صعود دیواره روپال نانگاپاربات به سبک آلپی
نانگا اولین عشق من بود. و مانند هر اولین عشقی نسبت به آنچه که از من می خواست ساده بودم. من سعی کردم که برای او با ارزش به نظر بیایم. به نقاط مختلف جهان سفر کردم تا بتواند نظر مساعد او را کسب کنم. بسیاری از کوهها را به خاطر او بالا رفتم.

من سومین صعود خود به نانگاپاربات را به همراه وینس اندرسون آغاز کردم. هفت اکسپدیشن در پاکستان به من یاد داده بود که یک بهار پر بارش به معنای یک تابستان پر بارش هم خواهد بود. ما چشم به اوایل سپتامبر دوخته بودیم که به شکل سنتی قدری خشکتر از بقیه تابستان در این منطقه است.
به دلیل هزینه پرمیت بالاتر 8000 متری ها ، ما همچنین به یک تیم بزرگتر نیاز داشتیم و من دو امریکایی پیدا کردم. اسکات جانسون و کلین هالی که قصد داشتند روی مسیر شیل به سبک آلپی تلاش کنند و البته هزینه هایشان هم تقسیم شود. عالی ، این مسیری بود که من و وینس قصد داشتیم روی آن هم هوایی کنیم.
مرتبط : نانگاپاربات ، هم هوایی ، سبک آلپی
دستهبندیهای محبوب موجکوه
کل هزینه برای ما چهار نفر کمتر از ده هزار دلار شد که باید به آن هزینه حمل و نقل هوایی هم اضافه کرد. ما هزینه اکسپدیشن را از جیب خودمان پرداخت کردیم. نبود اسپانسر یعنی نبود اجبار. اجباری برای درست کردن فیلم یا ایجاد یک شوی اینترنتی نبود پس می توانستیم روی صعود تمرکز کنیم. کمتر از صد در صد تمرکز به معنای غیرممکن شدن صعود رخ روپال برای ما بود.
در سی آگوست ، یک ماه بعد از رسیدن ما به بیس کمپ ، فشار هوا بالا رفت و ابرها شروع به پراکنده شدن کردند. مه برطرف شد و دیواره مشخص گردید. ما با یک هواشناس در امریکا تماس گرفتیم. او پشت کامپیوتر پرید و به ما اطمینان داد که یک جریان پرفشار در حال ایجاد شدن است.
فهرست مطالب
Toggleشروع برای جبهه روپال
31 آگوست برای تمام روز هوا صاف و در تمام طول روز بهمن از روی جبهه در حال ریزش بود. ما صبر کردیم. ما هم هوا و آماده صعود بودیم. اولین روز از سپتامبر شروع به صعود کردیم.
دیواره بسیار عظیم است ، اما شیب آن خیلی زیاد نیس. حداقل برای روز اول که اینطور بود. در این قسمت از طناب استفاده نکرده تا حدود هزار متر صعود کردیم. قدرت آفتاب زیاد است و در تمام بعد از ظهر بهمن در کوه ریزش می کند. چندین بار مجبور شدیم که این قسمت ها را ببریم.
روز دوم ، صبح زود آغاز کردیم. قبل از طلوع آفتاب از یک قسمت رد شدیم که معلوم شد اشتباه بوده و مجبور شدیم بازگردیم. بدون طناب داشتیم کار می کردیم اما به دلیل شرایط یخ مجبور شدم یک کارگاه بزنم.
وینس سرطناب ادامه داد. او کوله ده کیلویی حمل می کرد و من با کوله سنگینتر 18 کیلویی نفر دوم بودم. ما پنج طول صعود کردیم تا به کراکس پیشانی دیواره رسیدیم. سی دقیقه بعد وینس یک جای خوب برای حمایت دقیقا در زیر کراکس پیدا کرد. در آن ارتفاع صعود چنین شیبی با کوله بسیار دشوار است. من بدون بار شروع به صعود این قسمت کردم. این طول دارای شیب زیاد و امکان میانی گرفتن بسیار کم بود. طول سخت هم از نظر روانی و هم از نظر فنی.
