پروژه پیروزی
در بالای سرمن انگار یک درغول آسا در حال بسته شدن است که زوزه می کشد. برف توسط باد متراکم شده و به همجا می خورد. مهمترین چیز این است که نفس نکشی! تبریخهایم را محکم گرفتم و به دیواره چسبیدم. یک حجم بزرگ برفی از بالای سرم به پایین ریخت. بار دوم ، بیشتر.. اگر چند متر پایینتر بودم کارم تمام بود.. اینجا حداقل سنگ من را حفظ می کرد… جایی برای چادر نیست….
نزدیک تاریکی هواست ، شاید نهایتا یک ساعت تا غروب مانده باشد. در میان برف و تاریکی به سختی می توانم هم طنابم را که 20 متر پایینتر در چپ من ایستاده ببینم. از بالا ، از چپ و از راست ، این بهمن ها هستند که غرش کنان به پایین میریزند. با ریختن بعدی از بالای سرم ، من دوباره به تبریخهایم می چسبم. من مجبورم که پیش ویتالی برگردم. جای خوبی برای چادر زدن آنجا وجود ندارد، اما حداقل این برف دیوانه بر سرش خراب نمی شود. به نظر میرسد هر سه چهار دقیقه یک بهمن میریزد. به سرعت پس از ریختن بعدی از دهلیز عبور کردم و خودم را به آن طرف رساندم. بادی که از بالا می وزید علامت بهمن بعدی بود.
“سمت راستت رو دیدی؟ اونا چی بودند؟”
“لعنتی ، یک رودخونه از بهمن”
دستهبندیهای محبوب موجکوه
“بنابراین مجبوریم یک جا ، همینجا بکنیم.”
یک یخچال انگار در بالای سرمان آویزان بود که اصلا معلوم نبود کی بشکند. برنامه ما این بود که امشب را بسیار بالاتر از این و درسمت راست ، جایی به نسبه امن باشیم، اما شرایط و هوا طوری دیگری تصمیم گرفته بودند. طوفان به ما اجازه حرکت نمی داد. شروع به بریدن یخ سخت برای سه ساعت زیر نور هدلمپ کردیم تا جایی برای چادرباز کنیم. شیب خیلی زیاد بود و کار به سختی جلو میرفت. نهایتا به سنگ خوردیم و چادرمان را زدیم ، البته نصف چادر روی هوا معلق بود. ما چادر را به سنگ برای حمایت متصل کردیم و یک زیر انداز هم روی آن فیکس کردیم که برفی که از بالا می آمد را منحرف کند.
بارش برف کمی آرام تر شده بود و درساعت 10:30 نهایتا به چادر خزیدیم. ما همه چیز را به کارگاه متصل کردیم. کوله ها ، کفش ها ، دستکش ها..شروع به خوردن و آشامیدن تا جایی که می توانستیم کردیم. ما هنوز در ارتفاع 5400 متری بودیم ، و اشتهایمان خوب بود. در حدود ساعت 1 صبح به خوب رفتیم ، در حالی که یک زیرانداز بیشتر در چادر نبود و روی آن با هم کنار آمدیم. هر کدام از ما یک کت پر و یک نصفه کیسه خواب داشتیم که با آن پاها را می پوشاندیم. هنوز هوا خیلی سرد نبود. کوه در تمام شب غرش کرد ، اما رفته رفته آرام شد. با طلوع صبح بهمن ها هم از تکاندن مسکن بدقواره ما دست کشیدند.

فهرست مطالب
Toggleرویای پیروزی در پوبدا
درگیری من راجع به این مسیر در پوبدا 4 سال قبل شروع شده بود ، اما در واقع پیشینه آن به سالها قبل در 1976 باز می گشت. این زمانی بود که در یک کتاب دسته دوم فروشی ، به طور تصادفی کتاب The Spring Behind Nine Ranges را پیدا کردم. یک کتاب مصور با عکس های سیاه و سفید که مسیر زندگی من را تغییر داد. “کلنل سالخورده در چادر گریه می کرد. گریه می کرد، چرا که پوبدا را صعود کرده بود، و اینکه او از پوبدا بازگشته بود….” این عکس ها از کوه پوبدا که البته معنای آن پیروزی است…همیشه با من بود و هیچ وقت مرا رها نکرد. با فرا رسیدن تابستان مانند یک اسب نظامی که به صدای ترومپت واکنش نشان می دهد ، من مشتاق رفتن به یک نقطه بودم ، یخچال اینیلچیک جنوبی ، پای پوبدا.
