دنیای کوهنوردی, کوه های جهان, کوهنوردی

داستانهای خواندنی کوهنوردی: صعود برج آسگارد، 1994

داستانهای خواندنی کوهنوردی: صعود برج آسگارد، 1994

در سال 1994، نوئل کرین، پل پریچارد، استیو کوینلان و جوردی توساس برج شمالی کوه آسگارد را صعود کردند. این صعود فوق العاده دشوار در جزیره بافین کانادا، پیش از آن، کوهنورد افسانه ای داگ اسکات را شکست داده بود. این گروه جوان اما با تجربه چطور موفق به این صعود شدند؟

کوه های جزیره بافین

ساحل شرقی ناهموار جزیره بافین کانادا دارای بلندترین صخره های جهان است. بلندترین قله کوه اودین (2147 متر)، پس از آن کوه آسگارد (2015 متر)، قله کیاجیویک (1963 متر)، آنگیلااق (1951 متر)، کیسیمنگیو(1905 متر)، اوکپیک (1809 متر)، قله باستیل (1733 متر) قرار دارند. به کوه کوه تول (1711 متر)، آنگنا (1710 متر) و کوه ثور (1675 متر) نیز می توان اشاره کرد. همچنین منطقه دیگری در شمال با صخره های قدری ک ارتفاعتر اما به همان اندازه در کلاس جهانی در سم فورد فیورد وجود دارد، جایی که دیواره ها مستقیماً از اقیانوس آغاز می شوند.

به طور خلاصه، شرق بافین منطقه کوهستانی شگفت انگیزی را ارائه می دهد.

صعود طبیعی در آب و هوای بد در جبهه غربی برج شمالی کوه آسگارد، 1994. عکس: پل پریچارد

کوه آسگارد – 2015 متر

کوه آسگارد در داخل دریا، در پارک ملی Auyuittuq، در جنوب شرقی جزیره بافین قرار دارد. این کوه دو برج سنگی استوانه‌ای بزرگ دارد، برج جنوبی و برج شمالی کمی بلندتر، «مانند دو پشته دودکش اره‌شده». برج های دوقلو از طریق یک زین به هم متصل می شوند.

در سال 1934، پاتریک داگلاس بیرد، کاشف بریتانیایی، گرینلند و شمال شرقی جزیره بافین را کاوش کرد. در سال 1938، او به جزیره بافین بازگشت، اما همراه خود رینولد بری را از دست داد که طوفانی او را به غعر دریا برد.

دانشمندان بنیاد تحقیقات آلپ سوئیس، به رهبری پاتریک داگلاس بیرد، اولین صعود از قله شمالی کوه آسگارد را در سال 1953 انجام دادند. آنها از سمت شرق صعود کردند، سپس از میان برف ها و تیغه های سنگی عبور کردند و به زین بین دو قله رسیدند. . آنها سپس به قله شمالی دست یافتند.

میخهای پشت سر هم در سمت شمال، برج شمالی کوه آسگارد، 1994. عکس: پل پریچارد

اولین صعود برج جنوبی

برج جنوبی اولین بار در سال 1971 صعود شد. داگ اسکات، گای لی، راب وود و فیل کخ از یال جنوبی 1000 متری بالا رفتند. آنها سپس در یک کولاک یک فرود حماسی را انجام دادند.

اسکات و دنیس هنک تلاش کردند تا از یک خط زیبا در جبهه شمال غربی برج شمالی بالا بروند اما موفق نشدند.در حالی که منتظر وضعیت آب و هوا بودند، گروه کتاب های مختلفی از جمله هابیت، جنگ و صلح، و سبز شدن آمریکا را مطالعه کردند. اسکات و همراهانش کتاب سبز شدن آمریکا را به قطعات تقسیم کردند تا همه بتوانند آن را بخوانند. خواندن این کتاب آنها را به هم نزدیکتر کرد. در کوهستان نیز به صورت تیمی به دنبال راه حل مشکلات بودند.

