اولین صعود کوهها به معنای افتخار و واقعا اولین صعود به کی2 گل سرسبد است اما اگر این افتخار برابر با از فدا کردن انسانیت باشد چه؟ داستان اولین صعود کی2 دو جنبه در پی دارد. جنبه روشن و کوهنوردی و جنبه تاریک که همواره آنرا تحت الشعاع قرار داد.
در سال 1954 دو کوهنورد از تیم ایتالیا به نام های لینو لاسیدلی و آشیل کامپاینونی به سرپرستی آردیتو دسیو توانستند برای اولین بار به سخت ترین 8000 متری دست یابند. اما این صعود پیچیده تر از اینها بود.
فهرست مطالب
Toggleزمینه
کی2 برای اولین بار در سال 1856 توسط بررسی مثلثاتی بزرگ در کشمیر مشاهده شد و در سال 1861 هم گادوین آستین به یخچال بالترو رسید و توانست دید کاملی از کی2 مشاهده کند. این از شناسایی.. اما اولین تلاش جدی برای بالا رفتن از کی2 در سال 1902 توسط گروهی از کوهنوردان انجام گرفت. آنها به بررسی شمال و جنوب کوه پرداختند و قبل از عقب نشینی، پیشرفت نسبتا خوبی هم روی خط الراس شمال شرقی انجام دادند.
از آن زمان به بعد بود که کی2 به عنوان کوهی سختتر از اورست شهرت یافت. هر مسیری برای رسیدن به قله سخت بود و انگار هیچ راهی به بالا وجود نداشت. از طرف دیگر منطقه قراقوروم از هیمالیا وسیع تر است و بنابراین برف و یخ بیشتری نیز در آنجا محبوس می شود.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
- جوراب کوهنوردی ساق متوسط arcteryx مدل لایت هایکر ۱۷۹.۰۰۰ تومان
اکسپدیشن ۱۹۳۹ در قله کی۲ دومین تلاش ناموفق امریکایی ها در این کوه بود. در این برنامه فریتز ویسنر، سرپرست تیم و پاسانگ داوا لاما از طریق مسییر آبروزی به ۲۴۰ متری قله رسیدند. در بازگشت یکی ازاعضای تیم به نام دادلی ولف، پس از فرود همنوردانش در بالای کوه سرگردان ماند. سه تلاش برای امداد وی صورت گرفت که موفقیت آمیز نبود. دو روز بعد شرپاها دوباره سعی کردند او را نجات دهند، اما دیگر هرگز دیده نشدند. تلاش نهایی نجات زمانی که تمام امید برای چهار کوهنورد از بین رفته بود، به پایان رسید.
اولین تلاش های کوهنوردان ایتالیایی
در سال 1890 روبرتو لرکو وارد منطقه بالترو موزتاق در قراقوروم شد. او به پای K2 رسید و حتی ممکن است مسیر کوتاهی را به سمت گرده جنوب شرقی آن صعود کرده باشد، اما گزارشی از سفر خود باقی نگذاشت.
در سال 1909، اکسپدیشن دوک آبروزی مجدداً مسیرهای مختلف را قبل از رسیدن به ارتفاع 6250 متری (20510 فوت) در خط الراس جنوب شرقی قبل از اینکه تصمیم بگیرد کوه غیرقابل صعود است، کاوش کرد. این مسیر بعداً به نام خط الراس آبروزی (یا گرده آبروزی) شناخته شد و در نهایت به عنوان مسیر عادی به قله در نظر گرفته شد.
در سال 1929، آیمون دی ساوویا-آئوستا، برادرزاده دوک آبروزی، یک اکسپدیشن را برای کاوش در یخچال طبیعی بالتورو، نزدیک به کی2، رهبری کرد. زمین شناسی به نام آردیتو دسیو نیز در این تیم بود و احساس می کرد که حق ایتالیایی هاست که از کی2 صعود کنند و پس از ده سال یعنی در سال 1939 توانست حکومت ایتالیا را برای صعود از کی2 مجاب کند. در همین زمان هم جنگ جهانی دوم شروع شد و کوهنوردی کنار گذاشته شد. دسیو در سال 1952 برای ایجاد مقدمات صعود راهی پاکستان گردید که متوجه شد امریکایی ها قبلا مجوز صعود را رزرو کرده بودند. او در سال 1953 به همراه ریکاردو کازین به کی2 رفت تا دامنه های کوه را شناسایی کند و نهایتا مجوز صعود ایتالیایی ها برای سال 1954 صادر شد.
