قله لینک سار در پاکستان به ارتفاع 7041 متر و در منطقه ماشربروم واقع شده است. کوهی پرشیب و محافظت شده با لایه های ضخیم یخ و سنگ که تا سال 2019 صعود نشد. در سالهای 1970 ژاپنی ها و سایرین تلاشهایی روی این کوه انجام دادند که در سالهای بعد ادامه یافت. نهایتا در سال 2019 ، چهار کوهنورد به نامهای گراهام زیمرمن، استیو سونسون، کریس رایت و مارک ریچی توانستند برای اولین بار این قله را صعود کنند. در ادامه گزارش این صعود مهیج را خواهید خواند. با موج کوه همراه باشید.
فهرست مطالب
Toggleپلکان مارپیچ گرانیت و یخ – اولین صعود لینک سار
25 آگوست 2017 : از هارنسم روی یک دیواره سنگی آویزان مانده ام در حالی که یه رشته برف بالای سرم در حال ریختن به روی من است. کریستالهای یخ بین آستین و دستکشم را پرکرده اند و از یقه بادگیرم هم به داخل میریزند. شانه هایم را به سمت یکدیگر می کشم. طنابها در میان دستهای کرخت من به سمت هم طنابم، کریس رایت رفته است که 20 متر دورتر، زیر یک مانع مشابه، به تبریخش چسبیده و سعی میکند هر طور که شده بالاتر برود.
ما در 2100 متری جبهه 3400 متری جنوب شرقی لینک سار ، یک قله 7041 متری صعود نشده در قراقوروم و در نزدیکی مرز مورد مناقشه با هند بودیم. به همراه همطنابمان استیو سوینسون 8 هفته تلاش کردیم که این کوه را به سبک سبکبار صعود کنیم. برای ماهها تلاش کرده بودیم که یک مسیر بدون خطر بهمن بیابیم. ما به سختی از مسیرهایی بالارفته بودیم که به ناکجا آباد و زیر خطر سراکها ختم میشدند. به تدریج یک مسیر نسبتا امن از خطر پیشرو یافتیم. اما طوفان سهمگین بارها و بارها باعث شد از زیر قله بازگردیم.
این آخرین تلاش ما قبل از شروع طوفانهای پاییزی بود که قله را در برف سنگین غرق می کرد. استیو تصمیم گرفته بود که در بیس کمپ بماند. او می گفت که فکر می کند کریس و من در یک تیم دو نفری شانس بیشتری برای رسیدن به قله داریم. یک روز قبل از پنجره هوایی پیش بینی شده ، صعود را شروع کردیم. ما امید داشتیم که بتوانیم قله را قبل از طوفان صعود کرده وبه پایین بازگردیم. حالا طوفان برف به صورتم می خورد با نفس نفس زدن قدری هوا به داخل ریه ها می دادم. کریس هم برای 45 دقیقه در موقعیتی مشابه بود. من فریاد زدم ” به نظرم هوا بهتر نخواهد شد” صدایی از بالا من را تایید کرد. کریس با ارزیابی من موافق بود. هر دوی ما نزدیک هیپو ترمی بودیم. تصمیم به بازگشت کار سختی نبود.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
شوز بگ ورزشی آپرین (کیف ورزشی با جای کفش)
نمره 3.00 از 5۱۰۰.۰۰۰ تومان
زمانی که به بیس کمپ رسیدیم ، حاج غلام رسول و پسرخوانده وی ندیم، کارکنان اکسپدیشن و دوستان قدیمی ما، ما را در آغوش گرفتند. همه خوشحال بودند. استیو دو برابر من سن و دهها سال تجربه در صعودهای بلند داشت و می دانست که هدف اصلی که سالم رسیدن به بیس کمپ بود به انجام رسیده است.
دو روز بعد آفتاب شروع به تابیدن در بیس کمپ کرد، اما دنیای ارتفاعات شکل دیگری بود. بادهای تند دور قله لینک سار می چرخیدند. پنجره هوای خوب هرگز از راه نرسید. زمستان هم در حال نزدیک شدن بود. من به یاد نامزدم شنون بودم، در خانه جدیدمان در بند، ارگان. من باید در جابه جایی به او کمک می کردم، در عوض او را تنها گذاشتم تا به تنهایی این کار را انجام دهد. من می دانستم که الان زمان به خانه بازگشتن است، اما شیبهای تند لینک سار هنوز در میان مه آزاردهنده بودند. ما باز خواهیم گشت.
برای نزدیک به دو دهه از زمانی که من کوهنوردی را شروع کردم، کوههای زیادی در ذهنم نقش بستند. اما یک کوه جدا از دیگران ایستاده بود. یک ستاره تنها در انتهای یک رویا.
