نانگاپاربات برای اولین بار در سال 1953 توسط کوهنورد اتریشی هرمان بول به عنوان بخشی از یک اکسپدیشن آلمانی به سرپرستی دکتر کارل هرلیخ کوفر صعود شد. اولین صعود به این کوه از جناح راخیوت یال شرقی در 3 ژوئیه انجام گرفت. سایر اعضای اکسپدیشن شامل والتر فراونبرگر، پیتر اشنبرنر، فریتز اومان، آلبرت بیترلینگ، کونو راینر، اتو کمپتر، هرمان کولنسپگر، هانس ارتل بودند.
هرمان بول در روز صعود به تنهایی عازم قله شد، وی همچنین در رسیدن به قله از اکسیژن کمکی استفاده نکرد. نانگاپاربات در پاکستان در منتهی الیه غربی هیمالیا واقع شده است. این نهمین کوه مرتفا جهان است و سومین هشت هزارمتری بود که پس از آناپورنا و اورست برای اولین بار صعود شد.
این اکسپدیشن توسط کارل هرلیخ کوفر رهبری می شد و از نه کوهنورد دیگر از آلمان و اتریش(از جمله عکاس و فیلمساز هانس ارتل که در آن زمان در بولیوی ساکن بود) تشکیل شده بود. کوهنوردان همچنین توسط تیمی از باربران منطقه هونزا حمایت می شدند. علاوه بر این مقدمات پیوستن پنج شرپا به اکسپدیشن از طریق هند فراهم شده بود. اما آنها در مرز هند و پاکستان بازگردانده شدند. کمبود باربران در ارتفاعات بالا و بی تجربگی باربران هونزا، منجر به مشکلات جدی در تامین کمپ های بالاتر و پیشروی برنامه گردید.
فهرست مطالب
Toggleشروع اکسپدیشن
هیات اعزامی از شمال شروع به نزدیک شدن به کوه کرد. این مسیر برای اولین بار توسط یک اکسپدیشن آلمانی در سال 1932 کاوش شده بود. به طور کلی تصور می شد که با وجود برخی اکتشافات اولیه در سمت دیامیر این سمت تنها خط صعود امکان پذیر را دارد.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
تبر یخ تکینکال simond مدل ANACONDA PANNE
نمره 4.00 از 5۸.۹۴۵.۰۰۰ تومان
از کمپ اصلی به ارتفاع دقیقا زیر 4000 متری در کنار یخچال راخیوت، مسیر از طریق جناح شمال شرقی کوه، زیر دیواره بهمن خیز راخیوت عبور کرده تا به خط الراس شرقی به نام Moor’s Head دست یابد. از اینجا راه از خط الراس شرقی، بر فراز سیلبرساتل و فلات نقره ای تا قله فرعی 7850 متری و سپس از طریق شکاف باژین به قله اصلی اصلی نانگاپاربات می رسد.
این مسیری طولانی و پیچیده است که مسافت 18 کیلومتر را با افزایش ارتفاع 4625 متر طی می کند. بالاترین نقطه ای که قبلا روی کوه صعود شده بود، نقطه ای درست زیر قله فرعی بود که پیتر اشنبرنر و اروین اشنایدر به آن در سال 1934 رسیده بودند.
سپس طوفانی رخ داد و گروهی از کوهنوردان مستقر در کمپ بالا تصمیم به عقب نشینی گرفتند. سه کوهنورد آلمانی و شش شرپا در حین فرود جان باختند. اشنبرنر از نجات یافتگان آن تیم بود که به عنوان سرپرست صعود سال 1953 حضور داشت.
یکی از کسانی که در سال 1934 درگذشت، ویلی مرکل سرپرست اکسپدیشن و برادر ناتنی کارل هرلیخ کوفر بود که در آن زمان در سن 17 سالگی به سر می برد. این موضوع باعث شد که کوفر که پزشک بود به سمت آغاز سفر 1953 سوق داده شود.
آب و هوای بد و محدودیت باربران
آب و هوای بد و دسترسی محدود به باربران باعث شد کار اکسپدیشن 1953 در ایجاد زنجیره ای از کمپ ها در سراسر جبهه شمال شرقی به کندی پیش رود. در 10 ژوئن بول، کولنسپگر و گروهی از باربران، کمپ 3 را در تراس بالای یخچال راخیوت در حدود ارتفاع 6200 متری برپا کردند. این نقطه پایان حرکت طولانی اکسپدیشن از راست به چپ در جبهه شمال شرقی کوه بود. از اینجا مسیر به سمت راست می چرخید و از روی قله راخیوت عبور می کرد تا به خط الراس شرقی نانگاپاربات برسد.
