کوهنوردان در میان تاریکی حرکت خود را آغاز کردند. 150 مرد و زن با احتیاط به پیش رفتند تا به قله برسند.
برخی ماه ها منتظر این صعود بودند. آنها یک پنجره کوچک داشتند: سرانجام بادها در صبح روز 26 ژوئیه آرام شدند و به تیم ها اولین فرصت برای صعود به قله K2، پادشاه کوه ها، در منطقه تحت کنترل پاکستان در کشمیر داده شد.
به آنها گفته شد که در روز 28 یک طوفان به کوه می رسد. یا الان یا سال آینده..شاید هم هیچ وقت…
در جلو ، تیم ثابت گذاری، یک تیم دستچین شده از قوی ترین شرپاها و راهنماها قرار داشت. آنها با کار در میان برف های عمیق، مسیری را با طناب هایی در امتداد آبروزی، رایج ترین مسیر به قله، باز کردند.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
عینک آفتابی مدل rider فریم مدرن
نمره 3.88 از 5
۴۱۹.۰۰۰ تومانOriginal price was: ۴۱۹.۰۰۰ تومان.۳۵۷.۰۰۰ تومانCurrent price is: ۳۵۷.۰۰۰ تومان.
پشت سرشان، ستونی از چراغ های پیشانی، دامنه کوه پاکستان را مانند کرم شب تاب در مه فلفل می زد. آنها بالا و بالاتر رفتند – ورزشکاران مشتاق، شرپاهای نپالی، راهنمایان کوهستانی غربی، و مشتریان خارجی آنها.
در نزدیکی جلوی دسته، کریستین هاریلا، کوهنورد نروژی قرار داشت. با طلوع خورشید، او و راهنمایش، تنجن “لاما” شرپا، سریعترین افرادی بودند که به 14 قله بلند جهان می رسیدند.
بعد محمدحسن بود. یک باربر پاکستانی که وظیفه حمل تجهیزات برای تیم تثبیت طناب را داشت، در حالی که در جایی بین کوهنوردان کهنه کار و هاریلا قرار داشت، از ارتفاعات سرد بالا رفت.
آن شب او را وارونه، آویزان در ارتفاع 27000 پایی، آویزان بر فراز پرتگاه، با صورت مدفون در برف پیدا کردند.
تا پایان پنجره قله، حداقل 102 نفر کی2 را صعود کردند. همه کوهنوردانی که پول پرداخت می کردند با خیال راحت از کوه پایین می آمدند و در کمپ اصلی دوباره جمع می شدند.
محمد نه.
باشگاه ورزشی موج
مرگ او صنعت کوهنوردی را در هفته های آینده متزلزل کرد و در نهایت در سرتاسر جهان خبرساز شد. کوهنوردانی که در آن روز به قله K2 رسیدند، در قلب بحثی تلخ قرار گرفتند. گمانهزنیها در حالی مطرح شد که مردم بحث میکردند که آیا مردی در ارتفاع بیش از 8000 متر از سطح دریا میتوانست از کوه کوهها نجات پیدا کند – یا اینکه طمع افتخار بیش از 100 کوهنورد را کور کرده و محمد را روی یخها رها کردند.
وب سایت اینسایدر با هفت کوهنورد و راهنمای کوهستانی که در آن شب در K2 بودند، صحبت کرد، از جمله دو نفر که لحظات بلافاصله پس از سقوط محمد را مشاهده کرده بودند.
از طریق گفتگوهای بیشتر با کارشناسان کوهنوردی و یکی از دوستان باربر مرده، تصویر واضح تری از وقایعی که در آن شب سردرگمی و فاجعه در K2 رخ داد به دست آمده است. کارفرمای محمد، لیلا پیک اکسپدیشن، به چندین درخواست برای اظهار نظر پاسخ نداد.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
جلیقه-کوله اسکای و تریل رانینگ 7 لیتری آپرین - مدل رابوکی
نمره 4.06 از 5۱.۱۰۰.۰۰۰ تومان
آب و هوای کی2 به طور معمول ناپایدار است و به نقل از آرنت امسال شرایط به نظر حتی بدتر هم بود. به طوری که تنها یک روز و آنهم در روز 27 جولای بادهای منطقه به اندازه کافی برای صعود کردن کم بودند. اطلاعات کوهنوردان حاضر در منطقه هم تایید می کند که در روز 28 جولای انتظار یک طوفان سهمگین می رفت.
