رضایت ، رخ جنوب غربی گاشربروم 1
رضایت : گشایش مسیر در رخ جنوب غربی گاشربروم یک پس از 5 بار تلاش را روایت می کند.
اگر می دانستم که چه مقدار زمان ، از خود گذشتگی و نا امیدی هزینه تمام کردن یک مسیر جدید در گاشربروم 1 خواهد بود، هیچ گاه این راه را آغاز نمی کردم. ما من یک ساحره یا یک غیبگو نبودم ، هرچند بهتر که اینطور بود چرا که دیدن چیزهای منفی می توانست مطلوب نباشد، ما تنها آینده را در میان الوان درخشان و پس از پیروز بر موانع می دیدیم. اینطوری می توان از هر روز نویی لذت برد ، زیرا ما هیچ گاه نمی دانیم که پایان کی خواهد بود؟
در سال 2007 من برای اولین بار کوه زیبا را دیدم. کوه زیبا یعنی گاشربروم یا شاید برعکس. در آن زمان هدف من تلاش روی گاشربروم سه بود. اما گاشربروم یک ، در اولین نگاه عاشق آن شدم. پس از آن 5 تلاش روی گاشربروم یک با هدف اولین صعود رخ جنوب غربی کوه انجام دادم. (در سال 1983 ویتک کورتیکا و یرزی کوکوچکا رخ جنوب غربی را صعود کرده بودند، اما در زیر نوار صخره ای قسمت آخر به سمت راست تراورس کرده و مسیر جنوبی قله را در پیش گرفتند. در سال 2008 هم والری بابانوف و ویکتور آفناسیف سمت راست این رخ را صعود کرده سپس مسیر جنوب غربی به قله را پی گرفتند. نهایتا صعود رخ کامل جنوب غربی صعود نشده مانده بود.
رضایت
به من اجازه بدهید تا به آخرین فصل این داستان بروم. در تابستان 2017 ، من و زدنک همطناب همدیگر برای صعود به این رخ پرشیب بودیم. پس از 4 روز پیاپی صعود و شب مانی ، حالا در ارتفاع 7800 متری ، هر حرکتی بسیار سخت بود. مانع بزرگ سنگی در بالای رخ کوه حالا در مقابل ما قدبرافراشته بود. بررسی ما از طریق دوربین یک گذرگاه یخی را که نسبتا آسانتر بود را مشخص کرده بود.
دستهبندیهای محبوب موجکوه
ما امید داشتیم که در این ارتفاع چیزی به غیر از سنگنوردی در جلویمان باشد. اگرچه واقعیت مثل یک طوفان همه رویاها را با خود برد. برفی که از پایین نوید یک قسمت نسبتا آسان را به ما میداد حالا از نزدیک بیشتر مثل یک روکش نازک شیرشکلاتی روی سنگ به نظر میرسید. یک ترکیب وحشتناک ، اما بازگشت این 2500 متر هم خود چیز غیرممکن دیگری بود. ما می دانستیم که گزینه ای جز بالا رفتن وجود ندارد. به طور متناوب پودربرفی که از بالا می آمد هوا را پر می کرد. خوشبختانه از بادهای تند خبری نبود. با توجه به ارتفاع می توان بگویم که هوا خوب بود.

طول بعدی از من زمان واقعا زیادی گرفت. حداقل از نظر خودم. من حتی مجبور شدم که دستکش هایم را در بیاورم ، آنها را داخل کت پر گذاشته و با دست لخت کار کنم. نمی توانستم انگشتانم را حس کنم اما توجه به آن نمی کردم. در این ارتفاع شما مجبورید که یک توالی از تعداد کمی حرکت سریع و درست انجام دهید، سپس قبل از ادامه بایستید و نفس بکشید. نمی توانید بیش از حد فشار بیاورید چون ممکن است کنترل بدن یا حتی هوشیاری خودتان را از دست بدهید. این میتواند باعث یک سقوط کشنده شود. البته برای هر دو نفرمان چرا که حمایت بین ما بسیار ضعیف بود.