در سال 2015 یک نگاه اولیه به لینک سار به همراه استیو سونسون، اسکات بنت داشتیم.البته در آن برنامه روی اولین صعود چانگی تاور 6500 متری یک ستون گرانیت و یخی کار می کردیم. در آن سفر من هفته ها در بیس کمپ با رسول و ندیم گذراندم.
بسیاری از کوهنوردان کوه ایده آلشان را چیزی شبیه به نقاشی کودکان می دانند. یک مثلث نوک تیز به سمت بالا. زمانی که من لینک سار را دیدم این مقایسه در ذهنم شکل گرفت. این یک کوه بی نقص بود با سراکهایی که آنرا احاطه کرده بودند. به نظرم می شد یک راه از بین این تیغه ها و یخ ها به سمت بالا پیدا کرد. در بازگشت به خانه ، یک عکس عالی در بین عکسهایی که گرفته بودیم از رخ جنوب شرقی پیدا کردم. که به طول هزاران متر از یخچال کابری بالا می رفت. این منطقه به دلیل سالها مناقشه بین هند و پاکستان بسته بود.
برای بسیاری صعود به کی2 ممکن است هدف کل زندگی باشد. برای استیو که در سال 1990 از مسیر شمالی آنجا ایستاده بود ، اکتشاف کوهها بود که اهمیت داشت. او یک تجربه ساده تر به دور از شلوغی و طنابهای ثابت می خواست. او میدانست که در این اقیانوس گرانیتی می توانست به خواسته اش برسد. در طول دهه های 1980 ، 1990 و 2000 در حالی که یک خانواده به همراه همسرش ساخته و حرفه مهندسی را هم دنبال کرده بود در کوههای بلند بارها به وحشی ترین نقاط سرک کشید.
باشگاه ورزشی موج
تیم های کوهنوردی از سال 1979 با تلاش ژاپنی ها روی رخ شرقی لینک سار از یخچال کابری برای صعود استفاده کرده بودند. اما پس از شروع مناقشه سیاچن، دولت پاکستان تا سال 2000 مجوزی به خارجی ها نداد تا اینکه یک تیم امریکایی مجوز سفر به دره کاندوس را دریافت کرد. اعضا دیو اندرسون، استیو دیویس ، برادی رابینسون و جیمی چین خود را برای هر چیزی که ممکن بود پیدا کنند آماده کرده بودند. که بعدها جیمی درباره لینک سار با استیو صحبت کرده بود.
یک سال بعد استیو سعی کرده بود که به همره جرج لووه سوم ، جو تراوچیا ، استیو لارسون ، اندی توثیل و اریک وینکلمن از این کوه بالا برود. استیو به دلیل کارش تاخیر کرد و زمانی به تیم رسید که در هزار متری قله بودند. یک دهلیز کلیدی که با یک یخ معلق پر شده بود. آنان تمرکزشان را به صعود برجهای سنگی سمت مخالف یخچال تغییر دادند. جایی که مسیر از طریق شکافهای باریک بالا میرفت و به سه تیغ تیز قلل می رسید و که درنهایت دور از دسترس بود.
دیواره جنوب شرقی لینک سار به عنوان یک معما در ذهن استیو باقی ماند. در پایان اکسپدیشن، او از یک مسیر دیگر به همراه وینکلمن ، توثیل و لارسون از بین پرتگاه ها خودشان را بالا کشیدند. درست در زیر پرشیب ترین قسمت جبهه جنوب شرقی وی مسیرهای در هم پیچیده، یخ معلق و تیغه های بغرنج را بررسی کرد. در سال 2015 او مشخصه های مشابهی از برج چانگی در لینک سار دیده بود و فکر می کرد که می تواند مسیری به قله بیابد. او در سن 61 سالگی اشتیاق زیادی برای یک قله صعود نشده در قراقوروم داشت.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کاپشن دو پوش گورتکس بلک دیر مردانه 18815
نمره 5.00 از 5۳.۰۹۷.۰۰۰ تومان
پیدا کردن یک آلپینیست خوب به عنوان همطناب
پیدا کردن یک همطناب آلپینیست خوب می تواند به اندازه پیدا کردن یک همسر مناسب برای تمام زندگی دشوار باشد. شما به دنبال کسی می گردید که انگیزه ها و رویاهایی یکسان با شما داشته باشد. در پاییز 2015، همطنابی من با کریس رایت به سادگی شروع شد: یک روز با خوردن اسپرسو و سنگنوردی در اسمیت راک در نزدیکی خانه ما. این رابطه به زودی قدرت گرفت: یک سال بعد ما در روی یک لبه باریک در یک گوشه دور افتاده و در میان یک دیواره 2000 متری آلپی در سنت الیاس آلاسکا بودیم.