و تقریبا هر کوهنوردی به این فکر می کرد که تنها یک شانس صعود در پیش خواهد بود. اسوالدو فریره، یک راهنمای کوهنوردی از کشور اکوادور نیز بیان کرد که در آخرین کمپ استراحتی کوهنوردان در کمپ 3 حداقل 41 چادر را شمارش کرده است که نشان از تعداد بالای نفرات در کوه دارد. فریره همچنین بخشی از تیم ثابت کشی به حساب می آمد که در ثابت گذاری قسمت های پایین تر مشارکت کرده بود. به دلیل همین هوای خراب هم راهنماها و شرپاهای تیم های مختلف از برپا کردن کمپ 4 روی شانه دست کشیده و مستقیما از کمپ 3 به سوی قله حرکت کرده بودند.
از سوی دیگر در چند روز پیش از تلاش قله بارش برف ادامه داشت و همین موضوع هم خطر بهمن را در ارتفاعات به صورت تصاعدی افزایش داده بود.
طبق گفته فریره، محمد حسن و تیم ثابت گذاری اولین گروهی بودند که به سمت بالا حرکت کردند. آنها در ساعت 15:30 دقیقه عصر روز قبل به سمت قله به راه افتادند.
او گفت که تیم هاریلا متشکل از او، تنجن و یک فیلمبردار برزیلی به نام گابریل تارسو، از ساعت 20 شروع کردند. درست چند روز قبل، آنها صعود به یک کوه دیگر 8000 متری در پاکستان، برود پیک را به پایان رسانده بودند.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
درای بگ 15 لیتری HYDFLY هیدفلای
نمره 3.63 از 5۱.۱۶۸.۰۰۰ تومان
فریر و وست لیک نیمه شب را ترک کردند، به این امید که شروع تاخیری ساعت ها فاصله زمانی بین آنها و سایر تیم ها ایجاد کند و در نتیجه صعود را ایمن تر کند.
آنها اشتباه می کردند.
فهرست مطالب
Toggleسراک بزرگ – 2 بامداد
حدود ساعت 2 بامداد، هاریلا مشکوک شد که چیزی اشتباه است. او به سراک غول پیکر K2 رسیده بود، یک صخره یخی عظیم که در کنار قله، حدود 300 متر زیر قله معلق است.
جلوتر، تیم تثبیت طناب در حال کار کردن با وجود وقفه بود.
اما چند کوهنورد جلوی هریلا توقف کرده بودند. هاریلا به اینسایدر گفت که برای بررسی علت توقف، تیم او شروع به عبور از دیگر کوهنوردان کردند تا به جلوی خط برسند.
گزارش او از وقایعی که بلافاصله پس از آن اتفاق افتاد با فیلمی که توسط Insider مشاهده شد، همراه با مصاحبه ای از یک کوهنورد دیگر در یک تیم جداگانه تأیید شد. این کوهنورد دیگر در جلوی همراهان بود و با اشاره به تهدیدهای مرگ که هریلا در هفته های اخیر دریافت کرده بود، خواست نامش فاش نشود. این کوهنورد به عنوان ایکس نامیده می شود، اما هویت وی تأیید شده است و برای سایت اینسایدر شناخته شده است.
ایکس یکی از سه نفر اول در صف K2، و یکی از معدود افرادی بود که باربر را نزدیک به مرگ دید. در تاریکی، آنها می توانستند چیزی را که در زیر مسیر گیر کرده بود، تشخیص دهند.
“در نقطه ای شنیدیم که شخصی می گفت: “آه، آه!” گویا چیزی اشتباه است. ما جلوتر رفتیم و من این شخص را دیدم که سر به پایین آویزان شده بود و شکمش باز بود.”
