پناهگاه کمی در جبهه های عظیم بهترین صعودهای دیواره نوردی جهان وجود دارد. وقتی یک بخش را تمام می کنید، ممکن است قسمت دیگری ظاهر شود که تصورش را هم نمی کردید. ممکن است عکسی از یک صعود قبلی دیده باشید و وقتی به پای دیواره رسیدید و واقعیت کاملاً متفاوت به نظر برسد و گیج شوید.
در قراقورام، بالای 6000 متر، باید با دمای انجماد، کمبود اکسیژن، بهمن، باد و طوفان مواجه شوید. بالا رفتن از دیواره بزرگ دانش، مهارت، قاطعیت و قدرت ذهنی شما را آزمایش می کند.
در این مقاله نگاهی به اولین دیواره نوردان می پردازیم که برج ترانگو بزرگ را صعود کردند و سپس درباره مسیر سفر بزرگ در سال 1992 که توسط جان میدندورف و زاور بونگارد صعود شد صحبت خواهیم کرد.
فهرست مطالب
Toggleاولین صعود از برج گریت ترانگو
برج بزرگ ترانگو، بخشی از برج های ترانگو، در شمال یخچال طبیعی بالتورو در زیرشاخه بالتورو موزتاق قراقورام قرار دارد. گریت ترانگو چهار قله دارد: مرکزی (قله اصلی)، شرقی، غربی و جنوبی. همه بیش از 6200 متر است. این برج ها برخی از سخت ترین سنگ نوردی ها از دیواره های بزرگ در جهان را ارائه می دهند.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کاپشن دو پوش گورتکس بلک دیر مردانه 18815
نمره 5.00 از 5۳.۰۹۷.۰۰۰ تومان
قله مرکزی 6286 متری برای اولین بار در 21 ژوئیه 1977 صعود شد. کوهنوردان آمریکایی کیم اشمیتز، گالن راول، جان راسکلی، دنیس هنک و جیمز موریسی از مسیری صعود کردند که از سمت غرب شروع می شد و به بالای جبهه جنوبی ختم می شد.
راول بیشتر به عنوان یک عکاس کوهستانی باورنکردنی شناخته می شد، اما او همچنین یک کوهنورد عالی بود. او در کتاب نور کوه خود نوشت که اگر عکسی که دو سال قبل از آن گرفته نبود، شاید هرگز اولین صعود از گریت ترانگو را انجام نمی داد. در سال 1975، در حالی که در مسیر نزدیک شدن به K2 بود، از خواب بیدار شد تا برج های ترانگو را ببیند که به طرز درخشانی توسط خورشید صبح روشن شده بودند.
«نور سپیده دم قلهها را از طریق هوای فوقالعاده شفافی که به دنبال طوفانهای تندری میآید، روشن میکرد، در حالی که کنسرتوی بتهوون روی استریو پخش میشد. حتی بدون اینکه از کیسه خوای بیرون بیایم، از برجها و ستون برفی که هنوز کسی از آنها صعود نکرده بود، تصویر به تصویر عکس گرفتم”
ستون شمالی به قله شرقی
در تابستان 1984، یک تیم نروژی اولین صعود را از طریق ستون شمالی به قله شرقی (6231 متر) انجام داد. مسیر، آنها را به چشمگیرترین تکیه گاه عمودی کل توده برد و کاملاً شاهکار کوهنوردی بود. متأسفانه، صعود آنها همگی روان نبود.
کلسرود از اعضای تیم اینگونه می نویسد: “مانند بسیاری از پروژههای دیگر…این ایده در خانه در اتاق نشیمن شکل گرفت.” آنهم با دیدن یک عکس.
وقتی نروژی ها وارد منطقه شدند، کمپ اصلی خود را در یک گودال کوچک، مسطح و شنی بین پشته های مورین و دامنه کوه برپا کردند.
باشگاه ورزشی موج
آنها از قبل چیز زیادی در مورد ستون نمی دانستند. آنها فقط سه یا چهار عکس از بالتورو گرفته بودند که در آنها فقط قسمت بالای دیوار نمایان بود. بخش پایینی عظیم تنها زمانی قابل مشاهده است که بر روی یخچال دانج پیاده روی کنید.
نروژیها از این خط فوقالعاده زیبا شگفتزده شدند، یک تکیهگاه اولیه زیبا به ارتفاع بیش از 900 متر که به دیوارهای بیش از 600 متر منتهی میشود.