آماده سازی برای اکسپدیشن 1954
دسیو در آغاز سفرش در سال 1953 و در شهر راولپندی با چارلز هیوستون، سرپرست اکسپدیشن ناموفق امریکایی دیدار کرد و هیوستون علیرغم رقابتی که بین آنها بود با صداقت درباره مسیری که صعود کرده بودند توضیح داد. وی توانسته بود تا ارتفاع 7900 متری صعود کند و قسمت های سخت مسیر مانند بخش موسوم به دودکش خانه را پشت سر بگذارد.
دسیو یک سفر بسیار پرخرج و بزرگ ترتیب داد که حدود 100 میلیون لیره(معادل 1.7 میلیون دلار در سال 2022) هزینه داشت. این اکسپدیشن سه برابر تیم اولین صعود اورست بود و توسط CAI حمایت می شد. این صعود به نوعی تبدیل به یک موضوع اعتبار ملی شده بود و حتی کمیته المپیک ایتالیا و دولت را هم درگیر کرد. قبل از آنها بود که فرانسوی ها در آناپورنا و بریتانیایی ها در اورست پیروز شده بودند و الان اولین صعود کی2 می توانست اعاده حیثیت برای ایتالیایی هایی باشد که جنگ جهانی دوم را باخته بودند.
باشگاه ورزشی موج
دسیو از روش نظامی برای ساماندهی و سازماندهی تیم استفاده کرد و تحقیقات زمین شناسی و علمی و جغرافیایی نیز به اندازه کوهنوردی مهم بود و حتی بعضا اهمیت بیشتری داشت. در واقع به نظر می رسید که از نظر این استاد زمین شناسی در شهر میلان، کوهنوردی حتی کم اهمیت تر هم بود!
11 نفر که همگی ایتالیایی بودند و هیچ کدام هم قبلا به هیمالیا نرفته بودند در تیم حضور داشتند: انریکو آبرام (32 سال)، اوگو آنجلینو (32)، والتر بوناتی (24)، آشیل کامپاگنونی (40)، سیریلو فلورانینی (30) ، پینو گالوتی (36)، لینو لاسیدلی (29)، ماریو پوچوز ، اوبالدو ری (31)، جینو سولدا (47) و سرجیو ویوتو.
ده باربر ارتفاع اهل هونزای پاکستان هم بودند که مشهورترین آنها مهدی نام داشت. یک تیم علمی 4 نفره هم این گروه را همراهی می کرد. محمد عطاالله افسر رابط پاکستانی بود.ریکاردو کازین، آلپینیست برجسته ایتالیایی، توسط CAI به عنوان رهبر کوهنوردی نامزد شده بود، اما پس از مراحل انتخاب دقیق دسیو، ظاهراً به دلایل پزشکی رد شد، اما حدس زده شد که این واقعاً برای جلوگیری از درخشش دسیو بوده است.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کاپشن تک پوش بلک دیر مردانه مدل لایت هایک
نمره 4.00 از 5۱.۴۳۷.۰۰۰ تومان
برنامه این بود که طنابهای نایلونی ثابت به طول 5 کیلومتر (3 مایل) در طول کامل خط الراس آبروزی و مقداری فراتر از آن ثابت گذاری شود و در صورت امکان، بارها روی سورتمهها در امتداد این طنابها جابجا شوند. هر کمپ باید به طور کامل قبل از برپا کردن کمپ بالاتر بعدی ایجاد می شد. سیستم های اکسیژن مدار باز مورد استفاده قرار گرفت و نفرات به رادیو دو طرفه مجهز شدند.
اکسپدیشن در آوریل 1954 ایتالیا را از طریق هوایی ترک کرد و تجهیزات نیز که از طریق دریا منتقل شدند، کل تیم در 13 آوریل به کراچی رسیدند و سپس با راه آهن به راولپندی رفتند.
این صعود جنجالی شد و نهایتا در سال 2007 گزارشی از طرف CAI با بررسی هیات کارشناسی 3 نفره منتشر گردید که ادامه داستان بر اساس این گزارش نگاشته شده است.