محمد روی یک بخش شیبدار ناپایدار K2 که به تراورس معروف است، افتاده بود، جایی که شیبها تا حدود 70 درجه شیب دارند و هزاران متر عمق دارد. این ناحیه تقریباً دو ساعت از قله فاصله دارد، وسعت آن به 500 متر می رسد و کوهنوردان باید برای رسیدن به هدف خود در این شیب شدید تعادل برقرار کنند.
ایکس گفت که باربر در آنجا حدود 5 متر زیر مسیر آویزان بود و نمی توانست به خودش کمک کند.
یکی از همراهان محمد دورتر در مسیر کوه ایستاده بود و ظاهراً نمی دانست که چگونه می تواند نجات پیدا کند. او همچنین یک باربر برای تیم تعمیر طناب بود. اینسایدر این مرد را شناسایی کرده است اما به دلیل نگرانی های حفظ حریم خصوصی و ایمنی نام او را منتشر نمی کند.
به گفته ایکس یک پیچ یخ در طناب ثابت معلق بود که نشان می داد در هنگام صعود از یخ خارج شده است و یومارهای محمدحسن نیز همچنان به طناب ثابت متصل بودند.
اینکه چرا محمد پس از سقوط تنها چند متر ناتوان شد هنوز مشخص نیست. در ارتفاع 8000 متری و بالاتر، بیماری ارتفاع یا ادم ریوی یا مغزی، زمانی که مایع ریه ها یا مغز را پر می کند، ممکن است رخ دهد. شرایط پزشکی از قبل موجود نیز می تواند در کوهستان کشنده شود.
ایکس گفت، در حالی که محمد وارونه بود، لباسهایش شروع به لیز خوردن کرده بود و دور بالاتنهاش جمع میشد و زیر شکمش را نمایان میکرد. هریلا افزود که پاهای او در طناب ها پیچ خورده بود.
لباس او نیز برای هر دو کوهنورد عجیب به نظر می رسید. به گفته ایکس محمدحسن لباس پر به تن نداشت که برای حفظ گرمای بدن در آن ارتفاع کاملا ضروری است. ایکس ادامه می دهد که ما نمی دانستیم این کوهنورد کیست چرا که ما اولین دسته از کوهنوردان بودیم که تیم ثابت گذاری را دنبال می کرد.
هاریلا همچنین اضافه کرد که محمدحسن لباس پر به تن نداشت و از اکسیژن کمکی نیز استفاده نمی کرد. او حتی در زمان معلق بودن دستکش هم به دست نداشت.
نجات در بالای پرتگاه – 2:15 بامداد.
هریلا گفت که او و تیمش تصمیم گرفتند به محمد کمک کنند، زیرا آنها از قوی ترین کوهنوردان و شرپاهای حاضر بودند.
ایکس همین را به خاطر می آورد. آنها به عنوان مشتری و نه کوهنوردان حرفه ای سعی کردند خودشان تبدیل به مانع برای امداد نشوند یا مشکلات را افزایش ندهند.
این تلاش ساعت ها طول کشید و امدادگران خسته با احتیاط تلاش می کردند چرا که هر اشتباهی می توانست به معنای هزاران متر سقوط باشد. به ویژه اینکه یک میانی پیچ یخ نیز از جای خود بیرون آمده بود. حتی یک شرپای جوان سعی کرد پیچ یخ دیگری اضافه کند که در برف تازه لیز خورد.
هاریلا، تنجن، تارسو و چندین شرپا تلاش کردند تا پیچ یخ را اضافه کنند، خطوط اضافی را روی محمد محکم کنند، او را بچرخانند و هر بار یک اینچ او را بالا بکشند.
آرنت هنگام ارزیابی تلاش برای نجات گفت: “به کشیدن یک کیسه 75 کیلویی فکر کنید.” “به احتمال زیاد او تقریباً بیهوش بود. اگر نه بیهوش، او قادر به کمک به خود نبود.” به بیان دیگر امدادرسانی در آن ارتفاع و در نیمه شب شاید در تئوری آسان اما در عمل حتی تقریبا غیرممکن است.
