هنر تحمل کردن به قلم ویتک کورتیک ، Mountain Magazine ، می/ژوئن 1988
مرتبط : ویتک کورتیکا
باور کردن آن سخت است اما آنچه که ما در دهه هفتاد فکر می کردیم به واقعیتی در هیمالیا در دهه 80 تبدیل گردید. به یاد دارم که حتی درباره لخت نوردی در شب هم شوخی (اوج صعود سبکبار) می کردیم. و اینروزها در حال اتفاق افتادن است. در طول سالهای اخیر یک نسل از کوهنوردان سوییسی فرانسوی صعودهایی از این دست را به انجام رسانده اند. البته ریشه انتخاب این روش را باید در روح ماجراجویی و محاسبات ورزشی دانست.
فهرست مطالب
Toggleهنر تحمل کردن
یک حقیقت وجود دارد و آن اینکه ” آلپینیسم هنر تحمل کردن است.” اساتید این هنر به صعود در هیمالیا شکل داده و به آن حکمروایی کرده اند. نه سن و نه کمبود توانایی نتوانست این اساتید را از تحمل کردن برای رسیدن به اهدافشان بازدارد. برای زنده ماندن در سرما و گرسنگی در ارتفاعات بالا و داشتن توانایی توام برای حرکتی هرچند آرام در برف عمیق یک انسان به یک شکل عجیب و غریب از بی احساسی و عدم خلل پذیری در اشتیاق و اراده دارد.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کفش سالامون مدل سوپرکراس
نمره 3.67 از 5۲.۹۹۰.۰۰۰ تومان
مرتبط : سبک آلپی
یک پیشنیاز برای کوهنوردی در هیمالیا توانایی قبول درد است. این را بایست نوعی پیروزی روانشناختی ذهن بر موضوع قلمداد کرد. با اینکه فقط تعداد معدودی هزینه های روانی را درک می کنند، اما این درست است که قدرت درونی در گاهی اوقات در بیرون خود را نشان می دهد.
ممکن است خطرات فیزیکی و نگرانی همنوردان خود را نشان دهد. کار سخت و ریسک فزاینده زمانی که با حس رقابت توام میشوند ، تمایل به محدود کردن چشم انداز ذهنی دارند. متاسفانه شکلی از خودمحوری و ناشنوایی ذهنی هم در جامعه کوهنوردی ما رسوخ کرده است.
آیا من آزاردهنده هستم؟ممکن است باشم ، اما این بی دلیل نیست..غالب عملکردهای قهرمانانه در ازای هزینه هایی از همنوردان به دست آمده است. “اون خستست ، خب منم هستم. یکی پشت سر سرفه می کنه؟همیشه یکی پشت سر سرفه می کنه….”
انتخاب همطناب
این نگرش پیامد اجتناب ناپذیر صعود در هیمالیا نیست. انتخاب یک همطناب در هیمالیا به طور فزاینده ای برای یک تیم سبکبار موفق اهمیت دارد. اگر یک تیم قوی وجود داشته باشد، قوی تر از صرفا همراهی کردن ، احتمال کمتری وجود دارد که فرد علایم خطرناک مرگ در یک همطناب را تشخیص ندهد.
من عقیده دارم که آخرین روندها مشخصه های متفاوتی را نسبت به اساتید تحمل کردن سنتی مشخص کرده اند. آنها موفقیت هم در ورزش و هم در انسانیت را شامل می شوند. اوج سبکباری ، سهولت در عملکرد ، و ارتباط طبیعی با محیط کوهستان این صعودها را مشخص کرده اند. به نظر می رسد بدن و ذهن باید به یک صدای جدید گوش دهند و یک ریتم نو را دنبال کنند.
باشگاه ورزشی موج
تحمل کردن با خونسردی در ساعات طولانی صعود در شب جایگزین شده است. در این دو صعود زیر کوهنوردان نه تنها روان انسانی را فریب داده اند ، بلکه با حداقل همهوایی اقدام به صعود کردند. احتمالا سرعت صعودها تنها با مکث های کوتاه در ارتفاع مانع از تاثیر زیاد ارتفاع شده است.
ارهارد لورتان متقاعد شده است که با محروم کردن بدن از خواب ، سکون مهار می شود و احتمال ابتلا به بیماری ادم و بیماری ارتفاع کاهش می یابد.
مرتبط : ارهارد لورتان
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
ست فلاسک قهوه خوری 3 نفره گنجایش 0.5 لیتر
نمره 4.00 از 5۴۹۶.۰۰۰ تومان
یکسره نوردی در کی2
اولین صعود از این دست که می توانم به آن اشاره کنم در مسیر آبروزی کی2 انجام گرفت. در جولای 1985 ، اعضای تیم ، لورتان ، اریک اسکافیر ، یواس موراند و جین تریولت که به صورت سنتی هم هوایی کرده بودند و یک شب را هم در 8000 متری مانده بودند. در نیمه شب 3 جولای ، آنها بیس کمپ در 5000 متری را ترک کرده و در ساعت 10 صبح در کمپ 2 در 6800 متری بودند. در اینجا آنها تا ساعت 7 صبح فردا صبر کردند. صعودهای معمول از این نقطه معمولا سه روز به طول می انجامد ، اما برنامه آنها تلاش یک تکه بود. در ساعت 11 صبح ، به کمپ سه در ارتفاع 7300 متری میرسند. در اینجا منتظرغروب می مانند. تجهیزات شب مانی و حتی اجاق را هم در این قسمت گذاشته و در نهایتا در ساعت 2 ظهر 6 جولای به قله می رسند. آنها پیش از تاریکی هوا به کمپ سه بازگشته و روز بعد در بیس کمپ برنامه را خاتمه می دهند.