نزدیک شدن به کی2
پس از چند روز تاخیر به دلیل هوای خراب، اکسپدیشن در تاریخ 27 آوریل از راولپندی به اسکاردو پرواز کرد. پانصد باربر محلی بالتی بیش از 12 تن تجهیزات، شامل 230 کپسول اکسیژن را از طریق اسکوله و کنکوردیا به سمت کمپ اصلی در یخچال گادوین-آستین حمل کردند.
بین اسکاردو و اسکوله چندین پل در سال گذشته ساخته شده بود و بنابراین این قسمت از سفر بسیار سریعتر از گذشته به پیش رفت. پس از اسکوله، تیم کوهنوردان قادر به خرید غذای محلی برای باربرها نبود و بنابراین مجبور شدند 100 باربر دیگر هم برای حمل آرد مورد نیاز جهت تامین غذای سایر باربران استخدام کنند.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
عینک ورزشی جولبو اسپرت مدل hardrock
نمره 4.00 از 5۳۸۷.۰۰۰ تومان
باربران به منظور کاهش وزن بار هم از پتو و برزنت به عنوان چادر استفاده می کردند که اصلا شرایط خوبی نبود. بارش باران هم مزید بر علت شد تا باربرها اعتصاب کنند و حتی 120 نفر از آنان بازگشتند. بعد آن بود که عطاالله پادرمیانی کرد و باز هم تیم جلوتر رفت. در قدم بعدی کمبود عینک باعث برفکوری باربران روی یخچال شد و آنها مجبور شدند باربران جدیدی از اسکوله استخدام کنند. در پایان این سفر پرحاشیه، بیس کمپ در تاریخ 28 مه ایجاد شد و تا اینجای کار 15 روز نسبت به برنامه خود تاخیر کرده بودند.
مسیر صعود در کی2
مسیر صعود ایتالیایی ها همان مسیری بود که کوهنوردان امریکایی در سالهای قبل تلاش کرده بودند.
- بیس کمپ: 5000 متری، 28 مه
- کمپ یک: 5400 متری، 30 مه
- کمپ دو: 6100 متری، 2 ژوئن
- کمپ سه: 6300 متری
- کمپ چهار: 6450 متری، 16 ژوئن، زیر دودکش خانه
- کمپ پنج: 6700 متری، 4 جولای، درست بالای قسمت دودکش خانه
- کمپ شش: 7100 متری، 7 جولای، پای قسمت بلک پیرامید
- کمپ هفت: 7345 متری، 26 جولای، پای شانه کوه
- کمپ هشت: 7627 متری، 28 جولای، پای دیواره یخی اول تراورس
- کمپ نه: 8150 متری، 30 جولای، بالای قسمت های سنگی در نزدیکی شروع باتل نک
پیشروی در کوه
در روز 16 ژوئن، کمپ چهار در پای دودکش خانه ایجاد شد و از وینچ برای حمل تدارکات از کمپ 2 استفاده کردند. در سال 1953 کوهنوردان امریکایی دریافته بودند که باربران ارتفاع اهل هونزا توانایی بیشتری نسبت به آنچه آنها حدس می زدند، دارند. با این حال دسیو با این گروه مشکل داشت که بخش اعظم آن هم به زبان مربوط می شد. تنها زبان مشترک گروه انگلیسی بود و تنها دسیو به زبان انگلیسی تسلط داشت.
اولین تراژدی برنامه هم در همین زمان رقم خورد، پوخوز در کمپ دو با مشکلاتی در گلوی خود مواجه شد اما شرایط به سرعت رو به وخامت گذاشت تا اینکه با وجود درمان و دارو در تاریخ 21 ژوئن در همان کمپ درگذشت. با فوت پوخوز سایر نفرات به بیس کمپ فرود آمدند و سپس طوفانی شدید کوه را فرا گرفت. پس از فروکش طوفان بود که توانستند جسد پوخوز را به کمپ اصلی باز گردانند و در 27 ژوئن وی را در کنار یادبود آرت گیلکی به خاک سپردند.
اکسپدیشن تقریبا یک ماه از برنامه ریزی عقب بود بنابراین دسیو تصمیم گرفت به محض پایان تدفین پوخوز صعود را از سر بگیرد. با این حال هیچ کدام از نفرات تیم به جز کامپاگنونی موافق نبودند و این قضیه اعتراضاتی نیز در پی داشت. دسیو کلا رویکردی دیکتاتوری داشت که باعث شد به وی لقب موسولینی کوچک (دیکتاتور ایتالیا در زمان جنگ جهانی) بدهند.