بنابراین، زمانی که استیو و من برای لینک سار در سال 2017 برنامه ریزی می کردیم، من پیشنهاد دادم که کریس را هم با خودمان ببریم. یک کوهنورد جوان و قوی، می تواند به ما برای رویارویی با سختی های لینک سار کمک کند. سپس در کوههای راکی کانادا با هم به یک برنامه رفتیم و ریتمی مناسب برای صعود پیدا کردیم. استیو با دهها سال تجربه در آلپینیسم اشتیاق زیاد ما برای صعودها را که می توانست خطرناک باشد کنترل می کرد. ما به تجربه وی اعتماد داشتیم. تعجب آور اینکه وقتی به یک کراکس در یک آبشار یخی معلق رسیدیم حالا استیو با آرامش می خواست که سرطناب صعود کند.
کریس و من گردنمان را بالا بردیم. ماورای سایه ها غار کوچک در جایی که ما ایستاده بودیم. یخ معلق در حال درخشیدن در آفتاب بود. من احساس آرامش را در زمانی که هر دوی ما با هم موافقت داشتیم میشناختمم. استیو سریع صعود نمیکرد، اما هیچگاه مردد نبود. در این شیب تند و دنیای یخ زده رفتار وی مانند کسی بود که در خانه خودش است. با هر ضربه تبریخ ، صبر می کرد تا با دقت تمام حرکت را انجام دهد. این یک مقیاس کوچک از نحوه صعود ما در لینک سار بود که البته ارتفاع 7000 متری را هم باید به آن اضافه کرد.
البته، ما اطمینان نداشتیم که بتوانیم مجوز قله را بگیریم. تا جایی که می میدانستیم، هیچ کس از سال 2001 اجازه صعود از سمت شرق لینک سار را نداشته است. همه تیم ها از مسیر غربی روی کوه تلاش کردند. اما پس از مذاکره های طولانی ، مجوز به دستمان رسید. در تابستان 2017 تام بالارد و دانیل ناردی نیز روی لینک سار از یک مسیر جداگانه در شمال شرقی کوه تلاش کردند. پس از چند روز بارش ، از میان خطر بهمن به پایین بازگشتند. در پایان آگوست ، ما هم پس از رسیدن به ارتفاع 6000 متری مجبور به بازگشت شدیم.
سپتامبر 2017
زمانی که من به بند بازگشتم به همراه نامزدم شانون اسباب کشی را به پایان رسانده و ازدواج کردیم. من مشغول حرفه ام در فیلم سازی شدم. یک زندگی روزمره که هر روز نرمالتر می شد. آرامش یک خانه پایدار که با چهار دیوار چوبی به وجود آمده است. بولتهای محکم در مسیر سنگنوردی نزدیک خانه….اما چشم انداز تیز قله لینک سار و مسیر آن هرگز فراموش شدنی نبود.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
لوله تعمیر تیرک چادر نیچرهایک بسته 4 عددی
نمره 3.43 از 5۲۹۷.۰۰۰ تومان
به زودی، کریس ، استیو و من شروع به ایمیل زدن به یکدیگر کردیم. جای سوالی نبود که ما باید بازمی گشتیم. مساله فقط زمان و چگونگی بود. در حالی که در مورد بهبود استراتژی صعود بحث می کردیم، تصمیم گرفتیم که یک همنورد چهارم هم به تیم اضافه کنیم. مانند استیو مارک ریچی هم در شصت سالگی بود و خانواده داشت. او در حالی که کسب و کار چوب بری را در نیواینگلند اداره می کرد در طول این سالها از مسیرهای زیادی در آند ، هند و تبت را هم صعود کرده بود. در سال 2012 او و استیو به همراه فردی ویلکینسون، کلنگ طلایی را به دلیل اولین صعود ساسار کانگری در قراقوروم هند به ارتفاع 7518 متر به دست آوردند. به نظر وجود مارک باعث توازن بین تجربه و جوانی در تیم می شد. واکنش مارک به دعوت ما همدلانه بود: “بریم انجام بدیم.”!
11 ژوئن 2019
دوباره، ما در مسیرمان به سمت کابری بودیم. در صندلی پشت من استیو نزدیک پنجره نشسته بود. بیرون، برج طاهر با گرانیتی یک دست به بالا رفته بود. جلوتر و پس از دره، لینک سار در میان ابرهای تیره پنهان بود. مردم محل به ما گفتند که قراقوروم یکی از پربرفترین زمستانها را در سال اخیر پشت سرگذاشته است. زمانی که ما به بیس کمپ رسیدیم، یک پتوی سفید رنگ همه چیز را تا هزارمتری بالای سرمان پوشانده بود. همه فکرمان درگیر این حجم عظیم برف شده بود.