بعدی ، رخ شرقی دائولاگیری ، که آلکس مکینتایر ، من و رنه جیلینی برای اولین بار در 1981 صعود کردیم. تیم سوییسی شامل لورتان ، استینسر و تریولت ، اینبار زمستان را برای تاکتیک های لخت در شب انتخاب کردند.
زمستان در دائولاگیری – مرزی جدید برای تحمل کردن
تیم زمان کوتاهی را برای همهوایی صرف کرد، یک شب در 5700 متری و صعود به 6500 متری در مسیر شمال شرقی به عنوان یک وارم آپ!! در نیمه شب 5 دسامبر ، آنها بیس کمپ را به سمت کمپ 5700 متری ترک می کنند. در اینجا در یک غاربرفی استراحت کرده و سپس در نیمه شب این نقطه را برای رویارویی با یک رخ 2500 متری 50 درجه یخی ترک می کنند. در اینجا آنها نه تنها لخت بلکه گستاخ هم هستند. بدون طناب ، بدون ابزار ، بدون کیسه خواب و بدون چادر! تنها لباسهای پر ، یک گاز و هر کدام یک کاکائو! زمستان در هیمالیا با طوفانهای ادامه دار و دمای منفی 40 درجه شناخته می شود. اما آنها حدس میزنند که هوا خوب است. آنان برای 19 ساعت در طول شب و فردا صعود می کنند و در ساعت 7 بعد از ظهر در ارتفاع 7700 متری مسیر قله قرار می گیرند. در طول 12 ساعت پیشرو در فضای بیرون همدیگر را بغل کرده و آب درست می کنند. ساعاتی که لورتان از آن به عنوان لرزیدن تکان دهنده یاد می کند. در اولین تلالو صبح به سمت قله صعود کرده و پس از شش ساعت به قله می رسند. سپس فورا اقدام به بازگشت نموده و در ساعت 2 بعد از ظهر به غاربرفی خود در 5700 متری باز می گردند.
این دست آورد سرد و برجسته شگفت انگیز برای من الهام بخش تر و انقلابی تر از صعود به تمامی هشت هزار متری هاست. این سه نفر یک راز جدید را کشف کرده اند که امکان پذیری ها در صعودهای بسیار سبکبار زمستانی را تایید می نماید، و درکنار یکدیگر به خوبی تحمل کردن را به انجام رساندند.
کوله پر کردن نوعی از مصرف عاطفی است ، نشانه ای که یک کوهنورد بیش از حد میل به جمع کردن دارد. اگر چیزی مانند یک مادی گرایی روحی وجود داشته باشد، این خود را در تمایل به مالکیت کوهها نشان می دهد به جای اینکه به گره گشایی و درک رازهای آنها پرداخته شود. بنابراین ماجراجویی با یک دسته از فعالیت های روتین جایگزین می شود.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کتری 0.8 لیتری مدل T80
نمره 3.67 از 5۶۴۳.۰۰۰ تومان
کلکسیون اعداد
کلکسیونرها دراستفاده از اعداد جادویی مانند 8000 یا 14×8000 باهوش هستند. این اشکال تبدیل به نمادهایی در دستآوردهای هیمالیا شده اند. اما اینها با شرایط امروز به سمت تجاری شدن میروند و معیارهایی برای شهرت از این حیث هستند. اعداد ساده و قابل درکند، حتی توسط آنان که تا به حال انگشتان یخ زده را تجربه نکرده اند. تقاضا برای اعداد بینهایت است.
مرتبط : بلندترین کوههای جهان
عدد خوارها آنها را به سرعت قورت می دهند ، برای آنها تایید توهم مالکیت و تایید اعصاب مشتریان است.
تعاریف
تصور یک ورزش بدون اعداد کار سختیست، و امروزه بسیاری کوهنوردی را در زمره ورزشها قرار داده اند. هیچ شکی نیست که یک ورزش عالی در بلندی ها به انتظار است، اما آیا این تنها یک ورزش است؟ چگونه می توان حضور نابهنجار و موجود مرگ در کوهها را توجیه کرد؟ آیا ما واقعا آنرا به عنوان قسمتی از یک بازی جالب و رقابت قبول کرده ایم؟ من عقیده دارم که این واکنش درونی است که ما را به سمت این مخاطرات می کشاند و نه رقابت. به عنوان یک فعالیت ، ای بیان کننده مخالفت کلاسیک پیرامون بحث درباره محافظت از خود و آزمایش مرگ و زندگی می باشد.