در نهایت صعود مجددا شروع شد و کوهنوردان شروع به حرکت به کمپ های مختلف کردند که باز هم طوفانی شدید کوه را در بر گرفت. کامپاگنونی، آبرام و گالوتی در پنج ژوئیه کمپ پنجم را ایجاد کردند و سپس دو روز بعد با طناب های ثابت به کمپ 6 صعود کردند. آنها برای رسیدن به کمپ 7 از طناب ثابت های سال 1953 بهره بردند هر چند که در بخشی از مسیر طناب پاره شد و یک نفر سقوط کرد که آسیب جدی ندید.
در 18 ژوئیه هم کامپاگنونی، ری و به دنبال آنها بوناتی و لاسیدلی توانستند خودشان را به کمپ 8 امریکایی ها برسانند اما برای اجتناب از خطر تصمیم گرفتند بالاتر بروند. کمپ هشتم نهایتا در تاریخ 28 ژوئیه توسط کامپاگنونی و لاسیدلی در ارتفاع 7627 متری تاسیس شد. روز بعد هم نفرات به صعود ادامه دادند اما نتوانستند محل مناسبی برای کمپ 9 پیدا کنند، پس کوله پشتی های خود را رها کرده و به کمپ هشت باز گشتند. در همین زمان هم متوجه شدند که برای صعود به کپسول اکسیژن بیشتری نیاز دارند.
مکانی که قرار بود کمپ 9 ایجاد شود درست پای قسمت یخی قرار داشت که بعدا باتل نک نامیده شد.
در 29 ژوئیه چهار کوهنورد با دو ست اکسیژن به سمت کمپ هشت حرکت کردند که آبرام و ری مجبور به عقب نشینی شدند و فقط بوناتی و گالوتی توانستند خودشان را به کمپ هشت برسانند. در غروب هم مهدی و عیساخان به کمپ هفتم رسیده بودند.
آماده شدن برای صعود قله
در 30 ژوئیه نفرات تیم حاضر در کمپ هشت توافق کردند که لاسیدلی و کامپاگنونی برای ایجاد کمپ 9 تلاش کنند و بوناتی و گالوتی هم برای آوردن اکسیژن به بالای کمپ هفت بازگشته و سپس تجهیزات اکسیژن را به ارتفاعات بالاتر انتقال دهند. قطعا هم حمل تجهیزات سنگین اکسیژن سختتر از پیدا کردن جای چادر در ارتفاعات بالاتر بود. قرار بود کامپاگنونی و لاسیدلی کمپ نه را در ارتفاع 7900 متری برپا کنند تا مسافت حمل تجهیزات اکسیژن کوتاه تر باشد، در عوض آنان محل کمپ آخر را به ارتفاع 8150 متری بر فراز تخته سنگ های خطرناک ایجاد کردند که رسیدن به آن تقریبا یک ساعت طول می کشید.
بوناتی، گالوتی، آبرام، مهدی و عیسی خان با هم ملاقات کرده و تا ظهر 30 جولای به کمپ هشت می رسند. در ساعت 15:30 دقیقه هم مهدی و بوناتی و آبرام با کپسول های اکسیژن به سمت کمپ نهم حرکت کردند. به باربران ارتفاع هونزایی از جمله مهدی، کفش ارتفاع بالا داده نشده بود و در عوض به وی وعده جایزه نقدی داده بودند تا بارها را به کمپ آخر حمل کند و همچنین اجازه داشت تا زیر قله به پیش رود.
حدود ساعت 16:30 دقیقه بود که آنها فریاد زدند اما پاسخی از تیم حاضر در کمپ نه به گوش نمی رسید. آنان به صعود ادامه دادند تا اینکه در ساعت 18:30 دقیقه آبرام به دلیل سرمازدگی مجبور به بازگشت شد. در آن شیب های خطرناک بود که مهدی و بوناتی تنها ماندند و بدون چادر مجبور به شبمانی شدند. آنها در ارتفاع 8100 متری قرار داشتند.
