تابستان ۱۹۸۸،توماژ هومار سرباز یوگسلاوی بود که در شهر پودوووی کوزوو مستقر شده بود. هومار از نقشههای اسلوبودان میلوشویچ برای قومیت های آلبانیایی متنفر بود و زمانی که دوران سربازیش به پایان رسید، به فرمانده خود گفت که میخواهد به خانه بازگردد. اما در عوض قبل از اینکه وی را به حال خود رها کنند با او بدرفتاری و توماژ را بازداشت کردند. با این حال توماژ هیچ گاه فرد آلبانیایی که به وی پول بلیط قطار برگشت داد و مهربانی کرد را فراموش نکرد.
تجربه هومار از آشوبهایی که یوگسلاوی را درهم شکست، عمیقا او را تحت تاثیر قرار داد. او ذاتا فردگرا بود، اما تجربیاتش در کوزوو، بیاعتمادی او به قدرت را عمیقتر کرد، روندی که در صعود سریع او به عنوان یکی از برترین کوهنوردان جهان منعکس شد. او که در دنیای کوهنوردی یوگسلاوی با سلسله مراتب و بوروکراسیهایش بزرگ شده بود، مسیر خود را برای تبدیل شدن به قهرمان کشوری جدید، در پیش گرفت.
توماژ (که بعضا در فارسی توماس خوانده میشود) در لیوبلیانا در 18 فوریه 1969 به دنیا آمد و در شهر کامنیک در شمال اسلوونی، نزدیک قله های آهکی زیبای آلپ کامنیک بزرگ شد. پدرش بنا و مادرش فروشنده مغازه بود. زندگی آنها سخت بود، اما خانوادهای صمیمی بودند. با این حال، والدینش زمانی که پسر اولشان در نوجوانی کوهنوردی را شروع کرد، آن را تایید نکردند. (تقریبا مثل بقیه والدین)
ورزشهای آلپی بخش جدایی ناپذیر از فرهنگ اسلوونی است و در یوگسلاوی، کوهنوردی فعالیتی کاملاً تحت نظارت بود. مبتدیان باید به یک برنامه آموزشی سختگیرانه پایبند میبودند و هیچکس بدون تأیید رسمی نمیتوانست به سطح بعدی برود. افراد باصلاحیت توسط کمیتهای کوچک و قدرتمند برای اعزامها انتخاب میشدند. بدون حمایت باشگاه، کسی نمیتوانست به خارج از کشور صعود کند، به خصوص اگر مانند هومار که به زودی تشکیل خانواده داده بود، خانواده جوانی که نیاز به حمایت داشتند.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
عینک آفتابی اوکلی مدل کلیفدن oakley clifden
نمره 4.00 از 5۱.۵۸۱.۵۰۰ تومان
این سیستم در برابر حسادتهای شخصی آسیبپذیر بود، اما کوهنوردان توانمند زیادی را به بار آورد و پس از اعلام استقلال اسلوونی از یوگسلاوی در سال ۱۹۹۱، به زودی به عنوان نیروی پیشرو در کوهنوردی جهانی شناخته شد.
هومار دوران کارآموزی خود را گذراند و به عنوان یک ستاره در حال ظهور انتخاب شد. تونه شکارجا، کنترل کننده اصلی صعودهای اعزامی اسلوونی، او را برای تلاش برای یک مسیر جدید در آناپورنا، دهمین کوه مرتفع جهان، انتخاب کرد. این اعزام موفقیت آمیز بود، اما هومار فرصت رسیدن به قله را از دست داد. هومار با دستور پایین آمدن از سوی شکارجا مخالفت کرد و به تنهایی عازم قله شد. این تصمیم تقریباً او را به کام مرگ کشاند و به طور جبران ناپذیری رابطه او با تشکیلات کوهنوردی اسلوونی را تیره و تار کرد.