به گفته هاریلا در حالی که کوهنوردان با تجربه در حال بالاکشیدن او بودند وی فریاد می زد که حالش خوب نیست. تارسو ماسک اکسیژن خود را به محمد داد و سعی کرد او را آرام کند.
در همین زمان صف کوهنوردان در پشت ایکس در حال شکل گرفتن بود. وی گفت وقتی به عقب برگشتم با صف عظیمی مواجه شدم. به هیچ عنوان امکان حرکت کردن نبود.
باتل نک – 3 بامداد
حدود ساعت 3 صبح بود که وست لیک و فریر به شانه رسیدند، فلاتی که قرار بود به عنوان کمپ 4 عمل کند. مسیر پر از کوهنوردان بود.
فریر سردرگمی در تماس های رادیویی را به یاد آورد. او گفت: «ما از رادیو در مورد تصادف شنیدیم. یک نفر از مسیر افتاده بود و کسی نتوانست او را بلند کند.
در امتداد زنجیره کوهنوردان، اضطراب شروع به شکل گیری کرده بود. امداد و نجات در حال مسدود کردن همراهان کوهنوردی بود و محمد درست فراتر از آنچه به نام باتل نک شناخته می شود سقوط کرده بود.
تقریبا همه کوهنوردان در داخل باتل نک یا خروجی آن گیر کرده بودند. در این قسمت خطر سقوط سراک بزرگ بیش از هر جای دیگری احساس می شود. حتی سقوط تکه های کوچک یخ هم در مسیر باتل نک تخلیه می گردد که با خطر جدی همراه خواهد بود.
شاید کوهنوردان می توانستند فاصله بگیرند و پایین بیایند تا منتظر بمانند. با این حال نتوانستند، یا نخواستند. حجم جمعیت در باتل نک، بی تجربگی بسیاری از کوهنوردان مشتری در آنجا، تاریکی شب و سردرگمی ناشی از سقوط محمد، سازماندهی را دشوار کرده است.
فریر، پیشکسوت کوهنوردی اکوادوری گفت: “گاهی اوقات مردم به این چیزی مبتلا می شوند که به آن تب قله می گویند.” “این که فکر می کنید چون افراد زیادی هستند شما در امان هستید، زیرا همه به نوعی همین کار را انجام می دهند. اما اینطور نیست.”
البته از طرف دیگر نفرات حاضر در صف دیدگاه درستی درباره آنچه که در بالا اتفاق افتاده بود نداشتند و بعضا فکر می کردند که شرپاها در حال ثابت کشی می باشند. در همین زمان یک بهمن هم سرازیر می شود که البته با خوش شانسی تنها بخشی از پودر برف به سمت مسیر صعود کوهنوردان روانه شده است. به دلیل همین بهمن هم بعضی از تیم های حاضر از جمله فریره و ویستلیک صعود خود را متوقف کرده و به پایین باز می گردند.
حرکت به سمت بالا – 3:30 دقیقه بامداد
هاریلا می گوید: ما پیامی از تیم ثابت کشی دریافت کردیم که گویی آنها مشکل دارند. اکنون دو حادثه بالقوه وجود داشت. بنابراین تیم هاریلا از هم جدا شد. هاریلا و تنجن به سمت شرپاهای پیشرو ادامه دادند در حالی که تارسو ماند تا به امدادرسانی به محمدحسن کمک کند. ایکس هم گفت که وی با دیگر کوهنوردان در تراورس ماندند تا به محمد حسن کمک کنند.
تارسو به همراه همنورد محمد و شرپای دیگر سرانجام محمدحسن را به مسیر باز می گردانند. ایکس توضیح می دهد که محمد نمی توانست صحبت کند یا حرکت نماید. در اینجا بود که متوجه شدیم حتی 5-6 نفری هم نمی توانیم در آن شرایط کار امدادرسانی و حمل مسدوم را انجام دهیم.