از 2006 من و ویتالی گورلیک افکارمان را روی رخ شمالی کوهمان متمرکز کرده بودیم. هدف ما یک خط جدید بین مسیر دلار (Smirnov, 1986) به قله اصلی پوبدا و مسیر کلاسیک پوبدای غربی (Medzmariashvilli, 1961) بود. با ایستادن در گذرگاه دیکی در مسیر نرمال ، فرد می تواند تیغه مبهم رخ شمالی را که مستقیما به کمل ، (یک قله و تیغه فرعی در پوبدای غربی) میرسد را ببیند. اسم این قله فرعی از این جهت کمل گذاشته شده است که نقابهای عظیم بالای سرآن مانند کوهان شتر به نظر میرسند. و البته واقعا هم مانند یک شتر ناسازگار است. شیب های جنوبی در معرض بهمن هستند که می تواند خطر جدی برای رسیدن به قله از مسیر غربی آن باشد. به سمت شمال ، جایی که مسیر ما قرار دارد نیز کمل همچنان در معرض بهمن است. ما امید داریم که از طریق صعود نوارهای صخره ای قهوه ای و زرد و مشکی با بالای آن رسیم. دیواره های معلق یخی در این سنگها ما را به یاد ابروهای پرپشت رهبران قبلی شوروی می اندازد. به همراه برفی که دراین هوای خراب در کوه جمع شده بود ، آنها می توانستند نمادی از یک خطر جدی باشند.
ویتالی اکنون 42 ساله است و در آکادمگرودوک ، در همسایگی من زندگی می کند. ما به همراه دوستانمان روزهای زیادی را با هم گذرانده ایم. در سال 2007 از دیواره غربی کی 2 صعود کردیم. ویتالی یک همه فن حریف است که در یخ و سنگ می توان به او اتکا کرد. بدون شک او یک رهبر در پوبدا بود.
این کوه به سادگی دو بار ما را شکست داده بود. در سال های 2006 و 2008. هر بار ، یک بارش برف دیوانه وار درشب قبل از شروع صعود شروع شده بود. ما در میان صدا ناهنجار بهمن ها بیدار شده و یخچال را بازگشته بودیم. و شاید پشت سرمان پوبدا اینطور می گفت؟”دفعه بعدی آقایان ، الان حوصله ندارم” و البته شاید هم به ما می خندید!
مرتبط : پوبدا ، خانتنگری ، پلنگ برفی ، هم هوایی
هم هوایی
در سال 2009 ، ما با انطباق دادم بیشتر خودمان به شرایط کوه ، رفتنمان را ده روز به تاخیر انداختیم ، بنابراین تقریبا در اواخر آگوست بود که صعودمان را شروع کردیم. برای صعود به پوبدا شما نیاز به یک هم هوایی بسیار خوب دارید و معمولا من به هیمالیا میروم تا یک هشت هزار متری آسان را صعود کنم یا اینکه دو یا سه بار قبل از صعود پوبدا خانتنگری را صعود می کنم. من در سال 2009 ماناسلو را صعود کرده بودم . ویتالی هم خیلی سریع هم هوا می شد ، بنابراین ما فقط یک صعود به خانتنگری انجام دادیم.
در اواسط آگوست ما قله خانتنگری در حدود 7000 متر را صعود کردیم.. پس از قدری استراحت نیز خودما را برای صعود آماده نمودیم. هوا شروع به خراب شدن کرد ، با مقدار کمی بارش برف در هر روز عصر. این زنگ خطر درباره این بود که باید عجله کنیم. رخ شمالی آفتاب زیادی به خود نمی بیند و یک طوفان بزرگ می تواند فصل صعود را به پایان برساند.
