سر جورج اورست، با نشانهای صلیب کبیر، همکار انجمن سلطنتی، همکار انجمن سلطنتی نجوم، و همکار انجمن جغرافیایی سلطنتی (تلفظ: ایوریست، اییویریست؛ ۴ ژوئیه ۱۷۹۰ – ۱ دسامبر ۱۸۶۶) نقشهبردار و جغرافیادان بریتانیایی بود که از سال ۱۸۳۰ تا ۱۸۴۳ به عنوان نقشهبردار کل هند خدمت کرد.
اورست پس از گذراندن تحصیلات نظامی در مارلو به کمپانی هند شرقی پیوست و در سن ۱۶ سالگی به هند رسید. او در نهایت دستیار ویلیام لَمبتون در پروژه نقشهبرداری مثلثاتی بزرگ شد و در سال ۱۸۲۳ جانشین لَمبتون به عنوان سرپرست این نقشهبرداری گردید. اورست مسئولیت اصلی نقشهبرداری قوس نصفالنهاری از جنوبیترین نقطه هند تا شمال نپال، به مسافت تقریباً ۲۴۰۰ کیلومتر (۱۵۰۰ مایل) را بر عهده داشت، کاری که از سال ۱۸۰۶ تا ۱۸۴۱ به طول انجامید. او در سال ۱۸۳۰ به سمت نقشهبردار کل هند منصوب شد و در سال ۱۸۴۳ بازنشسته شد و به انگلستان بازگشت.
در سال ۱۸۶۵، انجمن سلطنتی جغرافیا قله ۱۵ – که در آن زمان به تازگی به عنوان بلندترین قله جهان شناخته شده بود – را به افتخار او به کوه اورست تغییر نام داد. اندرو اسکات واگ، شاگرد و جانشین او به عنوان نقشهبردار کل، در سال ۱۸۵۶ پیشنهاد نام او را مطرح کرده بود. از آنجایی که انتخاب بین نامهای محلی متعدد برای کوه دشوار بود، از نام اورست به عنوان یک راهحل میانه استفاده شد. او در ابتدا با این افتخار مخالفت کرد، زیرا هیچ نقشی در کشف آن نداشت و معتقد بود که نام او به راحتی در زبان هندی نوشته یا تلفظ نمیشود.
با این حال قله بام جهان به نام وی نامگذاری شد و این نام همچنان هم با قوت روی این کوه باقی مانده است.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کلاه پلارتک CVT
نمره 3.67 از 5۱۶۸.۰۰۰ تومان
فهرست مطالب
Toggleزندگی نامه
تولد اورست در ۴ جولای ۱۷۹۰ بود، اما محل دقیق تولد او نامشخص است. او در ۲۷ ژانویه ۱۷۹۱ در کلیسای سنت آلفیج، گرینویچ، لندن تعمید داده شد. محل تولد او احتمالا در گرینویچ یا در عمارت گاورنوال، ملک خانوادگی آنها نزدیک کریکهول، برکونشایر (اکنون بخشی از پویس)، ولز بوده است.
اورست پسر ارشد و فرزند سوم از شش فرزند لوسیتا مری (با نام خانوادگی سابق اسمیت) و ویلیام تریسترام اورست بود. پدرش یک وکیل و قاضی دادگاه محلی بود که به گفتهی منابع «از خانوادهای باسابقه در گرینویچ» به شمار می رفت و به اندازهای موفق بود که توانست یک ملک بزرگ در جنوب ولز به دست آورد. پدربزرگ او جان اورست، پسر یک قصاب، اولین عضو خانواده بود که به حرفه حقوقی روی آورد. خانواده اورست در گرینویچ را میتوان حداقل تا اواخر دهه ۱۶۰۰ ردیابی کرد، زمانی که تریسترام اورست (پدربزرگِ پدرِ جان) قصابی در خیابان چرچ بود.
تحصیلات اورست در کالج نظامی سلطنتی (شعبه دانشجویان کارآموز) در مارلو، باکینگهامشر انجام شد و سپس در سال ۱۸۰۶ به عنوان دانشجوی کارآموز به کمپانی هند شرقی پیوست. او به درجه ستوان دومی در توپخانه بنگال منصوب شد و همان سال با کشتی به هند عزیمت کرد.
اورست یک فراماسون (عضوی از انجمن برادری مخفی) بود که (تاریخ دقیق آن مشخص نیست) در لژ نپتون، پنانگ، تحت نظر لژ بزرگ متحد انگلستان آغاز به عضویت کرد. بعداً پس از بازگشت به انگلستان، در ۲۰ فوریه ۱۸۲۹ به لژ شاهزاده ولز در لندن پیوست.