روز بعد پس از صرف غذا، من شروع به اذیت کردن استیو و مارک با سوال پیچ کردنشان درباره شرایط کردم. “درباره دفعات قبلی که در ژوئن در قراقوروم بودید؟ آیا این برف را میشود صعود کرد؟؟؟…” و حالا تفاوت جوانی و تجربه را بیشتر حس می کردم. استیو شروع به تعریف خاطرات گذشته از لاتوک 2 ، شیولینگ و جاهای دیگر کرد.
به تدریج فهمیدم که این داستان سرایی راهی برای انتقال غیرمستقیم درسها و تجارب است. ما اینجاییم که به قله برسیم و بگردیم، اما هدف اصلی زنده ماندن دوستان و خودمان است. هنوز ابرها از غرب لینک سار کنار نرفته بودند ، و دقیقا نمی دانستیم که چه چیزی آن بالا منتظر ماست.
در ارتفاع 3600 متری
یکی از عمیق ترین دره های قراقوروم، بیس کمپ ما در ارتفاعی نسبتا پایین قرار داشت. هوای غلیط اینجا کمک زیادی به آماده سازی ما برای صعود نمی کرد. استراتژی ما در خانه ایجاد یک بیس کمپ پیشرفته در 1100 متر بالاتر بود. ما یک تیم از 5 باربر محلی استخدام کردیم تا به ما کمک کنند تا تجهیزاتمان را به بیس پیشرفته ببریم. سپس به آنها نحوه استفاده از پروسیک را هم آموزش دادیم.
ارتفاع 4700 متری باعث شد که به بالای نوار سبز برسیم. باربرها هم ما را به زودی ترک کردند تا به دره خشک پایین دست برسند. دو نفر از کارکنان ما هم با ما به بیس پیشرفته آمده بودند. و رسول هم در بیس کمپ مانده بود. خانه این کارکنان ما در دامنه های ماشربروم بود. بعضی از خانه های آنها در روستایشان با سنگهایی ساخته شده که ما برای ساختن کف کمپ از مانند آنها استفاده کردیم.
در هفته چهارم برنامه هستیم. آفتاب به آرامی در حال ذوب کردن برفهای اطرافمان است. به غیر از مسافت افقی، قله در جایی سه کیلومتر بالاتر از ما قرار گرفته. ارتفاع عمودی 2300 متر از پرشیب ترین مسیرها را شامل می شود.
11 جولای
مارک فریاد زد: بهمن! یک بهمن تخته ای خیس در حال سر خوردن از 500 متری بالای سر ما بود. این پشته برف در حدود 100 متری ما از حرکت ایستاد. نظر مارک این بود که قدری صبر کنیم که این برف سنگین بالای سرمان یخ بزند. کسی مخالفتی نداشت.
یک هفته پس از آن یخ آبی و سنگ طلایی و خاکستری از زیر لایه های سفید پدیدار شد. اگرچه احتمال بهمن کم شده بود اما ما هنوز باید قدری به ارتفاع بیشتر عادت می کردیم. ما مسیر آسانی برای ارتفاع گرفتن در میان گرده های سنگی کوه نیافته بودیم. به نظر آسانترین راه حل شروع صعود خود لینک سار بود. حداقل به دلیل تلاشهای قبلی می دانستیم که به کجا میرویم.
ما هم هوایی را در بعد از ظهر به خاطر جلوگیری از گرمای روز و کاهش خطر ریزش سنگ و یخ بالای سرمان شروع کردیم. کریس شروع به صعود در یک یخ سفید و سنگ تیره کرد. چند قطعه از لوازم تلاش قبلی را در اینجا پیدا کردیم. کریس به شوخی می گفت که ما در حال صعود ردپوینت هستیم.
با تاریک شدن هوا من شروع به صعود در رخ کوه کردم ، جایی که مسیر قدیمی از میان کنج های یخ و سنگ و قارچهای برفی پرشیب را یافتیم. در بعضی قسمت ها مسیر زیر برف دفن شده بود. تاریکی شب حس خوبی ایجاد کرده بود و دنیای من به میزان نور چراغ پیشانیم تعریف میشد. و البته حس خوبی که صدای کرامپون ایجاد می کرد.
بدون مساله حادی به دومین محل شبمانی مان رسیدیم. یک سراک به شکل خطرناکی بای سرما قرار گرفته بود.