در 18 ژوئن رینر، فرانبرگر، بول و کمپتر به محل کمپ 4 در حدود ارتفاع 6200 متری و زیر قله راخیوت رسیدند. آنها یک غار برفی برای کمپ حفر کردند و سپس به کمپ 3 بازگشتند. بول و کمپتر روز بعد در کمپ باقی ماندند. بالاتر از کمپ، مسیر از دیواره یخی عبور می کرد که سخت تر از آنی بود که باربران بی تجربه بتوانند با آن مقابله کنند.
باشگاه ورزشی موج
بول و کمپتر در 20 ژوئن بدون باربر از این قسمت عبور کردند و طناب هایی را در سراسر آن ثابت نمودند. آنها به منطقه head moore رسیدند و بول از یک سوزنی صخره ای 20 متری – سوزنی راخیوت – در نزدیکی قله راخیوت بالا رفت. آن شب آنها به کمپ 4 بازگشتند.
آب و هوای بد و بیماری در بین باربرها، همراه با سختی فیس یخی راخیوت، مانع از پیشرفت بیشتر شد. تا اوایل ژوئیه، اکسپدیشن هنوز یک کمپ در خط الراس شرقی ایجاد نکرده بود که برای تلاش اصلی ضروری می نمود.
بادهای موسمی قریب الوقوع به نظر می رسید، اگر چه تاثیر آن بر نانگاپاربات به اندازه هیمالیای نپال تعیین کننده نیست و متعاقبا صعودهای موفقیت آمیزی در ماههای جولای و آگوست انجام شده است.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
باتوم کوهنوردی اکسپوننت مدل ABD-3-8512
نمره 4.00 از 5۸۴۲.۰۰۰ تومان
مشکل دیگر این بود که پیتر اشنبرنر، سرپرست صعود قرار بود به خانه بازگردد. در قرارداد وی ذکر شده بود که او درابتدای جولای اجازه این کار را خواهد داشت. سرپرستی صعود به والتر فراونبرگر واگذار شد.
در 28 ژوئن، والتر فراونبرگر، هرمان کولنسپگر، هرمان بول و اتو کمپتر ازکمپ 4 به سمت مورز هد حرکت کردند. طبق گزارش کولنسپگر کوهنوردان حرکت خود را به تاخیر انداختند به این امید که باربرها از پایین برسند. هیچ کدام از باربرها بالا نرفتند و بنابراین حوالی ظهر حرکت آغاز شد و فقط تجهیزات کافی برای بول و کمپتر را با خود بردند. قرار بود یک غار برفی برای آنها در محل کمپ 5 ایجاد شود، سپس فراونبرگر و کمپتر فرود می آیند و بول و کمپتر را تنها می گذارند تا تلاشی روی قله داشته باشند. طبق گزارشی که در زندگی نامه بول آمده است، تیم فقط برای تجهیزات حمل می کرد. او قرار بود به تنهایی روی قله تلاش کند.
با بالا رفتن چهارنفر هوا بدتر شد و مه و بارش برف سنگین به همراه داشت. گزارش های کولنسپگر و بول هر دو توافق دارند که این کمپتر بود که در نهایت پیشنهاد کرد که صعود متوقف شود و این توسط همه پذیرفته شد، هر چند که هرمان بول از پذیرش آن اکراه داشت. وقتی آنها به کمپ 4 رسیدند هوا تاریک بود.
روز بعد هوای بد ادامه داشت و تیم به کمپ 3 فرود آمد. در روز 30 ژوئن هوای صاف غیرمنتظره پدیدار شد. تقریبا همه افراد حاضر در سفر از جمله بول به این نتیجه رسیده بودند که فصل موسمی امکان دارد در هر لحظه باعث تعطیلی کل برنامه شود. کارل هرلیخ کوفر می گوید:”هیچ کدام از ما در خواب هم نمی دیدیم که این هوای عالی برای یکی دو هفته تمام طول بکشد.”