نقشه برج های ترانگو و سه یخچال در اطراف آنها – یخچال ترانگو، یخچال دانج و یخچال بالتورو. عکس: یان کیلکوفسکی
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
دستکش گورتکس Kyncilor مدل A0086
نمره 4.00 از 5۶۴۳.۰۰۰ تومان
جابجایی به حد عمودی
با درجه سختی A4 مصنوعی، دیواره آنها را به حد خود رساند. چهار نروژی به دلیل آب و هوای بد و وزن وسایلشان زمان زیادی را برای غلبه بر قسمت پایین دیوار صرف کردند. اما آنها میدانستند که بزرگترین چالش، 500 متری است که هنوز در راه است.
اکنون غذای آنها کم بود و هنوز راه زیادی برای صعود وجود داشت. کولسرود پیشنهاد کرد که دو تا از چهار نفر از مسیر پایین بیایند (فقط 90 درصد مسیر را تکمیل میکنند)، در حالی که دو نفر دیگر ادامه میدهند.
اما در ابتدا هیچ کس نمی خواست آنجا را ترک کند. یکی دو روز در مورد این موضوع بحث کردند. در حالی که آنها بحث می کردند،قسمت بیشتری از مسیرهم صعود شد. سرانجام به نقطهای رسیدند که شکافی که از آن بالا میرفتند به اندازهای باز شد که به دلیل عدم حفاظت و خستگی عمومی، صعود آزاد غیرممکن بود.
آنها می دانستند که این لحظه برای تصمیم گیری است. دالی و دوزث به سمت قله ادامه میدهند، کولسرود و آشیم به سمت پایین حرکت میکنند.
پنج روز پس از اینکه کولسرود و آشیم توانستند با خیال راحت از آن عقب نشینی کنند، آنها با دوربین دوچشمی صعود قله همراهان خود را تماشا کردند. سپس، دالی و دوزث قبل از ناپدید شدن از دید پشت یک برآمدگی شروع به فرود کردند.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کفش هوکا مدل مافات Mafate Speed 2
نمره 4.20 از 5۳.۱۷۷.۰۰۰ تومان
کولسرود و آشیم فکر کردند که همه چیز تحت کنترل است و هر دو بیس کمپ را ترک کردند. آشیم به اسلام آباد بازگشت و کولسرود برای انجام برخی کارها به روستای مجاور سفر کرد.
بدون بازگشت
وقتی کولسرود به بیس کمپ بازگشت، هیچ اثری از دالی و دوزث نبود. بررسی دیواره با دوربین هم فایده ای نداشت. او مطمئن بود که اتفاقی رخ داده است. سه هفته بعد، یک هلیکوپتر ارتش پاکستان وارد شد و دو جسد بی جان را که زیر برف در پای دیوار افتاده بودند، پیدا کرد. آنها به دلیل آب و هوای بد نتوانستند اجساد را جابجا کنند. زمانی که بعد از بهبودی هوا بازگشتند نیز اثری از دو جسد نبود.
شاید یک بهمن آنها را از دیواره کنده باشد یا یک قطعه محافظ از کارگاه آن جدا شده باشد که باعث سقوط بیش از 1500 متری شده است. از زمان وقوع فاجعه، این مسیر بدون بازگشت نامیده می شود.
جان میدندورف، کوهنورد آمریکایی در مقاله ای برای باشگاه آلپاین آمریکا نوشت: «تلاش غم انگیز نروژی ها نقطه عطفی از سبک و تعهد در سنگ نوردی از دیواره های بزرگ بود که راه را برای دیدنی های آینده هموار کرد.
اکسپدیشن 1992 سوییسی امریکایی
در تابستان 1992، یک تیم سوئیسی-آمریکایی تصمیم گرفت 1500 متر گرانیت صاف را در جبهه شرقی گریت ترانگو صعود کند. از زمان فاجعه نروژی، هیچ کس قادر به تکرار مسیر نبوده است، چه به طور مستقیم، چه با یک نوع دیگر یا از طریق یک مسیر جدید به سمت قله شرقی.
این تیم متشکل از کوهنوردان سوئیسی خاور بونگارد، اولی بوهلر و فرانسوا استودمان، جان میدندورف آمریکایی و عکاس آس کواله بود.