حس کردن کنترل خودمختار تقدیر روح از کالبد مادیش آزاد می کند. با درک پیشگامان باید گفت که تجربیات یک کوهنورد بزرگترین لذتهای وی هستند. چقدر از این را می توان در قالب اعداد بیان نمود؟ برای من صعود سوییسی ها به دائولاگیری ، قمار بر سر لخت بودنشان درشب ، یک بازگشت به ذات و حس خوب در کوهنوردی بود.
سرخوردن در اورست
در 1986 ، دو صعود عالی به سبک لخت نوردی در شب در اورست و کی2 انجام شد. اولی ، یک صعود به دهلیز هورنباین/ژاپنیها بود که توسط لورتان و تریولت به انجام رسید. به همراه آنان بگین هم بود که پس از اولین شب منصرف شد. آنها در شب اول به جای خوابیدن 2000 متر صعود کردند. زمان کلی صعود از بیس کمپ تا قله 40 ساعت بود! زمان فرود هم تقریبا همین قدر شگفت آور است. آنها برای بازگشت در قسمت های زیادی روی زمین نشستند و سر خوردند!! و نهایتا تنها در 4 ساعت به بیس کمپ رسیدند. به عنوان یک لهستانی ، برای من خیلی سخت است که بفهمم سوییسی ها ما را در ورزش ملیمان شکست بدهند! من تصوری در مورد سرخوردن در هشت هزار متری ها ندارم ، اما اینکه دو سوییسی اینطور در اورست سرخورده باشند، خونم را به جوش می آورد. البته این صعود سریع پس از 5 هفته صبر در بیس کمپ در 5700 متری انجام شده بود. اگر چه هموایی در ارتفاعات بالاتر در حداقل بود. آنها یک شب را در بیس کمپ پیشرفته گذرانیده و به دو قله 6500 متری اطراف هم صعود کرده بودند.
مرتبط : رخ شمالی اورست
این کافی بود، تمام انرژی برای کوه حفظ شد. آنان بیس کمپ پیشرفته را در ساعت 10 شب ترک کرده و تقریبا هیچ چیزی با خود نبردند. در ساعت 11 صبح تیم به ارتفاع 7800 متری رسیده بود، جایی که برای ادامه صعود قدری استراحت نمودند. در ساعت 9 شب، لورتان و تریولت بدون بگین مسیر را ادامه دادند. پس از نیمه شب سرمای هوا باعث شد که قدری صبرکرده سپس با اولین نور صبح به مسیر ادامه دادند و نهایتا در ساعت 1 ظهر به قله رسیدند. برای یک ساعت در قله بوده و نهایتا در 7 بعد از ظهر به بیس کمپ رسیدند!
صعود یک روزه به کی2 توسط بنویت چاموکس یکی از ساده ترین داستانها برای تعریف کردن است. او در ساعت 5 عصر از بیس کمپ خارج شده و فردا 4 عصر به قله میرسد. مشخصا هم در مسیر نخوابیده است. چند روز قبل از این صعود نیز در 16 ساعت برودپیک را صعود کرده بود.
پرسش و پاسخ
زمانی که در دوسال پیش لورتان و تریولت را در کاتماندو دیدم از روی کنجکاوی چند سوال مطرح کردم.
آیا برای صعود تمرین می کنید؟
-نه ، بهترین تمرین همینجاست. با اشاره به کوهها.
آیا شما سیگار می کشید یا مشروب می خورید؟
-اولی نه ، دومی بله.
آیا دارو مصرف می کنید؟
-فقط خواب آورهای سبک
در کوههای بلند به دنبال چه چیزی هستید؟
-یک مسیر سریع ، سخت و بلند در حد امکان ، البته به سبک آلپی.
چه نصیحتی برای کوهنوردان مشتاق دارید؟
-سعی کنند به بدنشان گوش دهند و سیستم های آنرا درک کنند.
اگرچه 4 صعودی که در اینجا توضیح داده شد دستاوردهای ورزشی هستند، جذابیت آنها به خاطر سبک انجامشان بوده است. روشهای کلاسیک دراینجا برای یک رویکرد جدید کنار گذاشته می شوند.
خلاقیت
هر زمان که یک کوهنورد راههای شناخته شده را کنار می گذارد، وارد یک دنیا بدون روتین و قوانین شناخته شده می گردد. تنها نصیحت از عمق درون بیرون می آید، و انگیزه شکل می گیرد. در چنین لحظاتی کوهنورد خلاق است ، نه اینکه تنها در یک ورزش مشارکت کند. خلاقیت است که باعث کشف ناشناخته ها دردرون و بیرون می شود. از این حیث به نظر من کوهنوردی را نمی شود به عنوان یک ورزش به حساب آورد.
به نظر من معما داشتن لازمه کوهنوردیست. نیاز به یادآوری چند نفر مانند بیل تیلمن ، نائومی اومورا ، گاری همینگ است. اینها را می توان به کسانی یاد کرد که به دنبال جمع کردن اعداد نبودند.
مرتبط : گاشربروم 4
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 1
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
یک نظر در “هنر تحمل کردن”
مطالب سایت فوق العاده جالب و بدیع هستند.سپاسگزارم