتولا، در ساعت 7:30 بعد از ظهر به قله رسید.
پس از اینکه پمبا دورجه و گر مک دونالد به قله رسیدند، مک دونالد تجهیزات کوهنوردی خود را که شامل دوربین، تلفن ماهواره ای و سایر وسایل بود به پمبا داد. داشتن این تجهیزات توسط پمبا بعداً در بازگویی داستان از اهمیت حیاتی برخوردار بود.
مرگ در هنگام فرود
در حین فرود تیم نروژی، آنها به رولف بائه که عقب مانده بود رسیدند. هر سه نفر با هم به سمت طنابهای ثابت حرکت کردند و 15 دقیقه پس از رسیدن به طنابهای ثابت، تاریکی بر کی2 فرود آمد.
مرگ سوم: رولف بائه
در حالی که با هم از روی طنابهای ثابت عبور میکردند، لارس نسا از رولف بائه پرسید که آیا میخواهد اول برود – که بائه پاسخ داد: “لارس، من اول میروم، تو مراقب همسرم (سسیلی) باش.” این آخرین حرفی بود که رولف بائه می زد. در عرض چند ثانیه، یک سقوط یخ، بائه را از مقابل همسرش دور کرد. او بلافاصله کشته شد و از کوه سقوط کرد.
سقوط یخ که بائه را کشت، همچنین طنابهای ثابت را که به عنوان نجات دهنده برای کوهنوردان بالاتر عمل میکردند، قطع کرد. آنها تنها راه برای پایین آمدن بودند.
با عمیقتر شدن تاریکی، 15 کوهنوردی که در حال فرود بودند به آرامی پیش میرفتند. هر کدام خسته، بی تمرکز و با سرعت خود در حال فرود بودند. سرانجام، آنها به تیم کرهای رسیدند که در آن زمان تصمیم گرفته شد که همه به صورت سازمان یافته و با اتصال به یک طناب فرود بیایند.
“پایین آوردن آنها با یک طناب غیرممکن بود، زیرا آنها (نشسته) بودند.” – پمبا دورجه
با این حال، طبق گفته پمبا، در نزدیکی محل قرارگیری طنابهای ثابت، تیم کرهای متوقف شدند. پمبا بعداً گفت: “پایین آوردن آنها با یک طناب غیرممکن بود، زیرا آنها (نشسته) بودند.” بنابراین کوهنوردان خود را از طناب جدا کردند. هر کدام به سمت محل طنابهای ثابت رفتند و کرهایها را با طناب بلند که زمانی همه را به هم وصل میکرد، رها کردند.
در بالاتر، مارکو کنفورتولا گفت که به گر مک دونالد گفته است که ادامه دادن بعد از تراورس در تاریکی ایده خوبی نیست. مارکو، گر و روئجن در بالای تراورس شب را گذراندند و بیواک کردند.
مرگ چهارم: کریم مهربان
در همین حدود، کوهنوردی به نام کریم مهربان از پاکستان کشته شد. مشخص نیست که چه زمانی، کجا یا چگونه جان باخت.
مرگ پنجم: هوگس د’آوبره
کاس ون دگول از تیم نوریت و هوگس د’آوبره از تیم فرانسه در تاریکی به مسیر خود در تراورس ادامه دادند، ون دگول در پیشاپیش بود. پس از اینکه ون دگول از باتل نک عبور کرد، گفت که دیده است یک کوهنورد به پایین سقوط کرده است.
کنفورتولا گفت که صدای غرش بلندی از محل بیواک خود شنیده و یک چراغ پیشانی را دیده که سقوط می کند. اعتقاد بر این است که کوهنوردی که هر دو مرد شاهد آن بودند، د’آوبره بود که خسته بود و چند ساعت قبل از آن اکسیژنش هم تمام شده بود.
با گذشت شب، پمبا دورجه، سسیلی اسکوگ، لارس نسا و کاس ون دگول از جمله هفت کوهنوردی بودند که در تاریکی به کمپ 4 رسیدند. در این زمان، 13 نفر دیگر در کوه “مفقود” شدند.
