بری بلانچارد؛ اسطورهای که کوهنوردی را بدون خودشیفتگی روایت کرد
بری بلانچارد یکی از نامهای درخشان تاریخ آلپینیسم در آمریکای شمالی و جهان است؛ کوهنوردی که نهتنها مسیرهای سخت و ناشناختهای را در راکیهای کانادا و هیمالیا گشود، بلکه با صداقت و روایتگری منحصربهفردش الهامبخش نسلهای بعدی شد. او در صعودهای تاریخی مانند راکاپوشی، دیوارهی North Twin و مسیر «صبر بیپایان» بر روی روبسون نشان داد که قهرمانی تنها به رکورد و قله محدود نمیشود، بلکه در فروتنی، صداقت و توانایی روایت تجربهها معنا پیدا میکند. این مقاله نگاهی دارد به زندگی، صعودها، آثار و میراث ماندگار بری بلانچارد؛ اسطورهای که کوهنوردی را بدون خودشیفتگی روایت کرد.
فهرست مطالب
Toggleریشه ها و کودکی
بری کنت بلانچارد (Barry Kenneth Blanchard) در تاریخ ۲۹ مارس ۱۹۵۹ در کلگری، آلبرتا، کانادا متولد شد. او در همان منطقهای بزرگ شد که رشتهکوههای راکی کانادا با قلههای مرتفع و دیوارههای عظیم صخرهای خود، الهامبخش بسیاری از کوهنوردان آینده بودند. نزدیکی او به این کوهها باعث شد از نوجوانی به طبیعت و صعود علاقهمند شود. فضای کوهنوردی در کلگری و کانمور در دهه ۱۹۷۰ میلادی پر از هیجان و تجربهگرایی بود و جوانانی مانند بلانچارد به سرعت جذب ماجراجوییهای کوهستانی شدند.
بلانچارد از همان سالهای اولیه با ترکیبی از جسارت، پشتکار و تمایل به یادگیری شناخته شد. او در اواخر دهه ۱۹۷۰ با مدرسه کوهنوردی یامنوسکا (Yamnuska Mountain School) همکاری کرد و اولین دورههای یخنوردی و کوهنوردی خود را به عنوان مربی برگزار نمود. همین تجربههای آموزشی و حضور در جامعه کوهنوردی محلی، پایههای حرفهای او را شکل داد.
نخستین صعودهای بزرگ
شهرت بینالمللی بلانچارد در اوایل دهه ۱۹۸۰ آغاز شد. نقطه عطف اول، صعود مسیر “Andromeda Strain” در کوه آندرومدا در آلبرتا بود (۱۹۸۳). او به همراه دیوید چیزموند (David Cheesmond) و تیم فریسن (Tim Friesen) این مسیر را گشودند. این صعود به دلیل ترکیب سختیهای فنی سنگنوردی (۵.۱۱a)، یخنوردی (WI4) و صعود ترکیبی (M6) توجه زیادی جلب کرد و نشان داد که یک نسل تازه از آلپینیستهای کانادایی در حال ظهور است.
دستهبندیهای محبوب موجکوه
در سال ۱۹۸۴، او همراه با چیزموند و کوین دویل (Kevin Doyle) به پاکستان رفت و مسیر شمالی راکاپوشی (Rakaposhi, 7788m) را صعود کرد. این صعود یکی از دستاوردهای تاریخی تیمهای کانادایی در هیمالیا بود، چرا که در شرایطی فوقالعاده سخت و سبک آلپی انجام شد. ماجراجویی آنها با طوفانها، صاعقهها و بیماری در ارتفاع بالا همراه بود، اما با وجود تمام مخاطرات، موفق شدند قله را صعود کنند. این صعود جایگاه بلانچارد را به عنوان یکی از برجستهترین آلپینیستهای نسل خود تثبیت کرد.
✨ بزرگترین دارایی یک کوهنورد، همنورد اوست. ✨
— بری بلانچارد
صعودهای شاخص دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰
در سال ۱۹۸۵، بلانچارد و چیزموند مسیر شمالی نورث تویین North Twin را در کانادا گشودند؛ دیوارهای عظیم و دشوار که تا امروز نیز جزو مسیرهای افسانهای آلپینیسم در آمریکای شمالی محسوب میشود.
او در دهه ۱۹۹۰ نیز همچنان مرزهای آلپینیسم را پیش برد:
- ۱۹۹۱: صعود دیواره شمالی کوسوم کانگرو Kusum Kanguru در نپال.
- ۱۹۹۱: گشودن مسیر جدید در له درویتز Les Droites در آلپ فرانسه، همراه با مارک توایت (Mark Twight).
- ۱۹۹۹: نخستین صعود زمستانی مسیر M-16 بر روی دیواره شرقی قله Howse Peak در کانادا، به همراه استیو هاوس (Steve House) و اسکات بکس (Scott Backes). این مسیر به عنوان یکی از سختترین صعودهای زمستانی آمریکای شمالی شناخته میشود.