اسکات بعداً نوشت: «ما هنوز رویای بازگشت به این منطقه وحشی را در سر می پرورانیم و تمام آنچه را که نیاز داریم را روی پشت خود حمل می کنیم تا از آن برج های تمیز و باشکوه بالا بریم. بدون کمک، بدون محدودیت قدم بزنید تا اسرار چهره غربی آسگارد، یا 760 متری پرنده آویزان فریگا، یا هر چیز دیگری را که باید به ما توجه کند، بیاموزید.

یک سال بعد، در سال 1972، داگ اسکات به همراه دنیس هنک، پل نون و پل بریثویت به جزیره بافین بازگشت.آنها اولین صعود از ستون شرقی آسگارد را انجام دادند. اما رخ غربی، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های دیواره نوردی جهان، صعود نشده باقی ماند.

رخ شمال غربی توسط چارلی پورتر

چارلی پورتر، دیواره نورد آمریکایی، یکی از جالب ترین چهره های کوهنوردی زمان خود بود. در اوایل دهه 1970، او چندین مسیر جدید را در ال کاپیتان در یوسمیتی ایجاد کرد، از جمله زودیاک (انفرادی)، مسکالیتو، سفر نارنگی، شیلد و نیوداون (انفرادی).

او بین 1 تا 10 سپتامبر 1975 یکی از مهمترین صعودهای خود را به پایان رساند. پورتر مسیر بزرگی را در جبهه شمال غربی برج شمالی آسگارد به تنهایی طی کرد. با حمل همه وسایلش، یک ماه تمام طول کشید تا با اسکی به پای کوه رسید. سپس به مدت نه روز روی مسیر صعود کرد. مسیر با درجه سختی 5.10+ و A4 به 40 طول صعود نیاز داشت.

از دفتر خاطرات جوردی توساس، کوه آسگارد، 1994. تقریباً همه بازدیدکنندگان قطب شمال در آن زمان با نسخه‌ای از کتاب مراقبه بری لوپز، رویاهای قطبی، به شمال رفتند. عکس: جوردی توساس

این مصیبت منجر به آسیب جدی پا شد. پس از فرود آمدن از مسیر سوئیس، برای رها شدن از ورم پا مجبور شد پوتینش را قطعه قطعه کند. 10 روز بود چیزی نخورده بود. در این شرایط، او مجبور شد بیش از 48 کیلومتر را تا نزدیکترین روستا طی کند. وقتی او رسید، اسکیموهای محلی به او کوکاکولا دادند.

پورتر نه دوست داشت در مورد صعودهایش صحبت کند و نه دوست داشت اغراق کند. او این مسیر را به عنوان VI درجه بندی کرد، اما برای بقیه جهان مشخص بود که پورتر اولین صعود VII کانادا را به پایان رسانده است.

برای ماه‌ها، اطلاعات زیادی در مورد مسیر آسگارد او وجود نداشت، زیرا پورتر مخالف خود تبلیغی بود. او حتی نام خاصی برای مسیر نگذاشت.

داگ اسکات درباره شاهکار پورتر نوشت: «بزرگترین دستاورد در بافین، قطب شمال، یا احتمالاً در هر جای دیگری.

Pangnirtung. عکس: جری کوبالنکو

1994

در تابستان 1994، پنج کوهنورد جوان بی باک از سواحل Pangnirtung Fiord به سمت پایه کوه آسگارد حرکت کردند. هدف آنها ایجاد یک مسیر جدید، بالا رفتن از 200 متری سمت چپ خط چارلی پورتر، در جبهه غربی برج شمالی بود.

کوهنوردان بریتانیایی، نوئل کرین، سایمون یتس، کیت جونز و پل پریچارد به همراه استیو کوینلان آمریکایی بیش از 550 کیلوگرم تجهیزات با خود برده بودند. آنها تصمیم گرفتند که سوار هلیکوپتر نشوند، بلکه یک ماشین برفی و راننده استخدام کنند تا بار خود را به ابتدای دره راسو بکشند. پس از یک پیاده‌روی طولانی، آنها پنج کیلومتر از یخچال کاریبو بالا رفتند، سپس چهار کیلومتر دیگر از یخچال ترنر عبور کردند.

