منو
دنیای کوهنوردی, کوهنوردی, مطالب ارسالی

چرا کوهنوردی عشق است؟

چرا کوهنوردی عشق است؟

0
(0)

کوهنوردی عشق است. این جمله ای است که احتمالا بارها از کوهنوردان شنیده باشید. اما چرا کوهنوردان اینقدر کوهها را دوست دارند و به آن عشق می ورزند. این عشق چگونه پدید می آید و از کجا نشات می گیرد. در این مقاله قدری به این موضوع می پردازیم.

جستجوی ناشناخته ها

کوهنوردی ترکیبی از جستجوی ناشناخته هاست و اساسا این چیزیست که باعث پدیداری این رشته ورزشی به شکل اولیه آن شد. اولین کوهنوردان در حقیقت کاشفان و جستجوگرانی بودند که به دنبال نقاط بکر و دست نخورده راهی بالاترین نقاط جهان شدند. کوهنوردانی مانند اریک شیپتون و مومری را در این رابطه می توان مثال زد. این یک سفر برای پیدا کردن چیزی بود که دیگران هنوز به آن نرسیده بودند و این مفهوم در قله ها یافت می شد.

افزایش اعتماد به نفس

یک تحقیقات در سال 2008 روی 54 دانشجو از دانشگاه های مختلف شهر تهران انجام شد. محققان در این تحقیقات از مقیاسی برای سنجش میزان اعتماد به نفس افراد استفاده کردند. آنها اعتماد به نفس آزمایش شوندگان را پیش از شروع تحقیق و پس از آن مورد بررسی قرار دادند. این تحققات نشان داد که فعالیت های ورزشی و به خصوص کوهنوردی باعث افزایش اعتماد به نفس افراد می شود. این شامل بهبود نگرش فرد نسبت به خود نیز بود.

همین تحقیقات نشان داد که در طول این تمرینات ممکن است افسردگی یا تمایل به افسردگی نیز کاهش یابد. نکته جالب دیگر در طی این تحقیق این بود که افزایش اعتماد به نفس ربط زیادی به رسیدن به قله یا موفقیت در برنامه ها نداشت. بلکه این خود کوهنوردی کردن بود که برای افراد عزت نفس و بهبود شرایط روحی به ارمغان می آورد.

حس قدرشناسی از زندگی

یکی دیگر از چیزهایی که کوهنوردی را تبدیل به یک تجربه خاص می کند، حس قدرشناسی از موهبت های عادی زندگیست که در طول روزمرگری ها رنگ می بازند. هر کوهنوردی که یک برنامه چند روزه را تجربه کرده باشد می داند که یک دوش آب گرم چقدر لذت بخش است. این در حالیست که ما در طول زندگی روزمره برخی از لذت بخش ترین چیزها مانند یک غذای خانگی، خانه گرم و نرم و چیزهایی از این دست را فراموش می کنید و از یاد می بریم که اینها می توانند چقدر ارزشمند باشند. کوهنوردی عشق به ساده ترین چیزهایی که داریم را یادآور میشود.

نزدیک شدن به مرگ

به قول رینهولد مسنر، کوهنوردی بدون خطر مرگ اساسا کوهنوردی نیست، البته وی ادامه می دهد که در کوهنوردی به دنبال مرگ نیست اما یاد گرفته است که چطور در لبه زندگی به بقای خود ادامه دهد و این چیزیست که در زندگی معمول نمی توان به آن رسید.

کسانی که تجربه نزدیک شدن به مرگ را لمس کرده اند، به شکل دیگر جهان را می نگرند. این تجربه باعث می شود بسیاری از نگرانی های روزمره رنگ ببازند و فرد بداند که می تواند از کنار این عوامل استرس زا به راحتی عبور کند. این چیزیست که در کوهنوردی یاد می گیریم. تجربه ای که تنها در ورزشهای اکستریم می توان به آن نزدیک شد.

با این حال باید خاطر نشان کرد که یادگیری مجموعه مهارت ها، کسب آمادگی و تجربه از جمله مواردی هستند که یک کوهنورد را از لبه زندگی با ایمنی و سلامت به خانه باز می گردانند.

کوهنوردی عشق است

حس آزادی بر لبه بلندی ها

این را می توان در تاریخ کوهنوردان بزرگ لهستانی به خوبی دید. آنها در میانه بلوای انقلاب داخلی و سیطره کمونیسم راهی قله های بلند شدند و بال گشودند تا از آزادی در آن بالا بیشترین بهره را ببرند. کتابی با عنوان کوهنوردان راه آزادی به بررسی زندگی سه کوهنورد بزرگ این دوره یعنی کوکوچکا، کورتیکا و روتکویچ پرداخته است. حتی نام کتاب هم گویای فلسفه آنهاست و این تنها کوهنوردان لهستانی نبودند که طعم آزادی را در کوهها چشیدند. همه کوهنوردان جهان در آن بالا خود را از قوانینی که محدودشان می کند رها می بینند. اینجا فقط طبیعت است که حکم می کند و نوع ارتباطی که فرد با طبیعت برقرار می کند یک قانون کاملا تکوینی به شمار می رود. شاید همین موضوع فرد را به خود نزدیک تر می کند.