این دستاوردها تنها بخشی از کارنامهای هستند که نشان میدهند بلانچارد نه تنها یک کوهنورد قدرتمند، بلکه فردی بود که به دنبال مرزهای ناشناخته میرفت و حاضر بود بالاترین سطح خطر و چالش را بپذیرد.
نقش در سینما و فرهنگ عمومی
بلانچارد تنها در کوهها تاثیرگذار نبود؛ او در سینما هم نقش داشت. به عنوان مشاور و بدلکار در فیلمهای کوهنوردی هالیوودی همچون K2، Cliffhanger و Vertical Limit همکاری کرد. حضور او تضمین میکرد که صحنههای کوهنوردی واقعی و باورپذیر باشند. این کار سبب شد نام او فراتر از جامعه کوهنوردی در میان مخاطبان سینما نیز شناخته شود.
فعالیتهای آموزشی و حرفهای
از همان اواخر دهه ۱۹۷۰، بلانچارد به عنوان مربی و راهنمای کوهستان با Yamnuska Mountain Adventures همکاری داشت. او یکی از نخستین کوهنوردان کانادایی بود که موفق شد گواهی بینالمللی UIAGM (اتحادیه جهانی راهنمایان کوهستان) را کسب کند. در طول چهار دهه فعالیت، او در شش قاره به راهنمایی، آموزش و هدایت کوهنوردان پرداخت و تجربیاتش را با نسلهای بعدی به اشتراک گذاشت.
زندگی شخصی
بری بلانچارد در کانمور، آلبرتا زندگی میکند. او در سال ۱۹۹۴ در جریان یک سفر به اورست با کاترین مولوویهل (Catherine Mulvihill) آشنا شد که بعدها همسر او شد. خانواده و زندگی در دل کوههای راکی به او آرامشی داد که با ماجراجوییهای پرخطرش در تضاد جالبی داشت.
«The Calling»: صدای کوهها و ادبیات آلپینیسم
اگر صعودها ستون فقرات کارنامهی بلانچاردند، نوشتن برای او قلب تپنده است. کتاب The Calling: A Life Rocked by Mountains (نشر ۲۰۱۴) با نثری روایتمحور و صادقانه، مرز بین گزارش فنی و ادبیات را کمرنگ میکند؛ متنهایی که بوی برفِ یخزده، نورِ سردِ هدلامپ و خشخش طناب را به خواننده میرسانند. همین صداقت و کیفیت ادبی بود که جایزهی بوردمن تاسکر Boardman Tasker را در ۲۰۱5 برایش آورد. بلانچارد در این کتاب، «کوه» را نه صِرفاً میدان رکورد، بلکه عرصهی شناخت خود و رابطه با همراهانش میبیند: شراکتی که گاهی با یک تصمیم درست نجات پیدا میکند و گاهی با یک سهلانگاری فرو میپاشد. او بهجای قهرمانبازی، از تردید، ترس، پشیمانیها و آن لحظههای کوچکِ هوشیاری میگوید که تفاوت مرگ و زندگیاند.
اخلاق صعود: حداقل ابزار، حداکثر تعهد
بلانچارد از نسل پیشروان سبک آلپی در آمریکای شمالی است: صعود سبکبار، سریع، با تکیه بر مهارت و قضاوت. او بارها نشان داده که «کیفیت خط» و «پاکیزگی سبک» برایش مهمتر از ویترینکردن سختی صرف است. اندیشهی مرکزیاش چنین خلاصه میشود:
- خلاقیت فنی: ترکیب سنگ، یخ و میکس؛ انتخاب خطهای بدیهیـنبوده اما زیبا.
- ریسکهوشیار: پذیرش خطر ذات کوهستان، اما با طراحی سناریو، نقطهی بازگشت و «درایتِ عقبنشینی».
- مسئولیتپذیری جمعی: تقویت فرهنگ تیمی؛ صداقت در گزارش خطاها و درسآموزی.
اثرگذاری فراتر از قلهها: از سالنهای سخنرانی تا پردهی سینما
بلانچارد تنها «صعودکننده» نیست؛ او پژوهشگر فرهنگ کوهستان هم هست. در سخنرانیها و کارگاهها، روایت را مثل ابزار صعود به کار میگیرد تا ارزشهایی مانند اعتماد، تصمیمگیری تحت فشار، و رهبری موقعیتمحور را منتقل کند. همین مهارتِ تبدیل تجربه به داستان، پای او را به هالیوود هم باز کرد: مشاورهی فنی و بدلکاری در K2، Cliffhanger و Vertical Limit کمک کرد که سینما برای یکبار هم که شده، کوهنوردی را «باورپذیر»تر نشان دهد. این پیوند میان عمل و روایت، از او چهرهای ساخت که میتواند نوجوانی را در یک سالن کوچک دانشگاهی یا مدیری را در یک اجلاس شرکتی، به فهمی تازه از «ریسکِ معنادار» برساند.