2 آگوست 2008، صبح روز بعد
تا صبح روز دوم آگوست، برای کوهنوردان شبمانده (گر، روئجن و کنفورتولا) مشخص شد که طنابهای ثابت توسط یک سقوط یخ جابجا شدهاند. روئجن دچار برفکوری شد و به دو کوهنورد دیگر گفت که باید همین حالا که هنوز دید دارد فرود بیاید. او آنها را در محل شبمانیشان رها کرد.
در مسیر پایین آمدن، او به تیم کرهای برخورد که از سه کوهنورد و یک شرپا تشکیل شده بود. او توضیح داد:
“من فقط داشتم پایین می آمدم، و ناگهان، آن کره ای ها فقط آنجا آویزان بودند. فقط فکر کردم، آنها اینجا چه غلطی می کنند؟ من چیزی از این موضوع نمی فهمیدم.” – ویلکو ون روئجن
از سه کرهای که به لبه برفی آویزان بودند، یکی به روئجن دست دراز کرد. دو نفر دیگر تکان نمی خوردند. هر سه در طنابی که بعد از توقف آنها بالای تراورس و جدا شدن سایر کوهنوردان برایشان باقی مانده بود، در هم پیچیده بودند. روئجن به کوهنورد در حال حرکت، دستکش یدکی خود را داد و به سمت کمپ 4 ادامه داد و به او گفت که نمی تواند به او کمک کند. جان روئجن به ادامه حرکت بستگی داشت.
در این زمان، پمبا از کمپ 4 از کوهنوردان مانده در مسیر عکس میگرفت. رهبر کرهای پیشنهاد یک مأموریت نجات داد. با این حال، تیم آمریکایی گفت که نیروی انسانی کافی ندارند. آنها گفتند که این یک تور کوهنوردی نیست و کاری از دستشان بر نمی آید. استرانگ که قبلاً سعی کرده بود ماندیچ را نجات دهد، نیز با بیان اینکه به نظر می رسد هر سه کوهنورد از قبل مرده اند، موضوع کمک را رد کرد.
آقای کیم، رهبر تیم کرهای، دو شرپا را برای نجات سه کوهنورد کرهای فرستاد. روئجن که به دلیل برفکوری در حال فرود بود، بعداً گفت که در مسیر پایین آمدن، به بالا نگاه کرد و کنفورتولا و گر را با کرهایها دید.
کنفورتولا در مصاحبهای گفت که «همه چیز خرد شده بود»، و با اشاره به اطراف سرش گفت: «خون همه جا بود». او یک رادیو از زیر شرپای آویزان بیرون کشید و درخواست کمک کرد و گفت که باید پایین برود چون خسته است. کنفورتولا تصمیم گرفت که منطقه را ترک کند و فرود بیاید و گر و سه کرهای را در محل رها کند.
حدود ساعت 12:00 بعد از ظهر، دو شرپایی که برای نجات کوهنوردان کرهای فرستاده شده بودند، یک کوهنورد غربی را در پای باتل نک پیدا کردند – او هنوز زنده بود.
پمبا از طریق رادیو به شرپاها دستور داد که کوهنورد غربی را پایین بیاورند. آنها امتناع کردند و گفتند آقای کیم به آنها گفته است که برای نجات کره ای ها به بالا بروند. هیچ کس با پمبا برای بالا رفتن موافق نبود، بنابراین پمبا به به تنهایی عازم بالای کمپ 4 شد. کوهنوردی که او پیدا کرد، مارکو کنفورتولا بود.
حدود ساعت 2 بعد از ظهر، شرپاهای تیم کرهای به بالای باتل نک رسیده بودند و با سه کوهنورد کرهای بودند. آنها از طریق رادیو به پمبا اطلاع دادند که یک کوهنورد دیگر نیز در آنجا بوده، اما به دلیل اصابت یخ از کوه سقوط کرده است. پمبا رنگ لباس پایین کوهنوردی را که پوشیده بود پرسید. قرمز و مشکی بود، پمبا اکنون متوجه شد که این شریک صعودش، گر مک دونالد بود که از کنار کره ای ها سقوط کرده است.
