در قراقوروم، در میان کوههای سربه فلک کشیده، گروهی از برج های صخره ای قرار دارند که لقب مادر دیواره های جهان را یدک می کشند. درجه سختی بالای مسیرهای صعود منجر به برخی از خاصترین صعودها در دنیای کوهنوردی شده است. در این مقاله به بعضی از صعودهای خاص منطقه ترانگو اشاره خواهیم کرد. با موج کوه همراه باشید.
فهرست مطالب
Toggleبرج بی نام (6,239m)
برج بی نام یک مناره بزرگ و نوک تیز است که با ارتفاع 1000 متر سر به آسمان می ساید. این برج برای اولین بار در سال 1976 توسط بریتانیایی ها، جو براون، مو آنتوئین، مارتین بویسن و مالکوم هاولز از طریق جبهه جنوب غربی صعود شد.
این کوهنوردان انگلیسی یک گروه عجیب و غریب بودند، خارق العاده تر از ورزشکاران امروزی. اما دستآورد آنها قابل توجه است. برخی این سفر را اولین برنامه ای می دانند که سبک دیواره نوردی را به یک کوه بزرگ انتقال داد.
تونی رایلی فیلمبردار کوهنوردی و جیم کوران نویسنده، کوهنوردان را همراهی می کردند. کوران کتابی درباره ماجراجویی آنها نوشت، ترانگو: برج بی نام.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
ست لباس بیس لایر آرکتریکس (بلوز شلوار)
نمره 3.33 از 5۱.۱۴۳.۰۰۰ تومان
برج بزرگ ترانگو، 1984
مسیر ایست فیس (رخ غربی) نروژی ها در سال 1984 یکی از هیجان انگیزترین و غم انگیزترین داستان های تاریخ کوهنوردی است. این یک مسیر زیبا و مستقیم با بیش از 1500 متر گرانیت صاف میباشد. هانس کریستین دوزث، استین آهیم، فین داهلی و داگ کولسرود پس از اینکه عکسی از این دیوار چشمگیر در مجله Mountain در سال 1983 ظاهر شد، برای بالا رفتن از برج حرکت کردند.
به دلیل آب و هوای بد، چهار نروژی برای حل قسمت پایینی دیواره زمان زیادی صرف کردند. آنها در حال جلو راندن دامنه محدودیت های خود بودند. برخی از طول های صعود شامل بالا رفتن از صخرههای ناپایدار بود که به سختی وزن بدن آنها را تحمل میکرد. اما نروژی ها می دانستند که بزرگترین مشکلات در 500 متری بالای مسیر در انتظارشان است.
صعود آهسته به این معنی بود که غذای آنها تمام خواهد شد. سپس در مجموع تصمیم گرفتند که آهیم و کلسرود فقط 90 درصد مسیر را صعود کنند و سپس فرود بیایند. دوسث و دائلی به سمت قله ادامه خواهند داد.
مسیر بی بازگشت
آهیم و کولسرود به بیس کمپ بازگشتند. از آنجا دوسث و دائلی را تماشا کردند که به قله رسیدند. اما در حین فرود، این دو نفر در پشت دیواره صخره ای ناپدید شدند. روزها گذشت و اثری از دو نروژی نبود.
سه هفته بعد، یک هلیکوپتر پاکستانی وارد شد و دو جسد را که در برف افتاده بودند، پیدا کرد. آب و هوای بد به این معنی بود که قادر به بازیابی اجساد نبودند. معلوم نیست چه اتفاقی برای دوسث و دائلی افتاده است. این احتمال هست که یک بهمن آنها را از دیواره کنده باشد، یا شل بودن یک کارگاه منجر به سقوط بیش از 1500 متری شود. از زمان فرود غم انگیز آنها، این مسیر “مسیر بی بازگشت” نامیده می شود.
اکسپدیشن ژاپن در ترانگو، 1990
در ژوئن 1990، تیم سنگ نوردی ژاپنی ترانگو به رهبری تاکیاسو مینامیورا در پای برج بزرگ ترانگو حاضر شد.
باشگاه ورزشی موج
تیم مینامیورا متشکل از ماسانوری هوشینا، ساتوشی کیموتو، ماساهیرو کوساکا، تاکاکی ساساکورا و یوشیتارو آریساکا بود. آنها قصد داشتند از برج 6286 متری گریت ترانگو از طریق ستون شمال شرقی بالا بروند که یک واریانت از مسیر شرق نروژ در سال 1984 بود.
کوهنوردان به سبک کپسوله شروع به صعود کردند و تمام تجهیزات و مواد غذایی خود را با خود حمل کردند. در ابتدای مسیر، سمت راست مسیر نروژی صعود شد. بعداً در قسمت بالایی دوباره به مسیر نروژی ها پیوستند.