فیتنس
سنگنوردی
بدنسازی
بدنت را بساز، توانت را بالا ببر
در باشگاه موج از فیتنس تا سنگنوردی، هر تمرینی به هدفی معنا میدهد.
ورود به باشگاه موجبقیه روز به سرعت و نسبتا راحت گذشت. ما بیواکمان را در یک جای ایمن انجام دادیم.
هنوز تاریک بود که شروع به حرکت کردیم. مسیر شیبدار شده بود و پیدا کردن جای مناسب برای شب مانی هم در این قسمت مسیر سخت تر از قبل به نظر میرسید. برای ساعت ها در برف با شیب 50 درجه صعود کردیم.

بعد از شش ساعت صعود بدون طناب یک پیچ یخ در یک شکاف پر از یخ کار گذاشتم ، کوله را درآورده و طناب را آماده کردم. وینس طناب را گره زد و شروع به صعود کرد. از اینجا مسیر ما از تلاش سال 2004 جدا میشد. حالا ما در حال صعود ستون مرکزی جبهه روپال بودیم. این کوهنوردی پر از لذت است. سنگهای با کیفیت خوب ، ابزار ایمن و رگه های یخ امکان صعود با استفاده از قسمت های یخی را فراهم می کرد.
مرتبط : کلنگ کوهنوردی ، پوشاک کوهنوردی ، به سبک سبکبار ، انواع کرامپون
صعود همزمان
سپس تاکتیک را عوض کردیم و به طور هم زمان ادامه دادیم. یک پیچ یخ در بین ما در حین صعود قرار می گرفت. شرایط بسیار خوبی بود. پس از هر پنج طول صعود استراحت و تغذیه می کردیم. با غروب هوا نیز همچنان به صعود ادامه دادیم.
با تاریکی هوا مجبور بودیم تا هر طول را به صورت جداگانه حمایت کنیم. در اینجا یخ پرشیب تر و سخت تر بود. عضلات ما خسته هستند و به نظر میرسید ابزارهای ما کند شده اند. تعداد طولهایی که امروز صعود کرده بودیم در حدود سی طول شده بود. حالا من سرطناب میرفتم و دنبال یک جای مناسب برای شب مانی بودم. به دلیل خستگی می دانستم که باید بیشتر تمرکز کنم. من باید در بهترین حالت خودم باشم. در تاریکی ادامه داده و از یک یخ 60 درجه عبور کردم . بالاخره به یک محل مناسب برای شب مانی رسیدیم.
آفتاب شروع به تابیدن کردن و چادر ما هم گرم شد. من شروع به آب کردن برف کردم و در همین زمان به ادامه مسیر هم فکر می کردم. جلوی ما یک قسمت از دیواره وجود داشت که ممکن بود غیر قابل صعود باشد. عکس های ما راه حلی برای این قسمت به ما نشان نداده بود. از طریق دوربین هم این قسمت پرشیب و غیر قابل نفوذ به نظر می رسید. اگر نتوانیم این قسمت را صعود کنیم مجبور خواهیم بود 3000 متر دیواره زیر پایمان را با وجود تعداد کم ابزار فرود برویم.
هفت هزار متری در روپال
من نگران این بودم که مسیر بیش از حد سخت باشد و البته الان در هفت هزار متری بودیم. چند طول صعود می تواند به اندازه کل روز وقت گیر باشد. یک بیواک بد می توانست کلا ما را از پا در بیاورد.
البته ما متعهد به صعود بودیم. در اینجا امکان هیچ کمکی از بیرون هم وجود نداشت. اما یک حس به من می گفت که راهی پیدا خواهیم کرد. البته این شاید تنها یک حس باشد. به هر صورت عدم اطمینان قسمتی از چالش ما بود. بدون عدم اطمینان ماجراجویی هم در کار نخواهد بود. از یک قسمت برفی آسان عبور کرده و به قسمت سنگی رسیدیم.