در 18 آگوست ما با هلی کوپتر به آخر یخچال در پای گذرگاه دیکی رفتیم که چند ساعتی کارمان را جلو انداخت. ما شروع به بررسی فلات یخچالی و مسیر کردیم. قسمت یخچالی با برف تازه پوشیده شده بود. در شب باز هم بارش برف شروع شد.
آیا این پایان است؟ آیا باید به بیس کمپ باز می گشتیم؟ ما در غم و نا امیدی فرو رفته بودیم. اما تصمیم گرفتیم یک روز دیگر در چادر بمانیم. گاه و بیگاه باد بهمن های اطراف چادر ما را می خواباند. ما برای یک معجزه صبر کردی، اگر باز گردیم ، زمان دیگری برای تلاش مجدد نخواهیم داشت. و معجزه اتفاق افتاد!
بعد از نیمروز بارش برف قطع شد ، و مه ناپدید گردید و دیواره آرام شد. در آسمان شب هم ستاره ها پدیدار شدند.

شروع صعود
صبح زود در 20 آگوست ما به سرعت 2 کیلومتر تا پای دیواره را طی کردیم ، البته خوب با سرعتی که می توانستیم ، چرا که برف سرعتمان را می گرفت. در زیر دیواره توانستیم یک نفس راحت بکشیم ، یک قورت از فلاسک و دوباره شروع حرکت. از اینجا دیواره ساکن بود. حدود یک و نیم ساعت طول کشید تا از یک قسمت 5 متری با صعود مصنوعی عبور کنیم. در میان روز یک بهمن عظیم یخ در سمت چپ و دو ساعت بعد یک بهمن بزرگ پودری در سمت راست ما فرو ریختند.
بالاتر از فلات برفی دوم ، ما به طور مطلق در شیب برفی بی پناه بودیم ، بنابراین سعی می کردیم در پناه برخی از سنگها قرار بگیریم. فکر می کردیم که بسیار بیشتر از این در آن روز صعود کنیم و حداقل تا سطح سراک ها که بالاسرمان هستند جلو برویم.به محض اینکه به سنگها رسیدیم بارش برف مجددا شروع شد. پوبدا شروع به اذیت کردن کرده بود ، حالا باید دنبال پناه باشیم.
بالای سرمن کوه غرش می کرد ، انگار که یک در بزرگ غول آسا بسته می شود. برف در باد متراکم میشد و به پایین می آمد….
آخرین مطالب در موج کوه
- سیرابی و ورزشکاران: غذای فراموششده با خواص شگفتانگیز
- گفتوگو با بنجمن ودرینس؛ از ژانو شرقی تا آینده آلپینیسم مدرن
- تأثیر کفش دویدن بر زانو و کمر؛ افسانه یا واقعیت؟
- صعود جبهه جنوب غربی ماناسلو بعد از 50 سال توسط روسها!
- صعود ناب چینیها به سیگونیانگ؛ 6 روز در جهنم یخ و سنگ
و اما ادامه….
ما از روز قبلی خسته بودیم و نمی خواستیم از جایمان تکان بخوریم. بادی نمی وزید و هوا صاف بود ، اما درسایه سردمان شده بود. زمانی که اجاق را روشن کردیم ، یخی که چادر را احاطه کرده بود تبخیر شد. پس از صبحانه به درون این هوای سرد خزیدیم. یخچال هنوز دربالای سرمان معلق بود. ما باید بیرون برویم.
ما شروع به صعود به سمت بالا و راست کردیم. یخ به طور عجیبی سخت بود ، مانند یک صفحه فولادی ، در حالی که از پایین به نظر برف سفت می رسید. به آرامی از زیر خطر یخچال سمت چپ بیرون آمدیم ، وتنها در معرض ریزش سمت راستی بودیم. ما خودمان را پشت سنگها به بالا می کشیدیم تا توهم ایمنی ایجاد کنیم. یک جا در یخ برای شب کندیم. در نیمه شب هم به درست کردن آب و غذا خوردن پرداختیم. آسمان شب صاف اما سرد بود.