مرگ های 7 تا 11
در حالی که پمبا در حال رسیدگی به مارکو کنفورتولا بود، سقوط یخ دیگری رخ داد که اجساد سه کوهنورد کرهای آویزان، شرپای آنها و شرپای که برای نجات آنها فرستاده شده بود را به پایین کوه کشاند. هر پنج مرد کشته شدند. در مورد اینکه آیا یکی از کره ای های آویزان قبل از نجات مرده بود یا در واقع شب قبل فوت کرده بود، عدم اطمینان وجود دارد.
دو شرپای تیم کرهای پسرعموهای همدیگر بودند، پاسانگ بوت و جومیک بوت، یکی برای نجات دیگری فرستاده شد. شرپای نجات دهنده در نجات کوهنوردان کرهای مردد بود. با این حال، سایر شرپاهای استخدام شده توسط آن تیم گفته بودند که رهبر کرهای به آنها پول داده است، بنابراین او احساس می کرد که جان آنها را مالکیت دارد. آنها احساس می کردند که باید کاری را که به آنها گفته شده بود انجام دهند.
بازماندگان فاجعه K2 در سال 2008
مارکو کنفورتولا پس از 36 ساعت در منطقه مرگ، که منطقه ای بالای 8000 متر در کوهستان است، نجات یافت. تقریباً 18 ساعت بعد، ویلکو ون روئجن توسط کاس ون دگول و پمبا پیدا شد. ویلکو 60 ساعت را در منطقه مرگ گذرانده بود.
مارکو کنفورتولا و داستان جنجالی او
کنفورتولا به عضو جنجالی این تراژدی تبدیل شد که در حال حاضر در ابهامات و تناقضات غوطه ور بود. او هنگام صحبت با مطبوعات، داستانهایی از تلاشهایش برای نجات کوهنوردان دیگر تعریف کرد و گفت که این اکسپدیشنها با “بیتجربگی و تجهیزات ضعیف” دست و پنجه نرم میکردند.
بسیاری از کوهنوردان داستانهای متفاوتی از آنچه رخ داده بود داشتند، اما به نوعی، داستان مارکو به داستان رسمی تبدیل شد، تا زمانی که این ادعاها مورد مناقشه قرار گرفتند.
پس از این فاجعه، خانواده گر برای دیدار با ویلکو ون روئجن به اسلامآباد پرواز کردند. آنها برای او توضیح دادند که مارکو گفته است که او و گر دیدند که کوهنوردان در کنارشان از بین رفتند و تصمیم گرفتند تا صبح در بالای محل طناب ثابت شبمانی کنند. او گفت روئجن بعداً به آنها ملحق شد. روئجن این ادعا را رد کرد و به خانواده گفت که همه با هم شروع کرده اند و در یک زمان در کنار هم شبمانی کردهاند.
ویلکو با صبر و دلسوزی به سوالات خانواده گر پاسخ داد، حتی نموداری از وقایع را ترسیم کرد. اما او فقط تا آنجا که می توانست صحبت کرد. بیشتر اتفاقات در حالی رخ داد که ویلکو در حال فرود بود.
خانواده احساس کردند که می توانند پاسخ های بهتری از پمبا بگیرند، که در حال حاضر با بقیه تیم نوریت از رشته کوه های قراقروم خارج می شد.
روایت پمبا از وقایع و دوربینی که آن را ثابت کرد
به گفته پمبا، زمانی که مارکو را در زیر باتل نک پیدا کرد، او در مرز دیوانگی بود. مارکو به او ناسزا می گفت، از اینکه پمبا سعی داشت به او اکسیژن بدهد ناراحت بود و گریه می کرد. اینها نشانه هایی بود که او از هیپوکسی، بیماری رایج ارتفاع بالا، رنج می برد.
تا زمانی که مارکو اسلامآباد را ترک کرد، پمبا تازه وارد شده بود. همه گروه های خبری رفته بودند. هیچکس از پمبا درخواست نکرد که روایت خود از وقایع را ارائه دهد.