13 روز طول کشید تا به آسگارد رسیدند و همه چیز را پیاده حمل کردند. به دلیل وزن، گاهی اوقات مجبور می شدند بارهای خود را تکه تکه کنند. هر کدام حداقل 36 کیلوگرم وسایل را در طول هر سفر حمل می کردند. در سه روز، آنها پنج بار از دایره قطب شمال عبور کردند. طوفان های سهمگینی در یخچال کاریبو به آنها برخورد کرد.

پریچارد در کتاب خود به نام Deep Play می نویسد: «پس از 210 کیلومتر حمل بار وحشتناک، ما به این نتیجه رسیدیم که هرگز یک اکسپدیشن قبل از [حتی رسیدن] به کوه به چنین تلاشی نیاز نداشته است.

پل پریچارد و نوئل کرین. عکس: پل پریچارد

جستجوی مسیر

سرانجام تیم پس از طی روزها و صدها کیلو بار به رخ غربی آسگارد رسید. آنها یک تلسکوپ به همراه داشتند تا مسیر خود را شناسایی کنند. تکه‌های عظیم یخ دیواره را پوشانده بود که تا اواخر بعد از ظهر در سایه بود. این پنج کوهنورد سپس برای بیش از 30 ساعت در غار برفی که توسط یک برزنت کوچک پوشیده شده بود، در حالی که بادهای شدید کمپ اولیه موقت آنها را در هم می کوبید، فرو رفتند.

هر بار که از یخچال بیرون می‌رفتند تا به پای دیوار برسند، نگران بودند که بهمن هر لحظه آنها را با خود ببرد. غذا و زمان در حال از دست رفتن بود. یتس و جونز تعهد کاری داشتند و به زودی باید به انگلستان باز می گشتند.

یک گرگ تنها

به غیر از گروه کوچک کرین، تنها یک کوهنورد دیگر در پارک ملی Auyuittuq در آن زمان وجود داشت. جوردی توساس در طرف دیگر برج آسگارد بود و سعی می‌کرد به تنهایی مسیری را در فریگا از یخچال رژه صعود کند. هموطنان او، نستور و نیل بوهیگاس، قبلا این مسیر را باز کرده بودند. توساس قبلاً سعی کرده بود از آن صعود کند، اما آب و هوای بد او را مجبور کرد به کمپ اصلی بازگردد.

در بیس کمپ، او کوله پشتی و وسایل خود را رها کرد و در طول طوفان بیشتر به سمت پایین دره حرکت کرد. زمانی که سرانجام به کمپ بازگشت، متوجه شد که کوله پشتی قرمزش در بهمن ناپدید شده است. توساس همه چیز را از دست داده بود.

بازگشت به Pangnirtung

هم گروه کرین و هم توساس تصمیم گرفتند 80 کیلومتر را پیاده به شهر پانگنیرتانگ برگردند. در آنجا با یتس و جونز خداحافظی کردند. کرین، پریچارد و کوینلان به توساس این فرصت را دادند که در جبهه غربی آسگارد به گروه آنها بپیوندد. توساس با کمال میل پذیرفت. آنها چند روز در Pangnirtung ماندند، در کنار فیورد کمپ زدند و بی وقفه غذا خوردند.

توساس در رخ غربی برج آسگارد

دومین تلاش در آسگارد

در 21 ژوئن، آنها با قایق به سمت سر فیورد رفتند، سپس روی یخ های بسته پیاده روی کردند و به پارک ملی Auyuittuq بازگشتند. آنها در 27 ژوئن به بیس کمپ آسگارد رسیدند.

دره انتخابی آنها اکنون در وضعیت بهتری قرار داشت. با بهبود آب و هوا، کوهنوردان موفق به راه اندازی بیس کمپ پیشرفته شدند. این در اصل سوراخ دیگری در پای دیوار بود. در بیش از 1000 متری، آنها قرار بود چند روز را در آنجا بگذرانند.