اوایل دوران کاری در هند
اطلاعات زیادی در مورد اولین سالهای حضور اورست در هند در دست نیست، اما او در سن ۱۶ سالگی با ورود به این کشور، استعداد خود را در زمینه ریاضی و نجوم نشان داد. وی در سال ۱۸۱۴ به جاوه منتقل شد، جایی که فرماندار کل، استمفورد رافلز، او را برای نقشهبرداری از جزیره منصوب کرد. او در سال ۱۸۱۶ به بنگال بازگشت و در آنجا دانش بریتانیاییها را از رودخانه گنگ و رود هوگلی بهبود بخشید. بعداً خطی با سیستم علامتدهی بصری (سِمافُر) به طول تقریبی ۴۰۰ مایل (۶۴۰ کیلومتر) را از کلکته به بنارس نقشهبرداری کرد.
کارهای اورست توجه سرهنگ ویلیام لمبتون، رهبر نقشهبرداری مثلثاتی بزرگ (GTS) را به خود جلب کرد و لمبتون او را به عنوان دستیار ارشد خود منصوب نمود. او در سال ۱۸۱۸ به لمبتون در حیدرآباد پیوست، جایی که لمبتون مشغول نقشهبرداری از یک قوس نصفالنهاری به سمت شمال از کیپ کامورین بود. اورست مسئول بخش زیادی از کار میدانی بود، اما در سال ۱۸۲۰ به بیماری مالاریا مبتلا شد و برای بهبودی مجبور به گذراندن دورهای در دماغه امید نیک گردید.
باشگاه ورزشی موج
اورست پس از بهبودی از مالاریا در سال ۱۸۲۱ به هند بازگشت. او پس از مرگ لمبتون در سال ۱۸۲۳ جانشین او به عنوان سرپرست GTS شد و در سالهای بعد، تلاشهای سلف خود را بر روی قوس تا سیرونج، در مادیا پرداش امروزی، گسترش داد. با این حال، اورست مستعد ابتلا به بیماری بود و عوارض تب و روماتیسم او را نیمهفلج کرد. او در سال ۱۸۲۵ به انگلستان بازگشت و پنج سال بعد را به بهبودی گذراند. در این مدت، اورست در مارس ۱۸۲۷ به عنوان عضو انجمن سلطنتی انتخاب شد. او بیشتر وقت آزاد خود را صرف لابیگری از کمپانی هند شرقی برای تجهیزات بهتر و مطالعه روشهای مورد استفاده در نقشهبرداری مهمات (Ordnance Survey) کرد؛ او اغلب با توماس فردریک کولبی مکاتبه داشت.
بر اساس گفتههای مری بول، خواهرزادهی او، جرج اورست با فلسفهی هند آشنا شد:
«دایی من، جورج اورست، در سال ۱۸۰۶ در شانزده سالگی به هند فرستاده شد. […] او در آن زمان جوانی بیتجربه، دستنخورده و پرشور بود. او با یک برهمن (روحانی هندو) دانشمند آشنا شد که به او – نه جزئیات مراسم مذهبی خودشان، همانطور که مبلغان اروپایی انجام میدهند – بلکه عنصر ضروریِ تمام ادیان حقیقی را آموخت، رازِ چگونگی برقراری ارتباط انسان با ناشناختهی بیانتها.»
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کلاه دو رو پلار-پشمی جک ولف اسکین
نمره 3.67 از 5۳۴۸.۰۰۰ تومان
احتمالاً او همچنین تفکر هندی را به دیگران نیز معرفی کرد:
«حدود سال ۱۸۲۵، او برای دو یا سه سال به انگلستان آمد و دوستی صمیمی و مادامالعمر با هرشل و بابیج که در آن زمان کاملاً جوان بود، برقرار نمود. دایی من از هند بازگشت. او هرگز در عقاید مذهبی یا آداب و رسوم کسی دخالت نمیکرد. اما هیچکس تحت تأثیر او نمیتوانست به هیچ چیز خاصی در کتاب مقدس به عنوان چیزی کاملاً مقدس اعتقاد داشته باشد، به جز دو عنصری که با سایر کتابهای مقدس مشترک است: شناخت ما از ارتباطمان با دیگران و قدرت انسان برای ارتباط مستقیم با حقیقت نادیده.»
نقشهبردار کل هند
در ژوئن ۱۸۳۰،جرج اورست برای ادامه کار خود روی نقشهبرداری مثلثاتی بزرگ به هند بازگشت و همزمان به سمت نقشهبردار کل هند منصوب شد. قوس نقشهبرداری از کیپ کامورین تا مرز شمالی هند بریتانیا سرانجام در سال ۱۸۴۱ تحت نظارت اندرو اسکات واگ تکمیل شد.