از کمپ اصلی به کمپ 3 دستور میرسد که کوهنورد به پایین بازگردند. این نگرانی وجود داشت که کوهنوردان کمپ های بالایی به استراحت نیاز داشته باشند. البته اعتقاد بول این بود که کوفر قصد پایان دادن به برنامه را دارد.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
طناب سرعتی کراس فیت 3 متری cm
نمره 3.50 از 5۲۹۸.۰۰۰ تومان
به گفته بول، کوهنوردان در کمپ 3 از طریق بیسیم به کمپ اصلی اعلام کردند که قصد دارند با یا بدون تایید تلاش صعود قله را انجام دهند. اما در نهایت پس از یک سری مکالمات صعود تایید شد. والتر فراونبرگر خود را وقف راهنمایی باربرها برای آماده شدن به منظور عبور از رخ راخیوت کرد که هیچ یک از آنها برای مقابله با آن آمادگی نداشتند.
2 جولای
در 2 جولای، هانس ارتل، والتر فراونبرگر، هرمان بول، اتو کمپتر و سه باربر-علی مدد، حاج بیگ و هدایا خان- به خط الراس شرقی نزدیک مورز هد رسیدند. باربر چهارم -مادی- نتوانست صعود کند زیرا هیچ کرامپونی که به اندازه پای وی بزرگ باشد پیدا نشد. بار او در عوض توسط فراونبرگر حمل شد. ارتل، فراونبرگر و بابران پس از رسیدن به کمپ 5 به سمت کمپ 4 فرود آمدند. بول و کمپتر در کمپ 5 باقی ماندند.
مشکل پیش روی آنها قابل توجه بود. کمپ آنان در ارتفاع 6900 متری واقع شده بود. اکسپدیشن سال 1934 یک کمپ در همان موقعیت و یک کمپ دیگر هم در فلات نقره ای در ارتفاع 7480 متری برقرار کرده بود که به قله بسیار نزدیک تر بود.
کمپتر و بول برای رسیدن به قله 6 کیلومتر مسافت در پیش داشتند. آنها 1125 متر ارتفاع عمودی را باید طی می کردند که با در نظر گرفتن فرود به شکاف باژین و صعود مجدد بعدی در مجموع شاید 1225 متر ارتفاع برای صعود پیش رو بود.
هرمان بول ظاهرا هنوز سرحال بود. اتو کمپتر اما آمادگی کمتری داشت. وی تمام مسیر را از کمپ 3 آمده بود در حالی که بقیه از کمپ 4 حرکت کرده بودند.
حرکت به سوی قله
بول در ساعت 2 بامداد روز 3 جولای ازخواب بیدار شد و شروع به آماده شدن برای صعود کرد. کمپتر را نمی توان بیدار کرد. حدود ساعت 2:30 دقیقه بول به سمت قله حرکت کرده و کمپتر بعدا شروع به صعود می نماید. به نظر اینطور می آید که وظیفه باز شدن مسیر به شکلی عمدی یا غیر عمد به بول واگذار شده بود.
ساعت 5 صبح بود. بول در حال بالا رفتن از خط الراس شرقی بود که هنوز هم پایین تر از سیلبرساتل قرار داشت. کمپتر هم شاید یک ساعتی از او عقب بود. کمی مکث کرد تا یک نوشیدنی بنوشد، سپس در سراسر میدان برفی هموار فلات نقره ای حرکت کرد. کمپتر حدود ساعت 8 به سیلبرساتل رسید و به سمت فلات نقره ای ادامه داد. او به طرز وحشتناکی احساس ضعف می کرد. سپس استراحت کرد و مقداری نوشیدنی خورد و سپس به خواب رفت. حدود ساعت 9 صبح دوباره بیدار شد و حالش بهتر نشد. بول در ان زمان از دیدرس ناپدید شده بود. کمپتر تمام روز را در فلات منتظر ماند و سپس به کمپ 5 بازگشت.
حدود ساعت 10 صبح، با نزدیک شدن به قله فرعی بول تصمیم گرفت که نمی تواند سریعتر حرکت کند، مگر اینکه بار خود را سبک کند. او کوله پشتی خود را در یک گودی گذاشت و ادامه داد. همچنین برخی وسایل ضروری را در جیب خود جا داده بود. خواب هم امانش را بریده بود و مدام می خواست بخوابد. در عوض با کمی سختی راهی به شکاف باژین پیدا کرد. ….به نحوی حال خود را بهبود داده و حرکت را ادامه می دهد.
خط الراس آنسوی شکاف باژین دشوارتر از آنچه انتظار می رفت بود. در یک نقطه مسیر اطراف یک تیغه ژاندارم شامل مشکلاتی بود که بول آن را با درجه سختی IV یا V تخمین زد.