بوناتی یک گودی کوچک در برف کند و پس از فریادهای بیشتر در ساعت ده شب بود که یک چراغ قوه کمی بالاتر درخشید. لاسیدلی فریاد می زد اکسیژن ها را بگذارید و به پایین بازگردید. بعد از آن چراغ خاموش شد و سکوت حاکم گردید. بوناتی و مهدی بقیه شب را در فضای باز گذراندند تا اینکه در ساعت 5:30 دقیقه بر خلاف توصیه بوناتی، مهدی به تنها در تاریکی راهی کمپ هشت شد. بوناتی تا ساعت 6:30 دقیقه برای روشن ماندن هوا صبر کرد و سپس مجموعه های اکسیژن را از برف بیرون آورد و به پایین بازگشت. او در حین بازگشت صدای فریادی از بالا می شنید اما نمی توانست کسی را ببیند. مهدی هم کمی قبل از بوناتی به کمپ هشت رسید.
رسیدن به قله و تهدید با تبر یخ برای بازگشت
کامپاگنونی و لاسیدلی در ساعت 6:30 دقیقه صبح روز 31 ژوئیه چادر خود را برای صعود ترک کردند. آنها دیدند که یک نفر در حال پایین رفتن است اما نتوانستند تشخیص دهند که کیست. همین تصویر هم دو کوهنورد را شوکه کرده بود. حالا دیگر به کپسولهای اکسیژن هم رسیده بودند و اکسیژن کافی برای صعود به همراه داشتند. سپس برای سبک تر شدن، کوله پشتی خود را رها کرده و برای تغذیه فقط از شیرینی استفاده کردند.
مسیر عبور از دهلیز با برف مسدود شده بود و نفرات نمی توانستند مانند ویسنر در سال 1939 از گرده سنگی صعود کنند و به همین دلیل از یک بخش ترکیبی ادامه دادند. افراد پایین در کمپ 8 برای لحظاتی توانستند این دو را در حال صعود شیب نهایی قله ببینند.
گالوتی بعدا در دفتر خاطرات خود نوشت: مسیر از دور به نظر فوق العاده شیب دار می رسید، ابتدا یک نقطه کوچک و سپس یک نقطه دیگر به آرامی به سمت بالا می رفتند. من این صحنه را هیچ گاه نمی توانم فراموش کنم و بی صدا اشک از چشمانم سرازیر شده بود.
لاسیدلی و کامپاگنونی در ساعت 18:30 دقیقه به قله رسیدند و چند عکس و فیلم کوتاه گرفتند. لاسیدلی می خواست هر چه زودتر پایین برود اما کامپاگنونی گفت که می خواهد شب را در قله بگذراند. تنها پس از تهدید با تبر یخ توسط لاسیدلی بود که کامپاگنونی راهی پایین دست شد.
این دو نفر در تاریکی هوا شروع به فرود کردند و اکسیژنشان هم پس از مدتی تمام شد. اما سپس با فریادهای نفرات کمپ هشت در ساعت 23 توانستند خودشان را به آنها برسانند. روز بعد هم در میان هوای خراب به کمپ 4 رسیدند و نهایتا در 2 اوت همه تیم در بیس کمپ بودند. لاسیدلی و کامپاگنونی دچار سرمازدگی شده بودند اما وضعیت مهدی از همه بدتر بود.
پس از چند روز استراحت، گروه در 11 اوت کمپ اصلی را ترک کرد. کامپاگنونی زودتر رفته بود تا خودش را به بیمارستان در ایتالیا برساند و لاسیدلی هم ترجیح داد کارها را آرام تر انجام دهد تا فشار بیشتری به اعضای سرمازده اش وارد نشود. مهدی هم بیشترین آسیب را دید و به بیمارستانی در اسکاردو رفت. در نهایت تقریبا تمامی انگشتان دست و پای مهدی قطع شد.
دومین صعود کی2 از طریق مسیر آبروزی انجام شد که طی آن یک تیم مجهز و بزرگ ژاپنی با 59 کوهنورد و 1500 باربر توانستند مجددا این قله را صعود کنند.
ده ها سال بحث و مشاجره
این صعود با موفقیت به قله رسیده بود و هیچ گاه بحثی در این رابطه مطرح نشد. اما روش صعود بود که یکی از بزرگترین بحث های تاریخ کوهنوردی را شکل داد.
در ابتدا یکی از اعضای اکسپدیشن، والتر بوناتی شکایت هایی مطرح کرد چون احساس می کرد که نقش او و امیرمهدی در صعود موفقیت آمیز قله نادیده گرفته شده است. بوناتی همچنین از نحوه برخورد تیم پیشتاز با او و مهدی ناراضی بود. بعدا هم استدلال کرد که قضیه تمام شدن اکسیژن قبل از رسیدن به قله خلاف واقع بوده است و به نوعی کامپاگنونی و لاسیدلی می خواستند او را از سر باز کنند.