یک اعتیاد خوب

یکی از تاثیرات ورزش ترشح هورمون های هیجان و شادی در بدن است. این هورمون ها در ورزش های فضای باز تحت تاثیر ویژگی های محیط بیشتر نیز ترشح می شوند و چه نقطه ای از زمین بهتر از طبیعت می تواند این تحریک روحی را کامل کند.

ماجراجویی‌ها باعث می‌شوند فرد احساس سرزندگی بیشتری کند – لذت و رضایت را به همراه می‌آورد و آگاهی و ادراک را افزایش می‌دهد. این یافته که دوپامین در طی یک تجربه جدید آزاد می شود و مسئول این احساسات است، جای تعجب ندارد.

ه طور قابل توجهی، درد همچنین می تواند باعث ترشح دوپامین شود، بنابراین منطقی است که کوه نوردی یک فعالیت لذت بخش است. کوهنورد زمین های خارق العاده ای را تجربه می کند و از نظر جسمی خود را تا مرز عذاب هل می دهد. دوپامین آزاد می شود و همه لذت می برند!

اما این حالت باعث ایجاد یک حس عادت نیز می شود، رسیدن به لبه این لذت چیزیست که باعث می شود کوهنوردان این مسیر را ادامه دهند و بیشتر و بیشتر به دنبال آن باشند.

ادموند هیلاری در چندین مصاحبه از شیفتگی خود به ماجراجویی به عنوان یک پسر جوان صحبت می کند. او نباید با اثرات ترشح دوپامین بیگانه باشد.

همه آنچه را که در بالا گفتیم می توان در چند جمله زیر خلاصه وار یافت: آری کوهنوردی عشق است…

من کوهنوردم چرا که با آسمان عشقبازی میکنم. زیرا چون عقاب سر بر بلندای آسمان دارم و مانند گرگها در آرزوی برف.
من کوهنوردم زیرا عاشقانه سختی را دوست دارم و دیوانه وار تازیانه بر خویش میزنم و هر از گاهی فریادی بیرون میزند.
من کوهنوردم زیرا غروب سرخ زمستانی البرز آشیانه نگاهم است و بلندای دماوند خانه معشوقم.
من کوهنوردم و یاد گرفتم که مانند بادی بر لبه های طلایی علم کوه بوزم و هر از گاهی نگاهی هر چند کوتاه بر تن برهنه شهوتناک توچال که گاه بیگاه فرا میخواندم بیاندازم.
من کوهنوردم زیرا رویایم فرازی پر از تنهاییست و ثروتم درون کوله باریست که هر چه سبکتر.
گاهی همچون پونه ای بهارانه در کنار رودهای لالون میرویم و گاهی به مانند نمناکی پاییز از تن آزادکوه بالا میروم. گاهی خواب قله ها میبینم و گاهی کابوسم سقوط است. و این دمادم تجربه در تمامی من جاریست.

کوهنوردی ورزش من نیست، مکتب من است.

چقدر این پست مفید بود؟

ستاره چپ بیشترین امتیاز

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

گروه موج کوه

3 نظر در “چرا کوهنوردی عشق است؟

  1. زیور احدی گفت:

    عالی بود

  2. محمد نصر گفت:

    سلام کوهنوردی بدون داشتن انگیزه هیچ ارزشی ندارد وجزء راه کم کردن چیزی در بر ندارد .کوهنوردی رهنوردهای مختلف ویا همنوردهای دیگری هم می خواهد وازهمه مهمتر کوهنوردی یک ورزش جمعی معرفتی است وبا همکاری همدیگر وراهنما صعود کردن ..صعود از آرزوهای دیرینه در بدن انسان وقتی به قله می رسی هیچ هیجانی ندارد مگر نمایشی ازدرون به تو می گوید موفق شدی….ولی اگر این راه با آموزش ومعرفت وکمک به همنوعان خود باشد عالی است ولیکن مجموعا شهروندان کوهنورد این را بلد نیستن وبا آمدن به کوه آتش زدن بوته ها که چرا شما هستید را به نمایش می گذارند.یا کوهها که مظهر پاکی است را به کثافت کشیده آند زباله مملو شده وپرکنده ومسائلی چون بی حیایی وسیاسی جایگاه خودش را به گذشت ومعرفت داده است وتمام تبلیغات که برای کوه و کوهنوردی می شود پشت آن مسائل مالی ومعیشتی وشخصیتی وفرهنگی وجوددارد ورزش کوهنوردی دیگر ورزش نیست .نه مربیان ونه مسعولان آن هیچ نشانی از ورزش نبرده آند .قبول ندارید ببینید باند وباند بازی همه جا دنیا را گرفته

  3. سیدمحمد گفت:

    چرا مطلب ناقصه!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین مقالات

مقالات پیشین

سبد خرید
راهنمای خرید و ارسال
فروشگاه
وبلاگ
حساب من
0 مقايسه
0 مورد سبد خرید