ساعت 7 بعد از ظهر بود که بول به قله رسید. او تبریخ خود را به برف چسباند و با یک پرچم تیرولی که روی آن بود عکس گرفت. سپس پرچم تیرول را برداشت و پرچم پاکستان را جایگزین کرد.
بول چند عکس دیگر هم گرفت. سپس تبریخ و پرچم پاکستان را پشت سر گذاشت و به سمت پایین حرکت کرد. خط الراس صخره ای که در راه بالا دنبال کرده بود، در سرازیری بودن طناب، بسیار دشوارتر به نظر می رسید. او مسیری را به سمت پایین شیب یخی در سمت دیامیر در پیش گرفت. یک کرامپون جدا شد. کرامپون را پیدا کرد، اما بندش را نه. او چیزی نداشت که بتوان از آن تسمه دیگری درست کرد. وی باتوم به همراه داشت اما تبریخ نداشت تا بتواند کاری انجام دهد. به نحوی راه خود به خندق سنگی نزدیک خط الراس رساند و بعد هوا تاریک شد.
هیچ چشم اندازی برای حرکت بدون نور وجود نداشت و جایی برای دراز کشیدن یا حتی نشستن هم نبود. لباس اضافی او هم در کوله اش بود که پایینتر جاگذاشته بود. هیچ کیسه بیواکی هم به همراه نداشت. اما خوشبختانه شب بدون باد گذشت.
در بعد از ظهر 4 جولای زمانی که بول در حال تقلا برای بازگشت در طول فلات نقره ای بود، هانس ارتل و سه باربر با دستگاه اکسیژن در بارشان به کمپ 4 رسیدند. ملزومات لازم برای نجات اکنون در کمپ بود، اما کوهنوردان در کمپ 5 به این نتیجه رسیدند که برای جستجوی بول خیلی دیر شده است. این بدان معنا بود که اگر بول زنده بود اما قادر به فرود نبود باید برای دومین شب در فضای باز زنده می مانند.
در اوایل عصر همان روز، گروه در کمپ 5 مراسم کوتاهی را به یاد کسانی که در سال 1934 درگذشته بودند برگزار کردند و یک لوح یادبود در محل قرار داد. پس از آن اتو کمپتر که هنوز از تلاش روزهای قبل خسته شده بود با سه باربر به کمپ 4 فرود آمد.
سپس والتر فراونبرگر که هنوز سنگ گذاشتن روی بنای یادبود در ارتفاع نزدیک به 7000 متری را تمام نکرده بود، نقطه ای مشاهده کرد که از سیلبرساتل پایین می آید.
ساعت 7 بعد از ظهر، بول پس از 40 ساعت به کمپ رسید. به بول نوشیدنی گرم و اکسیژن داده شود. در 5 جولای بول، فراونبرگر و ارتل به کمپ 4 فرود آمدند و سپس به همراه اوتو و کمپتر به کمپ 3 پیوستند. بول هنوز بسیار ضعیف بود. روز بعد به فرود ادامه داده و نهایتا تیم در 7 جولای به کمپ اصلی رسید.
هرلیخ کوفر سرپرست و پزشک تیم پس از بررسی سرمازدگی پای بول به این نتیجه رسید که آسیب جدی تر از آن چیزی است که تصور می شد. اکسپدیشن سرانجام در 14 جولای، روزی که هوا خراب شد از کمپ اصلی خارج گردید.
بول به دلیل جراحات ناشی از سرمازدگی در بیمارستان ابتدا در گیلگیت و سپس در لاهور تحت مداوا قرار گرفت. در نهایت دو انگشتش را از دست داد.
از کوهنوردان در روستاهایی که از آنجا عبور می کردند تقدیر به عمل آمد و فریاد “آلمان زنده آباد” (“زنده باد آلمان”) بلند شد. در کراچی، رئیس جمهور پاکستان به تمامی اعضای اکسپدیشن مدال اهدا کرد.
اکسپدیشن تقریباً بلافاصله درگیر جنجال شد و اعضای اکسپدیشن نظرات متناقضی در مورد صعود به رسانه ها ارائه کردند. هرمان بول در زندگینامه خود Achttausend Drüber und Drunter که در سال 1954 منتشر شد (و سپس به انگلیسی در سال 1956 با عنوان زیارت نانگاپاربات) به شدت از سازماندهی و رهبری اکسپدیشن انتقاد کرد.
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 1
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.