در 17 آگوست، پس از 25 روز صعود، تنها چند طول با قله فاصله داشتند. اما با این وجود مجبور شدند حرکت قله را متوقف کنند. آنها برای این مسیر افسانه ای تلاش زیادی کرده بودند، اما فهمیدند که زمان فرود به بیس کمپ فرا رسیده است.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
دستکش پشمی گولوجوی مدل DZ118
نمره 3.90 از 5۱۹۸.۰۰۰ تومان
صعود انفرادی مینامیورا از برج بی نام
با این حال، مینامیورا، رهبر اکسپدیشن 33 ساله، صعود دیگری را در ذهن داشت. او تصمیم گرفت که قسمت شرقی برج بی نام را به تنهایی صعود کند. او از مسیری به سمت راست مسیر کورتیکا-لورتان 1988 شروع کرد و قصد داشت با پاراگلایدر از قله پایین بیاید.
پس از 40 روز سنگنوردی در منطقه، مینامیورا به قله رسید. گرگ چایلد در سال 2005 در مجله آلپینیست اینطور نوشت: این نزدیک ترین صعود به سبک واقعی آلپی است که در ترانگو انجام شده بود.
به سمت خلا
در بالا، مینامیورا چیزهایش را جمع کرد: غذای کمی که باقی مانده بود، و وسایل بیواکش. او آنها را به یک پاراگلایدر کوچک بست و بر فراز یخچال دانج که بیش از 1800 متر زیر او قرار داشت فرستاد.
او تنها به 10 دقیقه باد مناسب برای پرواز نیاز داشت، اما خروج او از صخره ناموفق بود. چتر نجاتش به دیواره برخورد کرد و صاف شد. خوشبختانه تبر یخی او به پشتش چسبیده بود که مانع از شکستن ستون فقراتش در برخورد با دیواره شد.
هشتاد متر زیر قله، از پاراگلایدر خود بر فراز پرتگاه آویزان شد. مینامیورا آرام بود، رادیو را از جیبش بیرون آورد و همراهانش را در بیس کمپ صدا کرد. مینامیورا اعلام کرد که تصادف کرده و در صورت امکان به یک هلیکوپتر نیاز دارد.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
تیشرت مردانه اسلیم فیت 361
نمره 4.00 از 5۴۴۱.۰۰۰ تومان
کیموتو و هوشینا به سمت بالگرد ارتش پاکستان در پایو رفتند. در همین حال، مینامیورا تمام شب را در ارتفاع 6000 متری از پاراگلایدر خود آویزان ماند. صبح روز بعد او موفق شد آزاد شود و به یک طاقچه کوچک و باریک برسد که شش روز آینده را در آنجا سپری کند.
هلیکوپتر در نهایت وارد شد اما به دلیل وزش باد متقابل نتوانست در ارتفاع 6000 متری ثابت شود. به مینامیورا گفته شد که نجات هلیکوپتر غیرممکن است.
بداهه نوازی و تکرار اولین مسیر
کیموتو و هوشینو مجبور شدند نقشه دیگری ارائه دهند. آنها از خلبان خواستند که آنها را از یخچال دانج به یخچال ترانگو یعنی طرف مقابل برجی که مینامیورا در آن گیر کرده بود ببرد. از آنجا، کیموتو و هوشینو از مسیر اصلی بریتانیا به سمت برج بی نام بالا می روند. از زمان اولین صعود این مسیر تکرار نشده بود.
در همین حال، مینامیورا فاقد لباس، غذا و محافظ روی تاقچه صخره بود. شب در پاراگلایدر خود غلت می خورد و پاهایش را می مالید تا یخ نزند.
در حالی که دو همراه او در حال بالا رفتن از طناب های فرسوده قدیمی بودند، هلیکوپتر پاکستانی سعی کرد مقداری غذا برای مینامیورا بیندازد، اما غذا به فضا افتاد. چند روز بعد، خلبان یک بسته غذای دیگر را امتحان کرد، اما دوباره موفقیت آمیز نبود.
با این حال یک تکه پنیر بین چند صخره بالای مینامیورا گیر کرده بود. مینامیورا تصمیم گرفت از فرصت استفاده کند و برای رسیدن به آن بالا برود. صعود بسیار خطرناکی بود اما او موفق شد.
روز بعد، پس از سه روز صعود پرمخاطره، هوشینا و کیموتو مسیر بریتانیا را تکمیل کردند، به قله رسیدند و به سمت مینامیورا پایین آمدند. این سه کوهنورد به فرود خود در مسیر یوگسلاوی ادامه دادند. دو روز بعد، آنها به سلامت به بیس کمپ رسیدند.
این یک داستان باورنکردنی از تعهد، همراهی، بقا و همبستگی است. مینامیورا یک مسیر انفرادی جدید را باز کرد و به لطف هلیکوپتر پاکستانی، دو همراهش و شاید یک تکه پنیر که خوشبختانه گیر کرده بود، زنده ماند تا داستان را تعریف کند.
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.