خلاصه روز
به طور خلاصه روز مفیدی نبود : در طول 12 ساعت صعود تنها 80 متر جلوتر رفته بودیم. یک میخ نسبتا خوب کار گذاشتم و فریاد زدم تا زدنک صعود کند. الان باید یک جا برای شب مانی پیدا می کردیم اما جای خوبی برای چادر وجود نداشت. هیچ انتخابی نبود جز عمیق کردن یک اسلب یخی روی یک تخته سنگ با شیب 70 درجه. پس از کنده کاری در یخ ، خانه ی خود را به شکلی تقریبا روی هوا بنا کردیم. بدون هیچ حرفی شروع به درست کردن غذا کردیم. این سومین روز ما بالای هفت هزار متری بود. درون چادرتلاشهای قبلیم روی این جبهه کوه در ذهنم چرخ میزد.
زدنیک و من اولین کراکس مسیر را قبلا رد کرده بودیم، یک مانع سنگی در ارتفاع 7400 متری ، که مسیر ما را برای رسیدن به قسمت های برفی سمت چپ سد کرده بود. مشکلات مرتبط با سلامتی وی در بیواک بعدی شروع شد. در آنجا بود که وی یک فرود 1700 متری رفت و من از طریق مسیر ژاپنی ها به قله صعود کردم.
چهار سال بعد ، زدنیک و من یک اکسپدیشن در پروژه زندگیم در رخ شمال غربی تالونگ ، نزدیک کانگچنجونگا را شروع کردیم. این یک صعود بزرگ بود که به کلنگ طلایی ختم شد. اگر آن زمانهای شادی آور به یاد می ماندند ، اما اینطور نبود. یک ماه بعد از تالونگ ما در پای گاشربروم بودیم. دوباره!

صدای سوت
ناگهان صدای سوت کتری و شعله های گاز من را به خودم آورد. دوباره لحظه درست برداشتن گاز را فراموش کرده بودم و حالا کتری سر رفت و آب به زیر کیسه خوابم روانه شد. لعنتی. هرچند این کیسه خواب مرطوب بود.
یک چای کیسه ای به قوری اضافه کردم و یک قاشق شکر هم از ذخیره غذایی که کم هم بود روی آن ریختم. بدن های خشک ما داشت اولین جرعه های نوشیدنی را دریافت می کرد. استراحت و آرامش کوتاه ما با سرفه های خفه کننده جایگزین شد.
جای شگفتی فراوان است که چطور بدن انسان می تواند با چنین شرایط سختی تطبیق یابد. ما هر دو چندین کیلوگرم از وزنمان را از دست داده بودیم ، در واقع بدن ما داشت خودش را می خورد تا زنده بماند. در ارتفاع بالا رقبا قابل انتظار و از پیش تعریف شده هستند-سرما ، کمبود اکسیژن ، ماراتن های هر روزه با مضمون رنجی بیرحمانه ، کم خوابی ، تمرکز پر استرس بر هزاران گام که برمیداری ، تهدید بهمن یا سقوط سنگ و البته آب وهوا. همچنان این سوال که آیا مسیر قابل صعود است یک اینکه حداقل برای ما قابل صعود باشد پابرجا می ماند.
ضمن اینکه هر چه به قله نزدیک تر میشوی این سختی ها بیشتر هم میشود. هر چیزی در اینجا انرژی بیشتری می طلبد. علیرغم همه اینها ما همچنان توانایی پیگیری هدفمان را داشتیم. بدن انسان یک ماشین کامل است به شرط آنکه مغز فرد تسلیم نشود.

سال 2013 ، من داشتم بدن زدنک را می دیدم که در میان شیب های یخی سرعت می گرفت. بدن بیجانی که پایین و پایین تر می رفت. ما در ارتفاع 7000 متری بودیم و تمام ابزارهم با او رفته بود من به یک پیچ یخ وصل بودم و حالا باید بدون ابزار اینجا را پایین میرفتم.
برای هوک و من
برای هوک و من صبح پنجم روی رخ کوه مانند روزهای قبلی بسیار زیبا بود. کوهنوردی در نزدیک مرز توانایی ها ، که با حالت تنگی نفس به دلیل کمبود اکسیژن ترکیب می شد. بر اساس پیش بینی هوا ما باید آنروز به هر قیمتی به قله صعود می کردیم. یک جبهه با باد زیاد و برفی بیشتر داشت از سمت هند به ما میرسید. ما در سمت شمال غربی و زیر تاج قله در پناه بهتری نسبت به باد خواهیم بود.