یک قسمت وجود داشت که از نظر پنهان بود. باید به سمت راست تراورس می کردیم. یک کنج برای صعود پیدا کردم. یک قسمت یخی تقریبا عمودی به طول پنجاه متر. از این قسمت توانستیم رد شویم.
طولهای صعود با یخ عالی در جلوی ما یک به یک ظاهر می شدند. اما انگار تاریکی با ما مسابقه گذاشته بود. به دنبال جایی برای شبمانی بودیم. درست قبل از غروب یک جا در گوشه مسیر را به وینس نشان دادم و نظر وی را درباره شب مانی پرسیدم. هرچند جای بهتری به چشم نمی آمد. به سمت جایی که مدنظر گرفته بودم ادامه دادم. 15 متر بالاتر آخرین پیچ یخم را گذاشته و به سمت نقاب در سمت چپم ادامه دادم. در حین عبور از روی نقاب ، شکست و روی تبریخ سمت راستم ماندم. خودم را جمع و جور کرده و به مسیر به سمت نقطه شب مانی حرکت کردم.
ما هر شب برای ایجاد کردن یک جای خواب مناسب تلاش زیادی می کردیم تا بتوانیم دراز بکشیم و یک خواب مناسب داشته باشیم. وینس دچار کوفتگی شده بود. قسمت بزرگ نقابی که شکسته بود در پی سقوط به شانه او خورده بود. محل خواب امشبمان در پناه نبود اما خوشبختانه بادی هم نمی وزید.
روز پنجم
امروز روز پنجم برنامه هست و ما در بالای هفت هزار متری در حال صعود هستیم. هدف ما این است که یک روز نسبتا سبک را بگذرانیم و یک جای بهتر برای شبمانی پیش از تلاش نهایی برای صعود به قله بیابیم. در حدود 7400 متری یک یالچه برفی دیدیم. آن را برای زدن چادر صاف کرده ، چادر زده و شروع آب کردن برف کردیم.
در ساعت 3 صبح شروع به صعود کردیم. صعود امروز ما با صد متر مسیر ترکیبی شروع شد. صعودی که در ارتفاعات پایینتر میتوانست لذت بخش باشد، در این ارتفاع تبدیل به یک چالش شده بود. در ادامه مسیر شیب تندتر و برف عمیق تر می شد. من نگران پایداری پشته برف بودم. وینس هم نگران فشار صعود در آن ارتفاع بود. رویای به پایان رساندن مسیر و رسیدن به قله نانگاپاربات حالا به نظر دور از دسترس میرسید.
هر دوی ما ساکت بودیم. من برف را با تبر یخ به پایین میدادم و سپس با زانو آنرا رد می کردم. پس از 5 دقیقه کنار می رفتم و وینس ادامه میداد. برای بیش از دو ساعت به این کار ادامه دادیم. پس از دو ساعت و نیم به پشت سرم نگاه کردم و دیدم که فقط 60 متر صعود کرده ایم. با روشن شدن هوا یک قسمت کم برف تر نزدیک سنگها پیدا کردم و به سمت آن ادامه دادم. در حالی که یک پا روی برف و یک کرامپون روی سنگ بود به مسیر ادامه می دادیم.
آخرین گامها به سمت قله
در ارتفاع بیش از 7600 متری احساس خستگی داشتیم. وینس هم به نظر خواب آلود می آمد. اما جایی در مسیر برای استراحت وجود نداشت. بوی قله به مشام میرسید اما به نظر خیلی از ما دور بود. در این زمان بود که یک دفعه دیواره چهار هزار متری به پایان رسید و ما به لبه مسیر رسیدیم.
در روبه روی ما صخره ها و چند قله کاذب بودند. یک جا در این قسمت برای استراحت پیدا کردیم. در ساعت 4 بعد از ظهر روی یک قله کاذب قرار گرفته و بالاخره قله اصلی را دیدیم. این اولین جایی بود که پس از شش روز بدون حمایت می توانستیم روی آن بنشینیم. پس از دقایقی شروع به حرکت کردیم تا آخرین مترها را به سمت قله تمام کنیم. نزدیک غروب بود که پایم را روی قله گذاشتم. پس از دقایقی وینس هم به من ملحق شد.