اگر این اتفاق در زمان رژیم کمونیستی قدیم رخ میداد، حرفهی کوهنوردی هومار تمام میشد. در عوض، با حرکت اسلوونی به سمت دموکراسی و اقتصاد آزاد، او خود را از مجبور شدن به متقاعد کردن مقامات کمونیست آزاد دید و به اندازهای توانست اسپانسر جمعآوری کند تا بتواند خارج از سیستم قدیمی فعالیت کند و برنامههای کوهنوردی جاه طلبانه خود را طراحی کند.
در اواسط تا اواخر دهه 1990، هومار به سلسلة صعودهایی در هیمالیا دست زد که باعث شد او در اسلوونی، کشوری که دیوانهی کوهنوردی است، طرفداران زیادی پیدا کند و مورد احترام جامعهی بینالمللی کوهنوردی قرار گیرد. این صعودها برای وی لقب “گوزدنی یوزا” به معنای کوهستانی هم به ارمغان آورد. او ابتدا به همراه وانجا فورلان، مسیر جدیدی را در جبههی شمال غربی آمادابلام، قلهای شیبدار و زیبا در نزدیکی اورست، صعود کرد. این صعود برای او جایزهای معادل اسکار در عرصهی کوهنوردی، یعنی کلنگ طلایی، به ارمغان آورد.
دو سال بعد، در سال 1997، او تلاش کرد مسیر حتی چشمگیرتری را در یکی از قلههای کوهستان اورست، یعنی نوپتسه، صعود کند. دیواره غربی آن به طرز وحشیانهای زیبا بود و مسیر صعود هومار بر روی آن شیبدار و خطرناک بود. هومار با یانز یگلیک، ستارهای شناختهشده و محبوب در اسلوونی صعود کرد. آنها به مدت چهار روز بارها به دلیل شرایط بد آب و هوا زمینگیر شدند. اجاق گاز آنها نشتی پیدا کرد و مصرف مایعات حیاتیشان را کاهش داد و آنها در چادر دو نفره خود زمانی که بر اثر ریزش برف فشرده شد، تقریبا مدفون شدند.
یگلیک حس شوخ طبعی خود را در مورد سیاست و شرایط فرهنگی در جامعه کوهنوردی اسلوونی را از دست نداد: «توماژ، اگر امشب صعود کنیم، برای بقیه عمرمان خوشحال خواهیم بود، و اگر صعود نکنیم، نیمی از اسلوونی را خوشحال خواهیم کرد.»
باشگاه ورزشی موج
روز بعد، یگلیک با وجود بادهای شدید، کمی جلوتر از هومار به قله رسید و برای او با تبر یخی اش جشن گرفت. اما زمانی که هومار به قله رسید، اثری از یگلیک نبود، فقط ردپای او با بیسیمش که روی برف مانده بود باقی ماند. هومار نتیجه گرفت که دوستش بر اثر وزش باد تعادلش را از دست داده و از طرف دیگر کوه، یعنی دیواره جنوبی نوپتسه سقوط کرده است.
هومار که در بالای یک قله دشوار هیمالیا تنها مانده بود، اکنون با یک فرود انفرادی از دیواره 2500 متری که به تازگی با هم صعود کرده بودند، روبرو بود. زمان دیر شده بود، و با فرارسیدن تاریکی، چراغ پیشانی اش خاموش شد و عینک برفش را گم کرد. تنها صدای یک دوست در کمپ اصلی که از طریق رادیو شنیده میشد او را به ادامه دادن امیدوار میکرد. او که دچار توهم، کم آبی بدن و سرمازدگی شده بود، به طرز معجزه آسایی از یک بهمن فرار کرد و دو روز بعد تقریباً! زنده به پای دیواره رسید.