در همین حال هاریلا گفت که وی و تنجن با نفرات پیشرو ملاقات کردند و آنها آسیبی ندیده بودند.
بحث جنجالی از همین جا آغاز می شود. با حرکت کردن محمدحسن مسیر باز شد و کوهنوردان که ساعت ها در زیر سراک بزرگ گیر کرده بودند، مشتاق بودند تا از ناحیه خطر خارج شوند.
کوهنوردان شروع به حرکت کردند در حالی که تارسو در کنار محمد و همراهش ماند و سعی کرد او را گرم کند. اما در حدود نیم ساعت بعد اکسیژن تارسو هم تمام می شود.
تارسو یک کپسول اضافی اکسیژن داشت و البته وی بخشی از تیمی بود که مسئول ثابت گذاری تا قله بودند. پس تارسو به مسیر ادامه داد و همنورد محمد حسن همراه وی که در حال مرگ بود باقی ماند.
فلامینگ و اشتایندل، کوهنوردان اتریشی که از ناحیه شانه کی2 به عقب بازگشتند به وسیله پهپاد از مسیر فیلم برداری کرده بودند. این فیلمی بود که باعث ناراحتی اذهان عمومی شد.
فیلم دلخراش پهپاد
تصاویر پهپادی ده ها کوهنورد را نشان می داد که یکی یکی از کنار جسد محمد در مسیر عبور می کردند.
از نظر فلامیگ و اشتایندل، منشور اخلاقی کوهنوردان در مقابل چشمان آنها نقض می شد. اشتایندل عقیده دارد که کوهنوردان باید مسیر را برای امداد باز می کردند. البته در این صورت هیچ گروهی به قله نمی رسید.
او گفت: “نمیدانم میشد او را زنده بیاورند یا نه. اما باید یک مأموریت نجات انجام میشد.” “اگر کسی در حال مرگ است، متوقف کردن اکسپدیشن برای پایین آوردن کسی کاملاً طبیعی است. آنها متوقف نشدند.”
هریلا گفت که در قله، تارسو با هاریلا و تنجن روبرو شد و به آنها گفت که محمد زنده است اما در وضعیت بدی قرار دارد.
هریلا افزود که از طریق تلفن ماهواره ای از تیم پشتیبانی خود خبر دریافت کرده است که “همه خوب هستند.”
اما وقتی او پایین آمد و به تراورس بازگشت، محمد درگذشته بود. همراه او نیز در جایی دیده نمی شد.
آب و هوای خراب پیش بینی شده برای روزهای بعد نیز اتفاق نیافتاد و چند کوهنورد باقی مانده در روزهای بعدی توانستند قله را با موفقیت صعود کنند. این ترکیب مجموعه صعودهای امسال را به 102 رساند.
اما در کمپ اصلی، مرگ محمد همچنان در ذهن کوهنوردان بود، که بسیاری از آنها گفتند که متوجه شدند او یک باربر محلی بوده است. برخی از کوهنوردان در حالی که محمدحسن هنوز زنده بود از کنار وی گذشته بودند و این چیزی بود که نمی شد فراموش کرد.
مرگ واقعیت تلخی است که کوهنوردان هنگام تلاش برای هر کوه 8000 متری با آن روبرو می شوند.
وست لیک گفت: «اما شرایط اطراف طوری بود که همه از کنار مردی رد شدند که هنوز زنده بود و در حال مرگ بود و چند ساعت بعد جان باخت. “این یک معامله بزرگ است.”
با این وجود چندین اکسپدیشن در بیس کمپ جشن صعود به قله خود را برگزار کردند. این موضوع از نگاه برخی کوهنوردان حاضر در منطقه مانند استیندل قابل هضم نبود.
در نهایت چند نفر از کوهنوردان برای تسلیت گفتن به روستای تیسار، محل زندگی محمدحسن رفتند.
محمد حسن یک پدر بود که سه پسر جوان و یک بیوه در پشت سر از خود به جای گذاشت. به قول اشتایندل همسر محمدحسن احتمالا نمی تواند در روستای سنتی محل سکونتش کار پیدا کند و مادر محمد که از او مراقبت می کرد نیز مبتلا به دیابت است.