کرین هنوز کودک بود که اسکات برای آسگارد تلاش کرد، اما تحقیقات خود را انجام داده بود و به هشدار اسکات توجه کرده بود: دیواره غربی برج شمالی آسگارد را نمی‌توان بدون رول بولت صعود کرد.

جزیره بافین، برج آسگارد. عکس: جاشوا لاوین

یک چالش شخصی

در 29 ژوئن، کرین، پریچارد، کوینلان و توساس به اولین طول صعود رفتند. گروه به نوبت روی گرانیت قرمز و زرد تلاش کرده و دو به دو طولها را گشایش می کردند را باز کردند. در همان زمان دو نفر دیگر استراحت می کرد. صعود بدون توقف ادامه داشت. صعود بسیار سخت بود و آنها ریشه ناخن های خود را به دلیل چسبیدن به مکان های کوچک و سرد زخمی کردند. بالاخره به وسط دیواره رسیدند. در اینجا بود که پرتالج خودشان را فیکس کردند.

در یکی از طولها ، تکه‌ای از کوارتز از سوراخی بیرون زد و در چشم کرین فرو رفت. چشمش متورم شد و نتوانستند تکه سنگ را بیرون بیاورند. او درد داشت و تیم بررسی می‌کرد که چه باید بکند. آنها می دانستند که یک پزشک با یک تیم آلمانی در 25 کیلومتری دره راسو وجود دارد، اما کرین به یک راهنما نیاز دارد و این به معنای پایان سفر برای دیگران است.

در نهایت، کرین تصمیم گرفت ادامه دهد. او در نهایت بهبود یافت، اما قطعه آسگارد در چشم او باقی ماند.

ابر کوچک تنها بر فراز کوه آسگارد شناور است. عکس: ویل کریستینسن

صعود

آنها سعی کردند تا حد امکان از رول کوبی اجتناب کنند. آنها عمدتاً با استفاده از نوک ناخن ها و هوک های ناپایدار پیشرفت می کردند. روزها به سرعت گذشت. کوهنوردان دیگر در پای کوه ظاهر شدند. آنها تصمیم گرفتند بدون توقف، 24 ساعت شبانه روز صعود کنند و از آفتاب نیمه شب در این عرض جغرافیایی استفاده کنند. آنها 200 متر بالاتر از پرتالج قرار داشتند و هنوز 300 متر از بالای برج فاصله مانده بود.

آخرین قسمت با طول های دشوار وبیرحمانه سخت بود. آنها فکر می کردند که درجه این قسمت صعود مصنوعی A4+ است زیرا حتی جرات نداشتند باور کنند که از A5 صعود می کنند، جایی که عواقب سقوط با مرگ همراه است. طولهای با درجه 7a منجر به صعود فوق العاده سخت طبیعی در دمای زیر صفر می شد.

پس از 30 ساعت صعود بی وقفه، آنها در 10 ژوئیه 1994 به قله رسیدند. در حالی که بیش از بیست سوراخ در طول این مسیر دشوار حفر نکرده بودند.

بدون صحبت، آنها 20 دقیقه را در بالای قله ، جدا از یکدیگر، در ادغام با نیستی قطب شمال گذراندند. توساس به یاد می‌آورد: «لحظه‌ای به قدری خالی که کل جهان می‌تواند در آن جا شود، بدون اینکه آن را پر کند».

آخرین هدیه

از بالا، کوینلان و توساس کوله پشتی قرمز توساس را دیدند که در بهمن از بین رفته بود. باورشان نمی شد! هدیه ای دیگر از کوه. بهمن آب شده بود و کوله پشتی ظاهر شده بود.

فرود یک روز و نیم طول کشید. پریچارد نام مسیر را Hyperborea (1000 متر VI A4+ 5.11) گذاشت. آنها به سبک کپسولی، با طناب های 60 متری متعدد و طیف وسیعی از ابزارها مسیر را صعود کردند.