خلاصه : اولین صعود ستون مرکزی دیواره روپال در نانگاپاربات به سبک کاملا آلپی توسط وینس اندرسون و استیو هاوس. 1-8 سپتامبر 2005 (VII, 5.9, M5X, WI 4, 4100m) برنده کلنگ طلایی 2005.

مرتبط : کلنگ طلایی
باشگاه ورزشی موج / دکتر مهدی جباریان
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
گروه موج کوه
کارابین پیچی Ergodyne
- نام محصول: کارابین پیچی Ergodyne
- جنس بدنه: آلومینیوم سبک و مقاوم
- نوع قفل: پیچی (Screw Lock)
- طراحی: ارگونومیک و خوشدست
- وزن تقریبی: حدود ۵۰ گرم
- طول کلی: حدود ۱۰ سانتیمتر
- رنگها: سبز، نارنجی، قرمز، مشکی
- سطح پوشش: آندایز ضدخوردگی و مقاوم در برابر خطوخش
- کاربری: عمومی، کمپینگ، اتصال ابزار و تجهیزات
- مقاومت بالا در برابر زنگزدگی و شرایط محیطی
- باز و بسته شدن نرم و ایمن
- مناسب برای استفاده روزمره، نه برای صعود یا کار فنی
کارابین فوق سبک fs-mini-ii تولید METOLIOUS
پانچو زیپدار نپال
- ساخته شده از پارچهی کاملا ضدآب با دوخت پرس حرارتی
- دارای زیپهای ضدآب برای جلوگیری کامل از نفوذ باران
- طراحی ویژه با جای مخصوص کولهپشتی در پشت پانچو
- وزن سبک تنها ۴۵۰ گرم؛ مناسب برای حمل طولانی
- عرضه همراه با کیف حمل کوچک و کاربردی
- قابلیت جمع شدن آسان و اشغال فضای کم در کوله
- مجهز به بند و کش برای تنظیم و فیکس شدن روی بدن
- مقاومت عالی در برابر باد و بارشهای شدید
- مناسب برای کوهنوردی، طبیعتگردی، کمپینگ و سفر
- رنگبندی متنوع: نارنجی، آبی، سبز، طوسی و سرمهای
- رنگهای روشن برای دید بهتر و افزایش ایمنی در طبیعت
- طراحی آزاد و راحت برای حرکت روان و بدون محدودیت
- مناسب استفاده شهری در روزهای بارانی
- ترکیبی از کارایی، سبکی و دوام بالا با قیمت مناسب
شلوار بیس ورزشی pro nike
اجاق شلنگ دار نیچرهایک مدل NH21RJ009
- آشپزخانه مسافرتی جمع و جور، مینی اجاق گاز کمپینگ
- برای فعالیت در فضای باز، پیاده روی، پیاده روی، ماهیگیری، پخت و پز سریع استفاده کنید
- دارای شلنگ
- جنس: 67٪ مس، 30٪ فولاد ضد زنگ، 3٪ آلیاژ آلومینیوم
- اندازه باز: 17.4×7 سانتی متر
- اندازه تا شده: 7 × 9 × 11 سانتی متر
- قدرت: 3.5 کیلو وات
- وزن: 230 گرم
- جعبه ذخیره سازی: 7×9×11 سانتی متر
- دارای فندک
- محصول اصل
جدیدترین مقالات
مقالات پیشین
آفتابه مسافرتی و کمپینگ شیرکوه
کوله 50 لیتری ماموت مدل تریون
- بهترین استفاده برای کوهنوردی، اسکی و برنامه های فنی چند روزه
- گنجایش 50 لیتر+
- پشتی ارگونومیک با فیبر EVA که فرم بدن را می گیرد.