اوج یک مسیر: نشان «Order of Canada»
در دسامبر ۲۰۲۴، بری بلانچارد بهعنوان عضو Order of Canada منصوب شد؛ افتخاری ملی که بیش از «فهرست قلهها» به «کیفیت اثر» ارج میگذارد: تربیت نسلها، ارتقای استانداردهای راهنمایی کوهستان، بازنمایی صادقانهی کوهنوردی در رسانهها، و ادبیات. این نشان، مهر تأییدی بود بر اینکه کارنامهی او صرفاً مجموعهای از دستاوردهای ورزشی نیست، بلکه سرمایهای فرهنگی برای کانادا و جامعهی جهانی کوهنوردی است.
چرا برای ما (کوهنوردان فارسیزبان) مهم است؟
- نقشهی راه سبک آلپی: بسیاری از دیوارههای راکیِ کانادا ــ از North Twin تا Howse Peak ــ آزمایشگاههایی برای تفکر سبکبار بودهاند؛ درسهایی که برای البرز، زاگرس و قفقاز هم کاربرد دارند: سادهسازی تجهیزات، تمرکز بر سرعت امن، شناخت پنجرهی هواشناسی.
- مدیریت ریسک بهمثابه مهارت نرم: در محیطهای غیرقابلپیشبینی ایران (کولاکهای دنا، بهمنهای سبلان، طوفانهای دماوند)، چارچوبهای تصمیمگیری بلانچارد کمک میکند که بین «جسارت» و «خِرد» تعادل بگذاریم.
- روایتگری و مستندسازی: سبک نوشتن او الهامبخش تولید محتوا برای نسل جدید است: گزارشهای صادقانه، اعتراف به تردید و تحلیل خطا؛ چیزی که فرهنگ ایمنی و یادگیری جمعی را تقویت میکند.
برشی از صعودهای «معنادار» در کارنامه
- Andromeda Strain (۱۹۸۳): همنشینی سنگ سخت، یخ و میکس؛ نمونهی اعلای مهارت چندرسانهای روی دیواره.
- Rakaposhi North Spur (۱۹۸۴): جمع بین استقامت، صبر و هوشمندی در پنجرهای باریک از بهبود هوا؛ قصهای از برقگرفتگی، بیماری، اما پایداری تیمی.
- North Pillar of North Twin (۱۹۸۵): معماری سترگ راکیها؛ جایی که «خواندن خط» و «تابآوری ذهنی» حرف اول را میزنند.
- M-16, Howse Peak (زمستان ۱۹۹۹): استانداردگذاری دوبارهی صعود زمستانی در آمریکای شمالی؛ حد فنی بالا همراه با قضاوت درست.
- Infinite Patience, Emperor Face of Mount Robson (۲۰۰۲): نام مسیر خلاصهی فلسفهی اوست: صبرِ بیپایان برای یک خطِ درست.
روش بلانچارد برای «پایداری» در حرفهای فرساینده
- تناوب دورهها: فصلهای فشار (پروژههای سخت) در کنار فصلهای بازیابی (راهنمایی، سخنرانی، نوشتن).
- تنوع نقش: راهنما، مربی، نویسنده، مشاور؛ این تنوع، خطر فرسودگی را کم میکند و پایداری مالی/حرفهای میدهد.
- یادگیری چرخهای: هر صعود → ثبت دقیق تجربه → بازخورد تیمی → بهبود طراحیِ صعود بعدی.
- تابآوری ذهنی: پذیرش این حقیقت که «بازگشت» هم گاهی دستاورد است؛ در مقابل فشارهای بیرونی برای «هر قیمتیـقله».
بلانچارد و «تیم»
در روایتهایش، «تیمیّت» شخصیت اصلی است: اعتماد دوطرفه روی میانیها، تقسیم عادلانهی کار سخت، و گفتوگوی بیرحمانهـمهربان دربارهی خطاها. او نشان میدهد که بزرگترین دارایی یک آلپینیست، شریک خوب است؛ شریکی که بتواند هم طناب را محکم نگه دارد، هم حقیقت را.
جمعبندی: قهرمانی که قهرماننمایی نمیکند
بری بلانچارد، چه روی تیغههای برفی روبهباد، چه پشت میکروفن سالنهای سخنرانی، یک پیام ثابت دارد: زیباییِ خط، صداقتِ روایت و کرامتِ تیم. او از نسلی است که مرزهای فنی را جابهجا کرد، اما بیش از هر چیز، معنا را به قلب صعود برگرداند؛ اینکه کوهنوردی تنها «بالا رفتن» نیست، بلکه «بهتر شدن» است: در قضاوت، در همدلی، در روایت.
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 6
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.