اورست از اینکه بخش زیادی از زمانش صرف مسائل اداری و همچنین مقابله با انتقادات از سوی انگلستان میشد، ناراحت بود. کمپانی هند شرقی به طور موقت توماس جرویس را به عنوان جانشین اورست تعیین کرده بود و جرویس متعاقباً سخنرانیهایی در انجمن سلطنتی در مورد نواقص ادعایی روشهای جرج اورست ارائه کرد.
در پاسخ، اورست مجموعهای از نامههای سرگشاده به شاهزاده آگوستوس فردریک، دوک ساسکس، رئیس انجمن سلطنتی نوشت و انجمن را به خاطر «دخالت در مسائلی که چیز زیادی در مورد آنها نمیدانند» مورد انتقاد شدید قرار داد. جرویس از تصدی این سمت انصراف داد و اورست توانست با موفقیت حکم انتصاب شاگرد خود، واگ، به عنوان جانشینش را بگیرد. او در نوامبر ۱۸۴۲ استعفا داد و حکم نظامیاش در دسامبر ۱۸۴۳ به طور رسمی لغو شد و پس از آن به انگلستان بازگشت.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کیف کمری 3 لیتری sunhiker
نمره 3.33 از 5۴۹۵.۰۰۰ تومان
اواخر زندگی
در سال ۱۸۴۵، اورست یکی از مسافران اولین سفر کشتی بخار با نیروی محرکه مارپیچ، «اساس گریت بریتین» بود که اولین عبور از هر اقیانوسی با این نوع کشتی به حساب میآمد.
در سال ۱۸۴۷، جرج اورست کتاب «گزارشی از اندازهگیری دو بخش از قوس نصفالنهاری هند» را منتشر کرد که به خاطر آن مدالی از انجمن سلطنتی نجوم دریافت کرد. او بعداً به عضویت انجمن سلطنتی آسیایی و انجمن جغرافیایی سلطنتی انتخاب شد. اورست در سال ۱۸۵۴ به درجه سرهنگی ارتقا یافت، در فوریه ۱۸۶۱ به نشان «فرمانده بث» مفتخر شد و در مارس ۱۸۶۱ لقب «شوالیه » دریافت کرد. او در ۱ دسامبر ۱۸۶۶ در خانهاش در هاید پارک گاردنز درگذشت و در کلیسای سنت اندرو، هوو، نزدیک برایتون به خاک سپرده شد.
نامگذاری کوه اورست
یکی از نکات جالب درباره جرج اورست، نام اوست که بر بلندترین کوه جهان نهاده شده است.
جرج اورست ارتباط مستقیمی با کوهی که نام او را بر خود یدک میکشد، نداشت و هرگز هم آن را ندید. با این حال، او مسئول استخدام اندرو اسکات واگ، اولین کسی که مشاهدات رسمی این کوه را انجام داد، و رادنات سیکدار، محاسبهکنندهی ارتفاع آن بود.
پیش از آنکه اهمیت این قله شناخته شود، کوه اورست در ابتدا با نام قله «ب» و بعدها با نام قله ۱۵ شناخته میشد. در مارس ۱۸۵۶، واگ نامهای به انجمن جغرافیایی سلطنتی نوشت و اعلام کرد که به نظر میرسد این کوهستان مرتفعترین کوه جهان است و پیشنهاد داد که به افتخار «پیشکسوت برجستهی من» نامگذاری شود، چرا که «هیچ نام محلی برای آن پیدا نکردهایم – بعید به نظر میرسد نام بومیاش، اگر وجود داشته باشد، قبل از اینکه به ما اجازه ورود به نپال داده شود، کشف شود». در واقع چندین نام بومی در میان نپالیها و تبتیها وجود داشت، اما این مناطق در آن زمان برای بریتانیاییها بسته بود و مردمی که در مناطق جنوبتر هیمالیا زندگی میکردند، نام خاصی برای این قله نداشتند.
در دهه پس از ۱۸۵۶، پیشنهاد واگ به طور گستردهای توسط انجمن جغرافیایی سلطنتی و نهادهای مشابه مورد بحث قرار گرفت. محققان دیگر هند نامهای بومی را که معتقد بودند صحیح هستند، مانند «دِوا دِهونگا» از برایان هاوتون هودگسون و «گائوریسانکار» از هرمان شلاگینتویت، مطرح کردند. خود اورست نیز با استفاده از نامش مخالفت کرد، زیرا «مردم هند» نمیتوانستند آن را تلفظ کنند و به راحتی در هندی نوشته نمیشد. با این حال، در سال ۱۸۶۵ این انجمن رسماً نام «کوه اورست» را برای این قله انتخاب کرد.
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 4.2 / 5. تعداد آرا: 10
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.