زمان به سرعت می گذشت، در حالی که ما هنوز در حالت اسلوموشن صعود می کردیم. هوا رو به گرگ و میش بود و هوک فریاد زد که راهی به بالا پیدا نمی کند. این فریاد مرا از رخوتم جدا کرد. چطور می توانست راهی نباشد؟ به خاطر خدا هم که شده باید راهی به بالا باشد وگرنه ما مرده های زنده بودیم. من به موقعیت او رسیدم و یک قسمت از سنگ سست را در بالا تر ادامه دادم. در حال صعود یک قسمت حدود ده متری دیدم که یک لحظه احساس کردم روی هوا هستم. سنگی که از آن بالا میرفتم حرکت کرد و من سقوط کردم. اما فرندی که گذاشته بودم برنامه را نجات داد. حال من خوب بود اما شلوارم قدری پاره شده بود. و هسته طناب هم به چشم می آمد اما مشکل جدی پیش نیامد.
انگیزه برای صعود بیشتر شد و البته تقریبا تمام طول را با کمترین حمایت میانی صعود کردم. پس از کارگاه زدن هوک را صدا کردم که صعود کند حالا دیگر غروب کاملا نزدیک شده بود. در این زمان متوجه شدیم که دربالای مانع سنگی هستیم و حالا یک بیواک در 8000 متری اجتناب ناپذیر بود. در هر صورت دیگر در آنروز نمی شد ادامه داد.
آخرین مطالب
دو سال پس از مرگ زدنیک
من با تام پترچک Petreček بازگشتم ، صعود در سرمای سوزان با هد لامپ به خاطر کم کردن خطر یک دهلیز تقریبا دو کیلومتری در بالای سرمان. صعود در شب یک احساس کاذب از ایمنی ایجاد می کند ، از آنجا که تهدید بالای سر قابل دیدن نیست و سرما و نبود خورشید هم البته باعث ثبات بیشتر سنگ می شود. با وجود این عقلانی بود چرا که با طلوع خورشید و در ساعت 10 آن منطقه تبدیل به یک میدان جنگ شد.
پس از پایان روز بعدی ، 200 متر صعود ترکیبی دیگر ما را به گردنه و پس از آن به فلات و قسمت نهایی سنگی میرساند. پیش بینی هوا خوب بود و این احساس خوبی ایجاد می کرد. اگرچه ما در یک طوفان از خواب بیدار شدیم که شش روز به طول انجامید. در واقع گیر افتاده بودیم. شانسی برای بالا رفتن نبود و مسیر برگشت هم با بهمن مسدود شده بود. پس از آن روزها و شب ها در یک چادر کوچک ، پس از 11 روز به بیس کمپ باز گشتیم.
تلاش چهارم را با اوندرا ماندولا در سال بعد انجام دادم. در آن صعود هم ما به 7750 متری رسیدیم و برای 7 شب در آن ارتفاع گیر کردیم. نهایتا پس از چهارده روز به بیس کمپ بازگشتیم ، در حالی که غذای ما تنها برای 9 روز بود. وقتی کفش هایم را از پایم در آوردم خیلی از سرمازدگی انگشتان پا شگفت زده نشدم. حتی سه روز سفر به سمت تمدن هم شرایطم را بهتر نکرد و نهایتا قسمتهایی از انگشتان پایم قطع شدند.

روز ششم روی رخ کوه
روز ششم در 30 جولای ، دقیقا در حدود 8000 متری با باد زیاد شروع شد. در حالی که ما چادر را جمع می کردیم دمای هوا به زیر منفی 20 درجه رفت. من و هوک حتی به تاج قله هم نرسیده بودیم. در هر صورت چاره ای جز شروع صعود نبود.
این قسمت مسیر خیلی سخت نبود و بدون طناب صعود می کردیم. باد با قدرت در حال خوش آمد گویی به ما بود. برای مدتی من و هوک همدیگر را نمی دیدیم. حدود یک و نیم ساعت پیدا کردن مسیر در بین ستونهای سنگی ، ما دوباره همدیگر را در قله گاشربروم 1 ملاقات کردیم. این دومین و حتما آخرین باریست که اینجا خواهم بود. خنده های یخ زده در برابر دوربین. ما شبیه به فیله ماهی در فریزر بودیم. تنها چند لغت و پس بزرگترین نگرانی درباره بازگشت در هوایی که روبه خراب شدن بود. قضاوت درست باعث شد که بتوانیم مسیر خودمان را از دهلیز ژاپنی ها به سمت کمپ سه بیابیم. هوک برای مدتی از نظر ناپدید شد اما با فریاد زدن توانستیم همدیگر را در این شرایط پیدا کنیم.