در 24 ژوئن 1992، تیم کمپ اصلی خود را در نزدیکی یخچال دانج ایجاد کرد.
اما این گروه خیلی زود از هم جدا شد. بوهلر و استودمان تصمیم گرفتند از برج بی نام بالا بروند، در حالی که میدندورف و بونگارد شروع به برنامه ریزی مسیر جدیدی در جبهه شرقی برج گریت ترانگو کردند.
جستجوی خط
میدندورف با انبوهی از تجربه روی دیواره های بزرگ، به مدت یک هفته خط را با دوربین دوچشمی مطالعه کرد. در این بین، آنها بارها را تا یک اردوگاه کوچک در چند صد متر بالاتر از یخچال حمل کردند. او احساس کرد که یک خط خوب در آنجا وجود دارد، خطی که فقط به چند ده بولت و ریوت نیاز دارد.
دیواره بالایی دو خط مشخص روی تکیه گاه خود داشت. نروژی ها سمت چپ، رو به شرق را گرفته بودند. این یک حرکت هوشمندانه بود، زیرا آن مسیر خورشید بیشتری دریافت می کرد. اما میدندورف و بونگارد می خواستند کار جدیدی انجام دهند و خط راست و شمال را انتخاب کردند. هر دوی این خطوط شکاف هایی در دو طرف یک پوسته غول پیکر 600 متری هستند که به دیواره ی بالایی تکیه داده اند.
بعد از 20 روز برنامه ریزی، زمان شروع فرا رسید.
نزدیک شدن به پایه دیوار بسیار خطرناک بود. یخچال پر از شکاف بود و دو سراک بهمن هایی از یخ و برف را فرود آوردند. بالای سراک دوم، دهلیز عظیم که آن را دهلیز علی بابا نامیدند، در امتداد قاعده سمت شرق به ابتدای خط انتخابی آنها هدایت می شد.
در ساعات گرم روز، دهلیز بسیار فعال بود، پر از بهمن و ریزش یخ. بنابراین دو کوهنورد تصمیم گرفتند که در شب صعود کنند. اما حتی در ساعات اولیه، انبوهی از یخ و سنگ همچنان به طور مرتب به پایین میریخت.
در یک لحظه بونگارد فریاد زد: “همین الان از خندق برو بیرون، یک دقیقه دیگر میمیری!” پس از آن، بهمن عظیمی فرود آمد که اگر میدندورف حرکت نمی کرد، میدندورف را از بین می برد. آنها از طریق این میدان مین تمام غذا، آب و تجهیزات خود را برای مسیر جدید حمل می کردند.
شروع صعود
در 13 جولای 1992 آنها اولین شب خود را روی دیوار گذراندند. آنها در یک پرتالج دو نفره که توسط میدندورف برای صعود طراحی شده بود آویزان شدند. آنها به خالص ترین و متعهدانه ترین راه صعود کردند و تنها با شش طناب برای کوهنوردی و حمل صعود نمودند. آنها به سبک کپسولی و طناب ثابت بالای هر کمپ به سمت بالا حرکت کردند تا اینکه به این نتیجه رسیدند که انتقال هر کمپ به سمت بالاتر ایمن و به موقع است.
بسیاری ازکارگاه ها به دلیل یخ در موقعیت های نزدیک به خودکشی قرار داشتند. حرکت بین کمپ های آنها به تمام مهارت، قدرت و مغز آنها نیاز داشت. اشتباهات قابل فکر کردن نبود آنها همچنین باید آبی را که داشتند جیره بندی می کردند، حداقل تا زمانی که بتوانند به قسمت بالای دیوار برسند، جایی که بتوانند برف رابرای ذوب کردن جمع کنند.
کم آبی در کوهستان بسیار خطرناک است. اگر آب کوهنوردی تمام شود، به سرعت خسته میشوند و به سختی فکر میکنند. احتمال اشتباه کردن بسیار بیشتر می شود. میدندورف به یاد می آورد: آب کردن برف یک کار تمام وقت بود.
آنها خطرناک ترین بخش صعود را “Gollum’s Gully” نامگذاری کردند، گوشه ای به طول 150 متر با خطر بهمن زیاد. چند بهمن کوچک به بونگارد و میدندورف در نقاط مختلف دیوار برخورد کرد. آنها همچنین تعدادی بهمن بزرگ را دیدند که خیلی دور نبودند. این بخش خطرناک از سمت چپ مسیر نروژ شروع شد. در نیمه بالا، در بالای طاقچه برفی، آنها در طول مسیر نروژی برای سه طول طناب صعود کردند. سپس به سمت راست، به سمت قله ادامه دادند.