سومین روز عین روز دوم بود. دوباره صعود یک قسمت پر شیب و تقریبا نفوذ ناپذیر یخ. ما به آرامی کار می کردیم ، اما گام به گام از زیر بهمن بزرگی که بالای سرمان بود درحال خارج شدن بودیم. شب را هم زیر یک نوار از سنگ زرد گذراندیم که قبلا فکر می کردیم در روز اول به اینجا برسیم. مانند هر شب امشب هم تا نیمه شب کار کردیم و بعد درون چادر خزیدیم. محل شبمانی ما تنها برای نیمی از چادر جا داشت. ما تنها برای دوشب این برنامه یک جای خواب کامل داشتیم.
حالا و نهایتا شروع به صعود فسمت بالایی دیواره سنگی کرده بودیم ، اگر بتوان اسم آنرا سنگ گذاشت. ما می توانستیم درون این سنگ زرد پوسیده با تبرهایمان گیره درست کنیم. بوی گوگرد هوا را پر کرده بود. کارگاههای حمایت هم وحشتناک بودند. گیره ها در زیر دست و پا خرد می شد. و حالا هوا دوباره شروع به بازی در آوردن کرده بود. نوار زرد را در تاریکی تمام کردیم. دوباره جایی برای چادر وجود نداشت. در تاریکی شب و در زیر نور هدلمپ یک جا به اندازه نشستن دو نفر پیدا کردیم. و بالاخره چادر..
خوشبختانه ، هوا به طور کلی در روز پنجم صعود ارام بود. حتی با اینکه ما همچنان در سایه بودیم. ما حتی توانستیم عکاسی کنیم. من یک دوربین بسیار ساده و سبک به همراه داشتم. خوب مسلما یک دوربین حرفه ای برای این سبک صعود سنگین خواهد بود. در پایان روز هم یک جای چادر عالی در یک شیب برفی محکم پیدا کردیم.
روز بعد هوا دوباره بد شد اما آفتابی بود ، و در تمام روز سنگهای پوشیده از برف را صعود می کردیم. شیب مسیر زیاد بود اما کیفیت سنگ بهتر بود و فرند و میخ ها حمایت خوبی می دادند. ما در طول این مسیر از پنج جنس مختلف سنگ عبور کردیم. اغلب در مسیر از پیچ یخ هم برای حمایت استفاده می شد. در امشب هم بخت با ما همراه بود و یک جای چادر خوب دیگر نصیبمان شد.

صبح فردا هوا بدتر شده بود. ما فکر می کردیم که این مسیر را در پنج روز صعود کنیم ، درحالی که الان در روز هفتم هنوز هم مسیر به پایان نرسیده بود. نوار سنگی پیش رو با لایه نازکی از یخ پوشانده شده بود. که صعود آنرا بسیار سخت می کرد. در اینجا ویتالی مجبور شد یک طول را سرطناب صعود کنند و فرود بیاید تا کوله اش را دوباره ببرد. شب پیش رو هم باز جای چادری نیافتیم و طبق سنت شروع به کندن یخ کردیم. چادر هم که دیگر خیس شده بود و این خیسی با برفک زیاد همراه بود. باید یک ساعت استراحت می کردیم تا بتوانیم شروع به برف آب کردن بکنیم.
بالاتر ، ما توانستیم یک مسیر برفی ببینیم که به کمل می رسید. اما باید از برف بدنام تیان شان که روی یخ سخت خوابیده بود رد می شدیم. زمانی که روی چنین برفی پا می گذاری انگار درون رودخانه سر می خوری. ما در اینجا باید با تمام دقت و بدون فشار و تحریک صفحه برفی صعود می کردیم. آرام آرام خودمان را به بالا کشاندیم. به نظر میرسد که به نقابهای کمل بسیار نزدیک باشیم. اما هیچ چیزی نمی توانستیم ببینیم. ما با حسمان جهت یابی می کردیم. باد هم بر ما تازیانه میزد. تا زمانی که صعود می کردی مشکلی نبود اما به محض ایستادن برای حمایت سرما را در استخوانها فرو میکرد.
در یک نقطه که دید داشت مشخص شد که حدود دو تا سه ساعت دیگر تا کمل باید راه باشد. جایی باری چادر وجود نداشت و بدون صحبت ما صعودمان را ادامه دادیم. در ساعت 11 شب ، پس از تراورس در زیر دیواره های عمودی ما خودمان را در پشت مسیر به بالا یافتیم. در اینجا بود که چادر زدیم تا بتوانیم قدری استراحت کنیم. و البته چادر را با پیچ یخ حمایت کردیم.