روز بعد ، بسیار زیبا بود اما فرود در مسیر بهمن خیز دهلیز ژاپنی ها ذهنمان را مغشوش کرده بود. با این وجود بایست بر می گشتیم تا وجودمان را دوباره تایید کنیم. هوک من را در حالی که از میان این منطقه پرخطر رد می شدم حمایت می کرد. هر حرکت بیجایی می توانست این حجم برف را به حرکت بیاندازد. این خطوط تایید می کرد که ما با موفقیت به گاشربروم لا رسیده ایم و پس از یک بیواک دیگر در صبح روز بعد پس از هشت روز در بیس کمپ بودیم.
پنج اکسپدیشن و 5 فصل از یک حماسه در رخ غربی گاشربروم 1. یک مسیر که حتی یرزی کوکوچکا ، ویتک کورتیکا ، والری بابانوف و ویکتور آفاناسیوف آنرا کامل نکردند.. نسبت به این اسطوره ها ، ما فقط خوش شانس تر بودیم. من این طور فکر می کنم.
خلاصه
اولین صعود به سبک آلپی در مسیر کامل رخ جنوب غربی گاشربروم یک(8068 متر) توسط زدنیک هوک و مارک هولچک ، 25 جولای تا 1 آگوست 2017. هر دو تقریبا در ساعت 1 بعد از ظهر 30 جولای قله را صعود کردند. و از طریق دهلیز ژاپنی ها در شمال غربی کوه بازگشتند.
درجه سختی مسیر
نام مسیر رضایت Satisfaction ، طول : 2600 متر ، ED+ WI5+ M7 – این صعود در یادبود زدنیک هروبای Zdeněk Hrubý انجام گرفت.
مقاله نوشته مارک هولچک Marek Holeček ، ترجمه به انگلیسی توسط Zbyšek Česenek ، بازگردان به فارسی توسط موج کوه
بیشتر بدانید:
دکتر مهدی جباریان / باشگاه ورزشی موج
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
مهدی جباریان
عینک SCVCN TS60-01 مدل BLR
- فریم ساختهشده از TR90 (ترموپلاستیک فوقسبک، انعطافپذیر و مقاوم)
- وزن بسیار سبک حدود ۲۵ گرم؛ مناسب برای استفاده طولانیمدت
- طراحی Wrap-Around برای پوشش کامل اطراف چشم
- دارای ۳ لنز قابل تعویض: دودی پلاریزه، رنگی، و شفاف
- همه لنزها با پوشش کامل UV400 برای محافظت در برابر اشعه UVA/UVB
- لنز مشکی با پوشش پلاریزه برای حذف بازتاب نور و افزایش وضوح
- جنس لنزها از پلیکربنات مقاوم و ضدضربه
- پوشش آنتیرفلکس جهت کاهش بازتاب نور و دید شفافتر
- لایه هیدروفوبیک ضدآب و ضد مه روی سطح لنزها
- پوشش ضدخش برای افزایش طول عمر عدسیها
- پد بینی سیلیکونی قابل تنظیم و دستههای ضدلغزش نرم
- مناسب برای دوچرخهسواری، کوهنوردی، رانندگی و سایر ورزشهای فضای باز
- همراه با دستمال، هارد کیس، لنزهای اضافه و نگهدارنده لنز طبی
شیکر یک تکه جردن JORDAN
- نام محصول: شیکر بدنسازی JORDAN
- جنس بدنه: پلاستیک فشرده درجه ۱ (BPA FREE)
- وزن: ۱۸۰ گرم
- گنجایش: ۰.۹ لیتر
- نوع شیکر: یک تکه با درب ضد نشت
- نوع دهانه: لولهای با خروجی پیچی
- نوع عایق: پلاستیکی (غیردوپوش)
- قابل استفاده برای: مکملهای ورزشی، آب، نوشیدنیهای بین تمرین
- ویژگی خاص: دارای فنر استیل برای مخلوطسازی بهتر
- محدوده دمای قابل استفاده: ۰ تا ۸۰ درجه سانتیگراد
- رنگبندی: مشکی و سفید؛ مناسب برای خانمها و آقایان
عینک چندلنزه اوکلی اسپرت پرو – قابلیت طبی
- عینک ورزشی چندمنظوره مناسب کوهنوردی، رانینگ، دوچرخهسواری و رانندگی
- لنزهای قابل تعویض: دودی، ریفلكتیو رنگی، زرد شب، شفاف/آبی (۴ عدد)