در طرف مثبت قضیه کوهنوردانی که به روستا مراجعه کرده بودند با پرداخت پول و قول پشتیبانی از این خانواده سعی کردند دردهای آنها را تا حدی التیام بخشند.
اشتایندل یک رویداد خیریه برای خانواده محمد حسن راه اندازی کرد که از آن زمان تاکنون 150000 دلار برای هزینه های قانونی، تحصیل و مخارج آتی آنها جمع آوری کرده است.
محمد که برای دوستانش به نام مهسان شناخته می شود، در اوایل 20 سالگی مردی خجالتی و ساکت بود که برای اولین بار در سال 2017 با یک کوهنورد نروژی به نام جوتا ونسا تورکل آشنا شد.
او به اینسایدر گفت که او با شوهرش از محدوده قراقورم بازدید می کرد و محمد به عنوان یکی از باربران تیم آنها کار کرده بود.
این زوج با محمد و سایر باربرها دوست شدند که همگی در فقر شدید زندگی می کردند و در حالی که هیچ تجهیزات کوهنوردی نداشتند به کمپ های اصلی سفر می کردند.
امسال اولین سالی بود که محمد به عنوان باربر ارتفاع بالا مشغول به کار شده بود و به نظر برخی از کوهنوردان صعود به قله در اولین حضور منطقی به نظر نمی رسید.
نکته مهم اینکه باربرهای پاکستانی مانند شرپاهای نپالی نیستند و اغلب در ارتفاعات بسیار پایینتری زندگی می کنند.
محمد در طول سال معمولا به کارهای بنایی مشغول بود و در فصل کوهنوردی به تیم های صعود به عنوان باربر می پیوست.
حقوق باربر ارتفاع چند برابر باربرهای مسیر تا بیس کمپ است و همین موضوع باعث شده بود محمدحسن هم سعی کند به عنوان باربر ارتفاعات بالا فعالیت کند.
کرار حیدری، دبیر باشگاه آلپاین پاکستان، یک سازمان غیردولتی ورزشی که صحنه کوهنوردی محلی را اداره می کند، به اینسایدر گفت که باربران در ارتفاعات «معمولاً تا حدود 7000 متر تخصص دارند»، اگرچه که برخی ممکن است برای ارتفاعات بالاتر آموزش ببینند.
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 3.8 / 5. تعداد آرا: 4
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
2 نظر در “مرگ در کی2: چرا کوهنوردان از روی جسد محمدحسن گذشتند؟”
من از خرید کردن از شما سپاسگزارم که به موقع بدستم رسید و همانگونه که فکر میکردم عالی بود . از شما وپرسنل محترمتان متشکرم . ژاله گودرزی 👌
سپاس از موج کوه بخاطر نگاه عمیق فنی وکارشناسانه به جزئیات حادثه رخ داده.واقعا تلخ وبغض آور بود.لعنت به فقر. واینکه کوهنوردی تجاری ومشتری گرایی ومداری اصل روح کوهنوردی حرفه ای وتخصصی رو زیر سوال برده جای شکی نیست.اما شاید میشد نجات پیدا میکرد با گذشت وتلاش بیشتر همراهان نپالی حتی در اون شرایط دشوار وسخت بازم ممکن بود زنده بمونه اما احتمال زیاد ادم شدن و با اون اوصاف جان دادن.روحشون شاد واینکه بغضمون باز با عکس بچه هاش در اومد و اون نایلون باربر بی گناه. کلا امداد ونجات پاکستان خیلی ضعیفتر از نپاله وحتی هلیکوپتر ارتفاع وتیم واکنش سریع نجاتم ندارن.حیف محمد حسن مسلمان تشیع پاک سیرت که اینجور رفت باور کنین شهید محسوب میشه نزد خالق کوه.امید که حوادث تلخ کمتر بشه.💚⭐🙏مطالبتون۲۰.🖤🌷🥀💔تسلیت به جامعه کوهنوردی.