چند ماه طول کشید تا هومار از جراحاتش بهبود یابد، اما زخمهای روحی هرگز او را ترک نکردند. موفقیت او در نوپتسه به طور گسترده مورد تحسین قرار گرفت، اما علاقه به یگلیک و شایعات بین کوهنوردان اسلوونیایی در مورد صعودشان، باعث شد هومار احساس کند مرد اشتباهی به خانه برگشته است. بعد از نوپتسه، او عمدتا تنها صعود کردن را انتخاب کرد و پس از جدایی نهایی از مقامات کوهنوردی اسلوونی، در جلب توجه عموم و اسپانسر (حمایت مالی) مهارت پیدا کرد.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
قمقمه سیلیکونی تاشو ظرفیت 700 میلی لیتر
نمره 3.71 از 5۳۴۷.۰۰۰ تومان
فهرست مطالب
Toggleشاهکار دائولاگیری
اسلوونیاییهای عادی با اشتیاق ماجراجویی بعدی او، یعنی صعود انفرادی به دیواره جنوبی دائولاگیری در سال 1999 را از طریق اینترنت دنبال میکردند. هومار کاملاً صعودی را که برنامهریزی کرده بود، انجام نداد، اما راینهولد مسنر برای تایید موفقیت او وارد عمل شد. هواداران جدید هومار نیز چندان به جزئیات اخلاق صعود اهمیت نمیدادند. او که بیقرار، محبوب و کاریزماتیک بود، در مورد کوهنوردی با اصطلاحات معنوی و حتی عرفانی صحبت میکرد و خود را در جستجوی بهبودی روانی میدید. این پیام با مردم اسلوونی همخوانی داشت و آنها او را به خاطر این موضوع دوست داشتند. حضورهای عمومی هومار مشکلات مالی او را کاهش داد و به او اجازه داد تا ساخت خانهای در کوههای آلپ کامنیک را آغاز کند. با کمال تعجب، او سپس در یک حادثه ساختمانی دچار جراحات وحشتناکی شد و هر دو پایش شکست. سالها طول کشید تا او بهبود یابد.
آخرین سفر پر سروصدای هومار در سال ۲۰۰۵ به رخ عظیم روپال نانگاپاربات در پاکستان، دیوارهای به ارتفاع تقریباً 4500 متر بود. او گروه کوچکی از دوستانش را به کمپ اصلی برد، از جمله یک اخترشناس به نام ناتاشا پرگار، تا هاله او و کوه را بخواند و به او در انتخاب یک تاریخ مناسب برای شروع صعود کمک کند.
قضاوت هومار اشتباه بود و خودش را در پایین دیواره در هوای بد گرفتار دید. او که قادر به بالا یا پایین رفتن نبود و تمام جزئیات موقعیتش به صورت لحظهای در اینترنت دنبال میشد، وضعیت خطرناک هومار باعث دخالت روسای جمهور پاکستان و اسلوونی شد. رشیدالله بیگ، خلبان بالگرد ماهر پاکستانی، موفق شد او را قبل از سقوط بهمن دیگری از آن شرایط خطرناک نجات دهد.
توماژ در 28 اکتبر 2007 از طریق مسیری در انتهای شرقی دیواره جنوبی توانست به قله آناپورنا شرقی صعود کند.