- پلاریزه با محافظت UV400 برای کاهش眩زدگی و محافظت از چشم
- فریم داخلی قابلجداسازی برای نصب لنز طبی (مخصوص نمرهدارها)
- نوار ضدعرق و پد بینی قابلتنظیم برای فیت پایدار و راحت
- دریچههای تهویه روی فریم برای ضدبخار شدن لنزها
- سرِ دستههای سیلیکونی ضدلغزش؛ نشستن مطمئن روی صورت در حرکت
- دستههای قابلجداسازی و امکان جایگزینی با هدبند اسپرت
- بند ایمنی ضدافتادن برای آویختن از گردن در زمان استراحت
- وزن سبک و ساختار مقاوم؛ مناسب استفاده طولانیمدت
- لوازم جانبی کامل: کیف هارد، کیف سافت، دستمال تمیزکننده، بند عینک، هدبند
- مناسب آقایان و بانوان؛ طراحی ارگونومیک با پوشش دید گسترده و حاشیه کم
دستکش کینکیلور مدل ATMOS A0082
عینک آفتابی استیمپانک MUTYNE مدل شرپا
- نوع عینک: آفتابی سبک استیمپانک با طراحی جانبی ضدباد
- جنس فریم: پلیکربنات مقاوم، سبک و انعطافپذیر
- جنس لنز: آکریلیک با پوشش ضد اشعه UV400
- ابعاد لنز: عرض 56 میلیمتر، ارتفاع 54 میلیمتر
- فرم صورت مناسب: گرد، بیضی، کشیده و مربعی
- طراحی کناری ضد باد
- سبک: وینتیج، رترو، سایبرپانک (Steampunk)
- کاربری: مناسب آقایان و بانوان (Unisex)
- کاربردها: رانندگی، سفر، فستیوال، دوچرخهسواری، خرید، کوهنوردی
- ویژگی نوری: ضد بازتاب، جلوگیری از خستگی چشم
- مقاومت در شرایط مختلف: قابل استفاده در آبوهوای آفتابی و نیمهابری
- استایل: خاص، متفاوت، مناسب برای عاشقان مد خاص و سبک شرپا
کوله پشتی 25 لیتری آپرین مدل 009
- کد محصول: 009
- حجم: 25 لیتر
- وزن: 700 گرم
- ابعاد 51 در 33 سانتیمتر
- مناسب برای: کوهنوردی، دوچرخه سواری کوهپیمایی، طبیعتگردی
- جیبهای زیپدار برای تفکیک و حمل آسان وسایل
- جیبهای کشی کناری برای بطری آب و لباس
- تسمه و کشهای نگهدارنده مخصوص کلنگ و باتوم کوهنوردی
- تسمههای قابل تنظیم برای حمل زیرانداز و تجهیزات دیگر
- پشتی ارگونومیک با گردش هوای عالی برای راحتی بیشتر
- متریال باکیفیت: استفاده از پارچه، زیپ و یراقآلات خارجی مقاوم
- دارای بند سینه و کمربند
- دو جیب زیپ دار روی کمربند
- دو جیب زیپ دار روی بدنه
- یک جیب کانگورویی بزرگ روی بدنه اصلی
- مجهز به سوت نجات برای شرایط اضطراری
- محفظهی مجزا برای کملبک خارج از بخش اصلی در پشت کمر
- لوگوهای شبرنگ برای دید بهتر در تاریکی و افزایش ایمنی
جدیدترین مقالات
مقالات پیشین
کاپشن گرتکس دوپوش نورث فیس rainbo
- کاپشن دوپوش نورث فیس
- لایه بیرونی ضدآب با شاخص 15000 میلی متر مناسب بارش های متوسط
- لایه بیرونی تنفسی سافت شل دولایه
- زیپ زیر بغل برای تهویه بهتر
- سه جیب زیپ دار در کاپشن رویی با لبه بارانگیر و زیپ ضدآب روی سینه
- کاپشن داخلی پلار با تراکم 100
- کلاه قابل تنظیم با کش
- چسب لبه کلاه برای محافظت بهتر در باد و طوفان
- یقه بلند لایه پلار داخلی برای جلوگیری از اتلاف حرارتی بدن
- قابل استفاده در دمای منفی 15 درجه سانتیگراد و باد 10 کیلومتر در ساعت
- مناسب برای صعودهای یکروزه زمستانی و چند روزه تابستانی