در صبح باد سختی می وزید. از اینجا تقریبا یکی دو ساعت تا قله پوبدا اصلی راه بود. اما ما حتی راجع به آن بحثی هم نکردیم. فقط می خواستیم که فرار کنیم. در ساعت 8 صبح شعاع دید تقریبا صفر بود. در ده صبح صفر ، در 12 ظهر صفر…نهایتا در دو بعد از ظهر هوا قدری باز شد. ما فورا خودمان را جمع و جور کردیم . مسیر پوبدای غربی را در پیش گرفتیم تا به خانه بازگردیم.
ابرها ما را در بر گرفته بودند و مسیر به نظر بی پایان میرسید. ما اغلب مجبور بودیم قدری صبر کنیم تا مقداری هوا باز شود که از مسیر منحرف نشویم. انرژی و قدرت ما از بین رفته بود. نهایتا ما به پوبدای غربی رسیدیم و به سرعت ارتفاع کم کردیم. یک شب را در 6400 متری گذراندیم. کپسول و باطری چراغ پیشانی هم تمام شده بود.
روز بعد و پس از ده شب در آخرین ساعات خودمان را به بیس کمپ و پیش دوستان رساندیم که با چای و …. منتظر ما بودند. هر کدام از ما بین 12 تا 14 کیلوگرم وزن از دست دادیم.
خلاصه :
گشایش مسیر به سبک آلپی در تیغه کمل (ca 2,000m, 6B) ، رخ شمالی پوبدا ، ویتالی گورلیک و گلب سوکولوف. 20 تا 29 آگوست 2009 . دو مرد 8 شب را در دیواره برای رسیدن به ارتفاع 6950 متری صرف کرده و از مسیر استاندارد پوبدا به پایین بازگشتند.
بیشتر :
دکتر مهدی جباریان / باشگاه ورزشی موج
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
مهدی جباریان
کاپشن کوهنوردی هیبریدی سیموند مدل SPRINT
- عایق حرارتی ترکیبی پشمی/الیاف مصنوعی برای راحتی مطلوب.
- پارچه قابل تنفس در پشت برای مدیریت عالی رطوبت.
- پارچه کشش بالا روی آستین ها و در قسمت شانه ها.
- سطح بیرونی برای جلوگیری از عبور آب .
- برای صرفه جویی در فضا به راحتی در جیب سمت راست تا می شود.
- 1 جیب سینه
- زیپ دوبل
- ماسک طوفان سرخود
- 2 جیب برای استراحت دست
- سوراخ های شست روی آستین ها.
- نوار سیلیکونی الاستیک در لبه
- محصول اوررجینال
- هودی کلاه قابل تنظیم به همراه ماسک صورت هوشمند برای کولاک و بوران
- محصول شرکت سیموند فرانسه
تیشرت نیم زیپ مردانه آستین بلند ماموت A2304
- نوع لباس: بلوز نیمزیپ مخصوص کوهنوردی و طبیعتگردی
- فصل مناسب: بهار، تابستان و اوایل پاییز
- جنس پارچه: 89٪ پلیاستر، 11٪ الاستین
- خاصیت کشسانی: کشسانی 4 جهته برای آزادی حرکت بیشتر
- تنفسپذیری: بالا، با قابلیت تهویه هوا در زیر بغل
- مقاومت در برابر رطوبت: خاصیت خشک شدن سریع و ضد تعریق
- محافظت در برابر نور خورشید: دارای قابلیت UV Protection
- طراحی ارگونومیک: دارای دوخت حرفهای و تنخور ایدهآل
- نوع زیپ: YKK با قابلیت تنظیم یقه
- وزن: 258 گرم (در سایز XL)
- سایزبندی: متنوع، بر اساس اندازه دور سینه
- مناسب برای: کوهنوردی، طبیعتگردی، دویدن در طبیعت و فعالیتهای بدنی شدید
- ویژگیهای اضافی: پارچه ضد رطوبت، سبک و بادوام، دارای یقه قابل تنظیم