هومار پس از نانگاپاربات متوجه شد که مقاومت در برابر درام فریبنده کوههای بزرگ غیرممکن است، اما در چگونگی انجام آن محتاطتر بود. آخرین سفر اکتشافی او – باز هم به صورت انفرادی – به لانگتانگ لیرونگ در نپال، کوهی که از سال ۱۹۹۵ صعود نشده بود و به خطرناک بودن شهرت داشت، انجام شد. او در آن صعود آسیب جدی دید و از جراحات کشنده رنج می برد، اما توانست آخرین تماس تلفنی خود را با تلفن ماهواره ای برقرار کند. تلاشهای نجات به دلیل شرایط بد آب و هوا با مشکل مواجه شد و او روز شنبه مرده پیدا شد.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
جلیقه-کوله اسکای و تریل رانینگ 7 لیتری آپرین - مدل رابوکی
نمره 4.06 از 5۱.۱۰۰.۰۰۰ تومان
صعودهای برجسته:
هومار در طول زندگی خود بیش از 1500 صعود ارزنده انجام داد که مشهورترین آنها به شرح زیر هستند:
- ۱۳ نوامبر ۱۹۹۴: گاشربروم ۵ (۶۷۷۰ متر) در گانش هیمال، مسیر جدید جبهه جنوب شرقی، به همراه استانه بلاک-شراوف
- ۶ می ۱۹۹۵: آناپورنا (۸۰۹۱ متر)، جبهه شمالی، مسیر فرانسوی، صعود انفرادی (تنها سفر اکتشافی سنتی که او در آن شرکت کرد)
- ۴ می ۱۹۹۶: آما دابلام (۶۸۲۸ متر)، مسیر جدید جبهه شمال غربی، به همراه وانجا فورلان
- ۲ نوامبر ۱۹۹۶: بوبایه (۶۸۰۸ متر)، اولین صعود به قله، جبهه شمال غربی، مسیر جدید “قلب طلایی”، صعود انفرادی
- ۱ اکتبر ۱۹۹۷: لوبچه شرقی (۶۱۱۹ متر)، جبهه شمال شرقی، مسیر جدید “حرف زدن در مورد تسامپا”، به همراه یانز یگلیک و کارلوس کارسولیو
- ۹-۱۱ اکتبر ۱۹۹۷: پوموری (۷۱۶۵ متر)، تلاش برای مسیر جدید جبهه جنوب شرقی تا ۶۳۰۰ متر – سپس پس از شرکت در عملیات نجات در نانگاپاربات، با مسیر عادی به قله رسید، به همراه یانز یگلیک، مارجان کوواچ
- ۳۱ اکتبر ۱۹۹۷: نوپتسه قله غربی (شمال غربی، ۷۷۴۲ متر)، جبهه غربی، مسیر جدید، به همراه یانز یگلیک (که در ح descent درگذشت)
- ۲۶ اکتبر ۱۹۹۸: ال کاپیتان (۲۳07 متر) (یوسیمیتی)، مسیر دیواره نگهدار A4-A5، سومین صعود انفرادی (اولین صعود انفرادی توسط غیرآمریکایی)
- ۲ نوامبر ۱۹۹۹: دائولاگیری (۸۱۶۷ متر)، مسیر جدید بر روی جبهه جنوبی (تا ۸۰۰۰ متر، بدون رسیدن به قله)، صعود انفرادی
- ۲۶ اکتبر ۲۰۰۲: شیشا پانگما (۸۰۴۶ متر)، به همراه مکسوت ژومایف، دنیس اوروبکو، الکسی راسپوو، واسیلی پیوتسوف
- ژوئن ۲۰۰۳: نانگاپاربات (۸۱۲۵ متر)، اولین تلاش او برای صعود به جبهه روپال (جنوبی) تا حدود ۶۰۰۰ متر
- ۲۲ دسامبر ۲۰۰۳: آکونکاگوا (۶۹۶۰ متر)، جبهه جنوبی، مسیر جدید با آلش کوزلیج
- اکتبر ۲۰۰۴: ژانو (۷۷۱۱ متر)، جبهه شرقی، تلاش انفرادی تا ۷۰۰۰ متر
- ۲۳ آوریل ۲۰۰۵: چولاسته (۶۴۴۰ متر)، جبهه شمال شرقی دومین صعود با مسیر جدید، به همراه آلش کوزلیج، جانکو اوپرشنیک
- آگوست ۲۰۰۵: نانگاپاربات (۸۱۲۵ متر)، تلاش برای صعود انفرادی به جبهه روپال (جنوبی) تا ۷۰۰۰ متر
- اکتبر ۲۰۰۶: بارونتسه (۷۱۲۹ متر)، جبهه غربی یال جنوب شرقی، صعود انفرادی
- ۲۸ اکتبر ۲۰۰۷: آناپورنا (۸۰۹۱ متر)، جبهه جنوبی، مسیر جدید، صعود انفرادی
- لانگتانگ لیرونگ (تلاش برای صعود انفرادی در حدود ۸ نوامبر ۲۰۰۹ و درگذشت در حین فرود)
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 3.7 / 5. تعداد آرا: 13
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.