- مناسب آقایان و خانم ها
- راهنمای سایز در توضیحات
- کشور مبدا: چین
کیسه خواب نیچرهایک مدل اسنوبرد 7 با کد NH20YD001
- ابعاد باز شده: 190×75 سانتیمتر
- ابعاد بسته شده: 31×15×15 سانتیمتر
- مناسب برای افراد با قد حداکثر 180 سانتیمتر
- عایق داخلی از پر اردک با قدرت پُر شوندگی 650FP
- دمای کامفورت: +7 درجه سانتیگراد
- دمای لیمیت: +2 درجه سانتیگراد
- دمای اکستریم: -9 درجه سانتیگراد
- شکل ظاهری: مومیایی
- پارچه بیرونی: نایلون مقاوم 20D
- پارچه داخلی: نرم، لطیف و سازگار با پوست
- دارای یقه بادگیر با بالشتک دور گردن
- زیپهای YKK با کیفیت بالا و بادوام
- فاقد قابلیت شستشو (نگهداری با دقت توصیه میشود)
- دارای کیسه استراحت مجزا برای نگهداری پرها در زمانهای عدم استفاده
بادگیر مشتی jack wolfskin [رانینگ و کوهپیمایی]
باتوم کوهنوردی مدل Walking Stick 7075 Aluminum
- نام محصول: باتوم کوهنوردی تلسکوپی
- جنس بدنه: آلومینیوم آلیاژی 7075 (سبک و مقاوم)
- نوع طراحی: تلسکوپی با قابلیت تنظیم ارتفاع
- تعداد قطعات (مفصلها): 3 تکه
- نوع دسته: فوم EVA ارگونومیک و ضدتعریق
- نوع نوک: لاستیکی (Rubber Tip)
- رنگبندی: موجود در 3 رنگ مختلف
- مناسب برای: کوهنوردی، طبیعتگردی، پیادهروی در مسیرهای ناهموار
- ویژگی برجسته: فوقسبک، مقاوم در برابر ضربه و فشار
- کشور سازنده: چین (استان ژجیانگ)
- تولیدکننده: Ningbo Zhenhai Tiansai Leisure Products Co., Ltd.
- مدت فعالیت شرکت: 3 سال
- دارای گل برف بزرگ و کوچک
- فروش به صورت تکی
- فوم دستی بلند برای راحتی ارگونومیک
باتوم تخصصی کربن تاشو Naturehike ST07
- طراحی تاشو ۵ بخشی با قابلیت جمع شدن سریع
- بدنهی تمام کربن فوقالعاده سبک و مقاوم
- وزن هر باتوم تنها ۱۷۵ گرم
- دستهی EVA ضدلغزش با راحتی بالا
- بند مچ نایلونی مقاوم و ارگونومیک
- سیستم قفل کلیپسی (Flick Lock) برای تنظیم آسان ارتفاع
- نوک تنگستن مقاوم برای پایداری روی سطوح مختلف
- مناسب برای کوهنوردی حرفهای، اسکای رانینگ و تریل رانینگ
- جمع شدن در اندازهی کوچک برای حمل آسان
- به همراه کیف حمل ساده مشکی
- طراحی مستحکم برای استفاده طولانیمدت
- کاهش فشار روی زانوها و مفاصل در مسیرهای طولانی
- عملکرد عالی در مسیرهای شیبدار، یخی و سنگی
- یکی از محبوبترین مدلهای Naturehike برای ورزشکاران حرفهای
- قیمت برای هر عدد
- مناسب فعالیت های حرفه ای از صعودهای سبکبار تا اسکای و تریل رانینگ
دستکش پنج انگشتی داخل پشمی مدل S43
- مدل مردانه زمستانی S43-1
- طراحی استتاری جذاب با ۴ تنوع رنگ
- مناسب برای کوهنوردی، اسکی و موتورسواری
- ساختهشده از پارچه مقاوم و ضدآب
- دارای لایه داخلی فلیس گرم و لطیف
- مناسب برای دماهای ۰ تا منفی ۵ درجه سانتیگراد
- ضدباد و مقاوم در برابر نفوذ رطوبت
- کف دست تقویتشده و ضد لغزش
- دارای مچبند چسبی قابل تنظیم
- تکسایز نرمال مردانه
- تهویه مناسب برای جلوگیری از تعریق
- مقاوم در برابر سایش و پارگی
- سبک، نرم و راحت برای استفاده طولانی
- شستوشوی دستی یا خشکشویی توصیه میشود