پریچارد به شیوایی نوشت: «در شمال قطب شمال، فراتر از تندرا، فراتر از ورقه‌های یخ گسترده، حتی آن سوی قطب، سرزمینی شگفت‌انگیزتر از خیال‌انگیزترین رویای یک انسان است. «سرزمینی جادویی که در آن درختان در چهار فصل سال میوه می دهند. یونانیان باستان این مکان را هایپربورا- فراتر از باد شمالی – می نامیدند و جسورترین دریانوردان آنها در جستجوی یک زندگی عالی بدون زحمت و گرسنگی به دنبال آن بودند. آنها هرگز هایپربورای خود را پیدا نکردند، اما این داستان پیدا کردن هایپربورای ما بود.

مهدی جباریان

*مهدی جباریان : شروع فعالیت کوهنوردی 1376 برخی صعودهای شاخص: • گشایش مسیر در دیواره پاتخت ، زمستانی ، سبک آلپی • رکورد صعود چهارجبهه دماوند در 25 ساعت و سی دقیقه:شروع از گوسفندسرا، مسیرهای جنوبی، غربی، شمالی، شمال شرقی، پایان در گوسفندسرا • صعود سه جبهه دماوند در 21 ساعت: شروع از گوسفندسرا، مسیرهای جنوبی، شمالی و شمال شرقی • رکورد صعود آزاد انفرادی دهلیز مرکزی یخار از معدن تا انتهای یخچال در 12 ساعت • صعود زمستانی دماوند 10 مرتبه: گرده شرقی(تیغه های یخار)، جنوبی، شمالی، یکروزه... • صعود دماوند مجموعا 104 مرتبه در فصول مختلف یالهای گوناگون. • صعود زمستانی گرده شرقی سرکچال به خلنو • صعود زمستانی قلل شاخک و علم کوه از مسیر سیاسنگا • رکورد صعود سرعتی آزاد انفرادی گرده آلمانها از ونداربن تا تنگ گلو در 7 ساعت و سی و سه دقیقه • تلاش برای صعود زمستانی آلپی ترکیبی دیواره علم کوه مسیر هاری رست، صعود برتر سال 96 • صعود به گرده آلمانها چهارده مرتبه در فصل بهار و تابستان و پاییز – صعود یکروزه گرده آلمانها • صعود یکروزه دیواره علم کوه، مسیر هاری رست از ونداربن به ونداربن بدون بارگذاری 21:33 ساعت • صعود دو مسیر هاری رست و فرانسوی های دیواره علم کوه در یک روز • رکورد عبور از البرز، شروع دربند توچال تا آزادکوه کلاک ، 102 کیلومتر، 9000 متر صعود در 46 ساعت رکورد صعود سرعتی زمستانی گرده آلمانها از ونداربن به ونداربن در 67 ساعت • رکورد صعود سرعتی خط الراس دوبرار در 17 ساعت و نه دقیقه • صعود سرعتی از پل خواب توچال کلک چال جمشیدیه در 15 ساعت و 20 دقیقه • صعود یکروزه از دربند توچال تا سرکچال سپیدستان در 23 ساعت و 50 دقیقه ، 65 کیلومتر، • صعود قله خان تنگری 7010 متر • تلاش برای صعود قله ماناسلو 8163 متر • صعود یخچالهای شمالی سبلان، کسری، یخار • صعود و تمرین سنگنوردی در دیواره های شروین، پلخواب، بیستون.... • گشایش مسیر در دیواره های کاسونک، شروین، اوسون ترکیبی ... • مربی کوهپیمایی درجه سه سایر: کمربند مشکی جودو دان یک کارشناس مهندسی معماری، دکتری مدیریت بازرگانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین مقالات

مقالات پیشین

سبد خرید
ارسال فوری تهران در نوروز
فروشگاه
وبلاگ
حساب من
0 مقايسه
0 مورد سبد خرید