کفش هوکا اسکایوراد ایکس Hoka Skyward X
- دارای ترکیب فوم PEBA در لایه بالایی و فوم EVA سوپرکریتیکال در لایه پایینی
- استفاده از پلیت کربنی H-شکل برای افزایش تعادل و شتاب
- طراحی راکر برای حرکت روان پا و کاهش خستگی
- رویه مشبک و تنفسپذیر برای جریان هوای بهتر
- پاشنه ضخیم ۴۶.۳ میلیمتری و جلوی پا ۳۷.۱ میلیمتری برای جذب حداکثری ضربه
- پهنای بیشتر در قسمت میانی و پاشنه برای افزایش ثبات
- دارای Heel Counter دوگانه (لایه داخلی و خارجی) برای استحکام بیشتر
- مناسب برای دوندگان ماراتن و تمرینات طولانیمدت
- عمر بالا و تست موفقیتآمیز در بخش دوام رویه و پاشنه
- زیره لاستیکی نرم و مقاوم با چسبندگی بالا برای سطوح مختلف
- مناسب برای دویدنهای طولانی و استفادههای پرتکرار
- کاملاً مطابق با سایز استاندارد
- دراپ اعلامی شرکت 5 میلیمتر و دراپ آزمایشگاهی 9.2 میلیمتر
- عرض قسمت جلوی پا: کمی باریک، مناسب برای پاهای معمولی یا باریک
- دارای ارتفاع مناسب در قسمت پنجه برای آزادی حرکت انگشتان
- کفی قابل تعویض برای افرادی که از کفیهای طبی استفاده میکنند
- وزن: ۳۱۵ گرم (۱۱.۱ اونس) برای سایز مردانه
- مناسب برای دوندگان با ضربه پاشنه و سبک دویدن نرمال و دوندگان سنگین وزن
- عملکرد بالا در دویدنهای طولانی و تمرینات بازیابی و دویدن روزانه
- تولید ویتنام با ضمانت کیفیت
- رنگ موجود خاکستری طبق تصاویر
کیسه خواب اسنوهاک مدل Spring 900 اسپرینگ
- مدل: اسنوهاک Spring 900
- فرم کیسه خواب: مومیایی شکل با عرض بیشتر در ناحیه سرشانه
- عایق: پر مصنوعی Down Silk با وزن ۹۰۰ گرم
- دمای کامفورت: +7 درجه سانتیگراد
- دمای لیمیت: 0 درجه سانتیگراد
- دمای اکستریم: -10 درجه سانتیگراد (برای شرایط اضطراری)
- وزن کل: 1430 گرم؛ مناسب برای حمل در برنامههای چندروزه
- ابعاد باز شده: 220×83 سانتیمتر
- ابعاد در حالت جمع: 33 ×20 سانتیمتر
- جنس لایه بیرونی: نایلون 100٪، مقاوم در برابر رطوبت و سایش
- جنس لایه داخلی: نایلون 100٪، نرم و راحت با جذب رطوبت پایین
- زیپ: برند SBS، مقاوم، با طراحی دوطرفه و سراسری
- نوار عایق پر پشت زیپ: جلوگیری از نفوذ سرما
- دارای بند تنظیم در قسمت کلاه و شانهها برای حفظ گرما
- دارای چسب گردن و کیسه استراحت برای افزایش راحتی
- دارای دو بند آویز پایین جهت خشککردن و تهویه پس از استفاده
تیشرت نایک مدل رانینگ
کوله 18 لیتری مرل MERRELL کوهنوردی، شهری، دوچرخه
جدیدترین مقالات
مقالات پیشین
کاپشن گرتکس دوپوش نورث فیس rainbo
- کاپشن دوپوش نورث فیس
- لایه بیرونی ضدآب با شاخص 15000 میلی متر مناسب بارش های متوسط
- لایه بیرونی تنفسی سافت شل دولایه
- زیپ زیر بغل برای تهویه بهتر
- سه جیب زیپ دار در کاپشن رویی با لبه بارانگیر و زیپ ضدآب روی سینه
- کاپشن داخلی پلار با تراکم 100
- کلاه قابل تنظیم با کش