مارکو پس از رسیدن به ایتالیا در فرودگاه میلان کنفرانس خبری برگزار کرد. او به دوربین ها گفت که 3-4 ساعت تلاش کرده تا به کوهنوردان کرهای کمک کند. او گفت: “این چیزی بود که از قلبم برآمد. بعد از آن بود که عواقب آن را پرداختم.”
مارکو بعداً چندین بار داستان خود را در مورد نقش خود در نجات و آخرین دیدنش از گر مک دونالد که از کره ای ها دور می شد، تغییر داد. در روایت دیگری، او گفت که گر گیج و دچار هیپوکسی بوده است.
دوست گر، آنی استارکی، بعداً گفت که داستان مارکو به این دلیل تغییر می کرد که هیچ کس آنجا نبود که ادعاهایش را رد کند. همه مرده بودند؛ او می توانست هر چه می خواست بگوید. چند روز بعد، پمبا به کاس و خانواده گر پیوست تا روایت خود از وقایع را ارائه دهد. دوربینی که گر بعد از قله به او داده بود، برای او مدرکی برای ادعاهایش فراهم کرد.
او به آنها گفت که گر برای کمک به کره ای ها عقب مانده است. درست قبل از اینکه سقوط یخ، کره ای ها و دو شرپا را جارو کند، آنها به او گفته بودند که یک سقوط یخ، کوهنوردی را با لباس قرمز و مشکی جارو کرده است، که می توانست گر، باشد. پمبا در طول روز عکس گرفت و ثابت کرد که گر کسی بود که برای کمک به کره ای ها عقب مانده بود، نه مارکو.
طبق عکس ها، برای اینکه اجساد دو شرپا پس از سقوط یخ در جایی که بودند فرود بیایند، باید از طناب ها رها شده و در حال فرود بوده باشند که کشته شدند.
مشخص نیست که آیا سه کرهای از طنابهایشان رها شدهاند یا نه. اما واضح است که گر مک دونالد بود که دو شرپا را از بندهایشان آزاد کرد قبل از اینکه خودش کشته شود.
مارکو بعداً به خانواده شرپایی که ادعا می کرد سعی در کمک به او داشته است، کمک مالی کرد.
زمان های صعود شناخته شده در K2 2008
- پاسانگ لاما – 5 بعد از ظهر
- لارس نسا – 5:30 بعد از ظهر
- کیم جه سو – 6:00 بعد از ظهر
- سسیلی اسکوگ – 6:00 بعد از ظهر
- گو می سوم – 6:10 بعد از ظهر
- دونگ جین هوانگ – 6:10 بعد از ظهر
- کیونگ هیو پارک – 6:15 بعد از ظهر
- چیرینگ دورجه – 6:15 بعد از ظهر
- هوگس د’آوبارده – 6:40 بعد از ظهر
- کریم مهربان – 6:40 بعد از ظهر
- تیم نوریت – 7:20 بعد از ظهر
- مارکو کنفورتولا – 7:30 بعد از ظهر
نتیجه گیری
ما بر این عقیده هستیم که اگر تصاویر پمبا نبود، بخشهای زیادی از داستان همچنان ناشناخته باقی میماند. پمبا شرپا عزم فوقالعادهای برای کمک به کوهنوردانی که بیمار شده بودند یا مفقود شده بودند، نشان داد. شرپاها نیروی محرکه کوهنوردی هیمالیا هستند. اما لازم به ذکر است که در این اکسپدیشن، پمبا به عنوان یک همکار کوهنورد، نه به عنوان یک شرپا صعود می کرد. مهارت کوهنوردی او به عنوان یک شرپا و کوهنورد عالی شناخته شده است.
گر مک دونالد در راه نجات جان دیگران جان باخت. دوست دخترش بعداً میگوید که او به همان شیوهای که زندگی میکرد، یعنی کمک به مردم، جان خود را از دست داد.
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 4 / 5. تعداد آرا: 15
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.