با گذشت سالها، حمایت فزاینده از ادعاهای بوناتی و انتقادات از مسئولین کوهنوردی ایتالیا بالا گرفت. در سال 2007 پس از مرگ دسیو، CAI در نهایت یک گزارش رسمی تجدید نظر شده از صعود منتشر کرد که به طور کلی به نفع نسخه بوناتی از رویدادها بود. با این حال، CAI پس از آن مورد انتقاد قرار گرفت که در تلاش برای آرام کردن بوناتی و حامیانش بیش از حد پیش رفت.
این تنها بخشی از ماجرا بود و شکایت هایی هم درباره روش سرپرستی دسیو وجود داشت. یکی از این شکایت ها هم درباره سود ناشی از انتشار محصولاتی مانند فیلم و کتاب بود که توسط کامپاگنونی مطرح شد و در نهایت دسیو بود که پرونده را باخت. دسیو سعی می کرد خودش را تنها قهرمان این داستان نشان دهد و این هم به مزاق بقیه تیم خوش نیامده بود.
والتر بوناتی در بهترین شرایط بدنی نسبت به کل تیم بود و انتخاب وی برای قله طبیعی بود اما دسیو لاسیدلی و کامپاگنونی را انتخاب کرد. اگر بوناتی میخواست به تیم صعود بپیوندد مجبور بود بدون اکسیژن کمکی صعود کند. پس از بازگشت بوناتی و مهدی به کمپ ۸ ، لاسیدلی و گامپاگنونی به سمت قله صعود می کنند. دسیو در گزارش نهایی به طور گذارا به بیواک اشاره می کند و سرمازدگی امیر مهدی را یک نقطه ضعف در صعود می خواند. دولت ایتالیا حقوقی کوچک برای امیرمهدی به دلیل تلاش در صعود در نظر می گیرد که بعدها توسط فرزند مهدی به آن اعتراض می شود.
دیگر خیلی دیر شده است!
بوناتی بعدا توسط کامپاگنونی به خاطر استفاده از اکسیژن کمکی در بیواک مورد شماتت قرار می گیرد، چرا که اکسیژن آنها زودتر از انتظار در روز قله به پایان می رسد. بوناتی سریعا ادعا می کنند که آنها اصولا نمی توانستند از اکسیژن کمکی استفاده کنند چرا که ماسک و رگلاتور در محل کمپ ۹ قرار داشته اند. بوناتی برای حرفش مدرک هم ارایه می دهد. بعدها ادعای بوناتی توسط لاسیدلی در سال ۲۰۰۴ پشتیبانی می شود. وی می گوید که اکسیژن به دلیل فشار بیش از حد صعود تمام شده بود.
برای مدتها بوناتی توسط جامعه کوهنوردی مورد سرزنش قرار گرفت اما به مرور مدارک بیشتری برای تایید ادعای وی به دست آمد.
بوناتی یکی از بهترین کوهنوردان تمام دوران بود – آخرین آلپینیست حقیقی ، یک متخصص در تمام رشته ها. اما مهمتر اینکه والتر یک شخصیت بردبار ، عجیب و دوست داشتنی داشت. او برای ۵۰ سال همه زخم زبانها را تحمل کرد اما در آخر مشخص شد که حق با وی بوده است.رینهولد مسنر
در سال ۲۰۰۷ آلپاین کلاب ایتالیا به طور رسمی اعلام کرد که حق با بوناتی بوده است.
در سال بعد از آن بوناتی سعی کرد یک صعود انفرادی به کی۲ ترتیب دهد اما نتوانست کمک لازم را جذب کند.
تا زمان صعود به کی۲ همیشه احساس وابستگی و اعتماد به دیگران با من بود، اما بعد از اتفاقی که در ۱۹۵۴ افتاد اعتماد خود را از دست دادم. سعی کردن فقط به خودم اعتماد کنم. این موضوع مرا محدود می کرد وآنرا می دانستم ، اما حداقل جلوی ناامیدی بیشتر را می گرفت.والتر بوناتی
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 3.7 / 5. تعداد آرا: 3
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.