- چسب لبه کلاه برای محافظت بهتر در باد و طوفان
- یقه بلند لایه پلار داخلی برای جلوگیری از اتلاف حرارتی بدن
- قابل استفاده در دمای منفی 15 درجه سانتیگراد و باد 10 کیلومتر در ساعت
- مناسب برای صعودهای یکروزه زمستانی و چند روزه تابستانی
- مناسب آقایان و خانم ها
- راهنمای سایز در توضیحات
- کشور مبدا: چین
عینک آفتابی اوکلی مدل rider
- مناسب انواع فعالیت های روزمره و ورزش
- فیلتر UV 100% برای محافظت کامل از چشمان شما در برابر اشعه مضر خورشید
- کاهش خیرگی و تاری دید
- طراحی شیک و مدرن
- مناسب برای خانمها و آقایان
- تولید تایلند
- قیمت مناسب
- سبک وزن
- اندازه فریم: 150 میلیمتر
- اندازه پل: 30 میلیمتر
- اندازه دسته: 145 میلیمت
- وزن: 35 گرم
- دارای هارد کیس(کیف سخت)
تیشرت بیس ترکینگ آستین بلند TECTOP
جوراب پشمی آنگورا angora
- نرمی فوقالعاده: ساخته شده از الیاف لطیف پشم خرگوش انگورا.
- عایق حرارتی بالا: حفظ دمای پاها حتی در دماهای بسیار سرد.
- وزن سبک: مناسب برای استفاده طولانیمدت بدون ایجاد خستگی.
- خاصیت ضدبو و ضدباکتریایی: جلوگیری از رشد میکروبها و بوی نامطبوع.
- تنفسپذیری: خروج رطوبت بدن و حفظ خشکی پاها.
- مناسب برای فصل زمستان: گرما و راحتی در هوای سرد.
- کاربرد ورزشی: مناسب برای کوهنوردی، اسکی و ورزشهای زمستانی.
- دوام و ماندگاری بالا: مقاوم در برابر سایش و پارگی.
- مناسب پوست حساس: بدون تحریک یا ایجاد خارش.
- طرح های زیبا و متنوع
کمربند نایلونی با سگک Flip Buckle
- جنس کمربند: نایلون بافتهشده (Nylon Woven Fabric)
- جنس سگک: فلز روی (Zinc Metal) با خاصیت ضد زنگ
- نوع سگک: Flip Buckle با قفل خودکار (Automatic Push Lock)
- طول کمربند: ۴۸ اینچ (حدود ۱۲۲ سانتیمتر) – قابلیت برش و تنظیم اندازه
- عرض کمربند: استاندارد، مناسب برای شلوارهای رسمی و کژوال
- رنگ: متنوع (بسته به مدلهای موجود)
- وزن: ۱۳۰ گرم – سبک و راحت
- ابعاد بستهبندی: ۱۶ × ۱۲ × ۵ سانتیمتر
- نوع کاربرد: مناسب برای ورزشی، کوهنوردی و سفر و استایل روزمره
ست ظروف کمپینگ و سفری ۳ تکه آلومینیومی طرح ترانژیا
- ست ظروف کمپینگ و سفری ۳ تکه طرح ترانژیا
- شامل کتری، قابلمه و ماهیتابه
- ساخته شده از آلومینیوم درجه یک سبک و مقاوم
- انتقال حرارت یکنواخت برای پخت سریعتر و بهتر غذا
- دستههای تاشو با روکش نسوز برای ایمنی بیشتر
- دارای کیف توری مشبک برای حمل آسان و تهویه بعد از شستشو
- ابعاد جمعوجور: ۱۸ × ۱۱ سانتیمتر
- طراحی کمحجم و مناسب برای کولهپشتی
- وزن سبک و قابل حمل در سفرهای طولانی
- ظرفیت مناسب استفاده برای ۱ تا ۳ نفر
- مقاوم در برابر حرارت و ضربه
- کاربردی برای جوشاندن آب، تهیه چای، پخت و سرخکردن غذا
- ایدهآل برای کوهنوردی، طبیعتگردی، مسافرت و کمپینگ
- دوام بالا با طراحی ساده و کاربردی برای شرایط سخت طبیعت