طوفان در اطراف پرتالج
در 25 ژوئیه، طوفان بزرگی آنها را به مدت سه روز به دام انداخت. از یک طرف، میدندورف و بونگارد برای یک استراحت سپاسگزار بودند. درست کردن آب آسان بود، زیرا طاقچه آنها با یخ و لجن پوشیده شده بود. آنها هنوز پنج روز سوخت داشتند، بنابراین نگران نبودند.
باد بر پرتالج می کوفت اما همچنان مقاومت می کرد. تقریباً غیرممکن است که از حرکت یک پرتالج در هنگام طوفان جلوگیری کنید، چه رسد به اینکه در ارتفاع 6000 متری در قراقورام روی دیواره ای این چنین عریان. از دست دادن هر وسیله ضروری، اعم از دستکش یا پوتین، می تواند پایان صعود یا حتی مرگ باشد.
میدندورف بعدا گفت که هر روز به این فکر میکرد که احتمال زیادی وجود داشت که اتفاق بدی بیفتد. که هر لحظه ممکن است «چراغ خاموش» شود. اما آنها مشغول و مصمم ماندند. کار بسیار سختی بود، روزهای طولانی 16 ساعته. آنها هرگز احساس بهبودی نکردند، اما بخشی از استراتژی بالا رفتن از دیواره بزرگ در ارتفاع، حفظ سرعت خوب و مقابله با چالشها به محض ایجاد آنهاست. میدندورف توضیح داد: “شما زمان زیادی برای ترسیدن ندارید.”
دومین صعود قله شرقی
بونگارد و میدندورف در 28 ژوئیه 1992 به قله رسیدند. یک طول نهایی از یخ و سنگ ترکیب شده بود، سپس یک پیاده روی کوتاه برفی تا قله وجود داشت. آنها یکی از پیتون های نروژی را پیدا کردند که برای راپل استفاده می شد. این ثابت کرد که نروژی ها در قله شرقی ترانگو بزرگ نیز در صدر قرار گرفتند.
میدندورف به یاد میآورد که مهمترین چیز این بود که هر دو لذت بردند. «روی یک دیواره شیب دار، فرصت زیادی برای صعود وجود دارد. اما عمدتاً، ما فقط با هدف بالا رفتن از آن دیواره با کمترین ضربه ممکن، با حداقل سوراخهای حفر شده و تا حد امکان کارآمد هماهنگ بودیم.
بونگارد و میدندورف اولین کوهنوردانی بودند که زنده از قله شرقی بازگشتند.
مسیر تمام شده
میدندورف اینچنین شرح می دهد: در قله، “اولین فکری که به ذهن من خطور کرد این بود” چه منظره ای!” سپس “لعنتی می خواهیم از این کوه پایین بیاییم؟” این احساس بسیار گذرا است و احتمالاً نمی توان به طور کامل به یاد آورد که چه چیزی به ذهن خطور کرده است.
مسیر آنها، به موازات مسیر نروژ، شامل صعود مصنوعی فنی، برخی طولهای صعود طبیعی، یخنوردی عمودی، و طولهای مصنوعی طبیعی ترکیبی بود. آنها به 44 طول فرود و سه روز نیاز داشتند تا بخشی را که گولومز گالی نامیدند تکمیل کنند و در عین حال از ریزش بهمن دائمی جلوگیری کنند.
آنها مسیرشان را گراند وویج به معنای سفر بزرگ نامگذاری کردند. درجه سختی این مسیر نیز VII، 5.10، A4+، WI3 می باشد که در 1340 متر و 33 طول صعود با طناب 60 متری انجام گرفت.
جان میدندورف هنوز هم تجهیزات سنگنوردی را برای دیوارهای بزرگ طراحی می کند و در تحقیقات تجهیزات کوهنوردی در Bigwallgear.com فعال است.
خاور بونگارد در 15 آوریل 1994 در حین پرش بیس 300 متر در نزدیکی زادگاهش اینترلاکن درگذشت. با پریدن از صخره مورد علاقه اش، چتر اصلی و ذخیره اش هر دو عمل نکرد.
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 1
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.