15 جولای
ابرها در حال جمع شدن در آسمان بودند و سپس پراکنده میشدند. نهایتا با انجام برنامه هم هوایی به بیس کمپ پیشرفته بازگشتیم. وضعیت ناپایداری هوا قدری نگران کننده بود.
28 جولای
به محل دومین شبمانیمان در بالای بیس پیشرفته بازگشتیم. حرکات ما سریعتر و بهتر شده بود. همچنان سراک پیش رو هم مسیر را مسدود کرده است. در روز بعد استیو و مارک یک مسیر با شیب کمتر پیدا کردند که میشد خودمان را به بالای قسمت یخی برسانیم.
با رسیدن به روی قسمت یخی به نظر می رسید که ابرها در حال جمع شدن هستند. می شد رطوبت درون هوا را حس کرد. این دفعه ما آماده بودیم. هواشناسی پیش بینی یک طوفان دیگر را کرده بود. و ما به اندازه کافی غذا برای انتظار کشیدن به همراه داشتیم. در اینجا شروع به مسطح کردن جایی برای شب مانی کردیم.
در نیمه شب ، محل کمپ را به سمت بالا ترک کردیم. هواشناسی هوای در حال صاف شدن را پیش بینی کرده است. اما ورق برگشت. دویست متر بالای محل شبمانی طوفان از راه رسد. حال برف باریدن گرفته بود و نمیشد حرکت کرد.
من تصمیم گرفتم که هر کاری بهتر از بی تحرکی خواهد بود. پس بیل برف را برداشته و شروع به کندن کردم. استیو هم به برنامه من پیوست. سپس دیگران هم ادامه دادند. با کندن احساس گرما به سراغم آمده بود. پس از یک ساعت ما یک غار برفی داشتیم، که ما را دربرابر باد و بارش حفظ می کرد.
بالاخره خورشید طلوع کرد. حالا پودر برف هم در هوا از این طرف به آن طرف جولان می داد. یخ بالای غاربرفی ما در ابتدا کیفیت خیلی خوبی داشت. اما پس از چند ده متر برف نرم شد و تبر به خوبی در آن نمی نشست. در قسمت هایی هم به صورت همزمان صعود می کردیم. حالا یک شیب چند هزار متری زیر پایمان قرار گرفته بود.
5 آگوست
در اولین نور روز ، قله لینک سار به نظر خیلی نزدیک می آمد. اما با ادامه مسیر از میان برف عمیق قله نزدیک تر نمی شد. حالا سطح برف سفت تر شده بود و میشد سریعتر صعود کرد. گامهایم را سریعتر کرده بودم که ناگهان برف زیر پایم شروع به حرکت کرد. یک تخته برف ناپایدار در زیر لایه برف جدا شد و با هم به پایین سر خوردیم. هم تیمی هایم در پایینتر بودند و فریاد مرا نشنیدند. پس از 20 متر سقوط طناب در لبه یخ و سنگ گیر کرد و ….
دو ساعت طول کشید تا خودم را جمع و جور کنم و به مسیر بازگردم . حالا مارک و استیو به من نگاه می کردند تا از سلامتم مطمئن شوند. حالا قله 150 متر بالاتر از ما قرار گرفته بود. پس از قدری صحبت درباره سلامتی من و اطمینان از تعهد به صعود گام به گام حرکت به سمت بالا ادامه یافت.
حالا روی کارگاههای قارچ برفی و ددمن و… بالا می رفتیم. 20 متر تا قله مانده است، اما برف پایداری خود را از دست داده، به نظر میرسد که در حال حرکت روی یک نقاب هستیم. خودمان هم شک کرده بودیم که به قله رسیده ایم یا نه. انگار در یک استخر کج و حتی عمودی باید شنا می کردیم. نهایتا پس از نیم ساعت ، ما در قله لینک سار بودیم.
من به عنوان آخرین نفر رسیدم. اما به خوبی یادم نیست که چه چیزهایی به هم گفتیم. شاید فقط چند لحظه حس پیروزی ..
8 آگوست
سه روز بعد من در بیس کمپ پیشرفته نشسته بودم. حالا میشد خارج از دنیای سرد و یخ زده آن بالا آرامش را حس کرد. اما شاید این آرامش طولانی نباشد.
نفرات تیم : گراهام زیمرمن 33 ساله ، استیو سوینسون 65 ساله ، کریس رایت 36 ساله ، مارک ریچی 61 ساله. هر کدام از نفرات دارای مجموعه ای از صعودهای عالی در تجارب خود هستند.
دکتر جباریان / باشگاه ورزشی موج
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.