- وزن: 1.7 کیلوگرم
- ابعاد: 70×35×30 سانتیمتر
- قابلیت اتصال کلنگ/باتوم/چوب اسکی/طناب کوهنوردی
- دارای محفظه کمل بک
- جیب جانبی دو عدد
- جیب زیپ دار سر کوله 2 عدد
- زیپ های YKK و سگک های YNS
- پشتی قابل تنفس (پارچه مش 3D)
- دارای فریم آلومینیومی فوق سبک با قطر 8mm
- قابلیت Front Opening و Back Opening (زیپ در جلو و پشت کوله جهت دسترسی آسان تر به محفظه اصلی کوله پشتی)
- دارای کاور باران
- مواد پارچه: Polyamide (210D) 100%
- دوخت دوبل
- طراحی فنی
کفش بروکس آدرنالین Brooks Adrenaline GTS 23
- سیستم پایداری GuideRails:کنترل و کاهش حرکات اضافی پا. مناسب برای دوندگانی که از overpronation رنج میبرند.
- فوم DNA Loft v2:نرمی و پاسخدهی مناسب. کاهش وزن کفش و افزایش راحتی در دویدنهای طولانی.
- رویه مش تنفسپذیر:طراحی با حفرههای بزرگ برای تهویه عالی. مناسب برای دویدن در هوای گرم و مرطوب.
- زیره بادوام:استفاده از لاستیک مقاوم برای افزایش دوام. چسبندگی خوب در شرایط مختلف آبوهوایی.
- مناسب برای دوندگان با overpronation:پشتیبانی بیشتر از پا و جلوگیری از چرخش اضافی به سمت داخل.
- ارتفاع پاشنه به پنجه 12 میلیمتری:طراحی مخصوص دوندگان با ضربه پاشنه به زمین. کاهش فشار روی عضلات و زانوها.
- وزن سبک و مناسب برای دویدنهای طولانی:ایدهآل برای استفاده روزانه و دویدن های طولانی.
- طراحی شیک و راحت:بافت سهبعدی و بدون نقاط فشار اضافی. ارائه پشتیبانی کامل از پاشنه تا پنجه.
- قابلیت تطبیق با نیازهای مختلف:در دسترس در اندازههای مختلف از باریک تا پهن. مناسب برای استفاده در تابستان و تمام فصول.
- تولید ویتنام با ضمانت کیفیت
- 40 طول 25 سانتیمتر
- 41 طول 26 سانتیمتر
- 42 طول 26.5 سانتیمتر
- 43 طول 27.5 سانتیمتر
- 44 طول 28 سانتیمتر
- 45 طول 29 سانتیمتر
دستکش دوچرخه سواری outdoor
بلوز پلار مردانه تکتوپ مدل وینتر با تراکم 300
فلاسک 3 لیوانه 600 میلی لیتر SteelTravel
- ظرفیت ۶۰۰ میلیلیتر
- ابعاد: ۲۰ سانتیمتر ارتفاع × ۸.۵ سانتیمتر قطر
- جنس بدنه: استیل ضدزنگ دوجداره (SS)
- عایق خلأ برای حفظ دمای نوشیدنی گرم و سرد
- درب داخلی فشاری (دکمهای) برای باز و بسته شدن آسان
- دارای فیلتر داخلی مناسب برای چای، دمنوش و قهوه
- فاقد BPA و مواد شیمیایی مضر، ایمن برای سلامتی
- مجهز به سه لیوان داخلی تعبیهشده در درب فلاسک
- دارای بند دستی برای حمل راحت در سفر و طبیعتگردی
- مقاوم در برابر ضربه و شرایط محیطی مختلف
- طراحی ارگونومیک با بدنه ضد لغزش
- مناسب برای کمپینگ، کوهنوردی، سفر، محل کار و استفاده روزمره




3 نظر در “صعود دیواره روپال نانگاپاربات به سبک آلپی”
حتی خوندنش هم نفس گیر و هیجان انگیز بود.
عالی بود
یکی از پر جاذبه ترین صعودهای اون سالها بود و دقیقا در سالهایی که ماهم میتوانستیم به گونه ای دیگر باشیم اما افسوس از کارهامون.انشا الله روزی قطعا رخ روپال سهم همنوردان هموطن هم میشه و دست یافتنی هست.البته با همت وپشتکار و تلاش و ارزش گذاری و بودجه ریزی.