جان روسکلی یک کوهنورد امریکایی متولد ۱۹۴۸ است. او بسیاری از اولین صعودها در قلل هفت هزار متری و هشت هزار متری پاکستان و هیمالیا و هند را به انجام رسانید. از مهمترین صعودهای وی می توان به سومین صعود دائولاگیری ، مسیر جدید در ناندادوی ، اولین صعود ترانگوی بزرگ ، مسیر جدید در شمال شرقی کی۲، رخ شرقی اولی بیاهو و موارد دیگر اشاره کرد. وی همچنین نایل به دریافت کلنگ طلایی دوران گردیده است. در ادامه درسهایی را که او از کوهنوردی آموخت خواهید خواند.
جان روسکلی – آنچه من آموختم.
در سال ۱۹۷۳ در زمان صعود دائولاگیری دچار سرمازدگی شدم. این تجربه به من یک درس ارزنده آموخت – جورابهایت را عوض کن! رطوبت باقی مانده در جوراب پس از بارها استفاده باعث سرد شدن پاها خواهد شد. شما میتوانید سعی کنید که جورابتان را خشک کنید اما تدریجا رطوبت باقی مانده در جوراب باعث سرد شدن پاها خواهد شد. من بیس کمپ را بدون جوراب اضافه ترک کردم و صعود سه هفته به طول انجامید که دلیل آن هم طوفان بود. پایم یخ زد و باعث از دست دادن قسمتی از دو انگشت پایم شد.
مرگ یک هم طناب
مرگ یک هم طناب مثل یک شروع است. بازپیچی صحنه های یک فیلم کلاسیک، نشانه ها و علاماتی که در طی صعود ندیده اید و کنش های فوری خودتان و دیگران. زمان درد را بهبود می دهد اما آسیب را نه. باز هم یاد خواهید گرفت که به خودتان و دیگران اعتماد کنید و اشتباه انسانی را درک خواهید کرد.
من چیزهای زیادی از فرزندانم یاد گرفتم. فکر نمی کردم آنها به چیزی که من می گویم در زمانی که در حال بزرگ شدن هستند گوش کنند. اما اشتباه می کردم. آنان آنچه را که در مسیر تفکرشان سودمند بود دریافت کردند. در نتیجه ، دائماً بسیاری از کلماتم را می خورم یا از عقایدم دفاع می کنم. دوم ، آنها به راحتی راحت می روند ، اما در صورت لزوم برمی گردند. شما آنها را – و سگهایی که به آنها گفتید نخرند – مادام العمر دارید.
الهامات من از نسل گذشته به من رسید. این الهامات از لیونل تری بود. صعودهای او در آلپ، هیمالیا و امریکای جنوبی واقعا باشکوه بود و من سعی کردم چندین صعود او را تکرار کنم. من در هفته جایزه کلنگ طلایی خوش شانس بودم و توانستم با دو پسر او دیدار کنم. این بهترین نقطه آن هفته بود.
اکسپدیشن ها و رقابتهای انتخاباتی
اکسپدیشن ها و رقابتهای انتخاباتی هر دو مانند کسب و کار هستند. شما باید هدف را انتخاب کنید ، یک تیم متناسب با چالش انتخاب نمایید، تامین مالی کنید و فعالیت های لازم را به انجام برسانید. برنامه ریزی و انجام یک اکسپدیشن برای من آسان است چون به آن مانند یک فرآیند نگاه می کنم، اما نمی توانم بگویم که از سیاست و اداره شرکت هم لذت می برم ، چرا که از درخواست پول از مردم لذت نمی برم.
تجهیزات جدید
لوازم مدرن باعث ایمنی و راحتی بیشتر صعود در هیمالیا شده اند. بسیاری از کوهنوردان ایروزها، از جی پی اس، اسپات ، آیفون یا سایر تجهیزات ایمنی استفاده می کنند. برای این ورزش درجایی که حتی چند گرم اضافه بار به معنای عیب شمرده میشود، بار سنگین تر گاها از درگیر شدن با یک جبهه ناشناخته جلوگیری می کند. وزن بیشتر به معنای سرعت کمتر و سبک سنتی تر است…سبک آلپی سریع و سبک می باشد، پس اجازه درگیری بیشتر با قسمتهای فنی را خواهد داد.
نگرش ذهنی
نگرش ذهنی یعنی همه چیز، و این همه جا و در هر روز صعود همراه ما نیست. دلم میخواهد در مورد بعضی صعودها به عقب بازگردم و دکمه ری استارت را بزنم زیرا من از نظر ذهنی قبل از شروع صعود یا در طی فرود آماده نبودم.
هر کسی یک سوت دارد. من نسبتا به بسیاری از همنوردانم زودتر بیدار میشدم و هنگام پخت و پز درخواست می کردم که همه چیز باید آماده شود. اصلا دوست نداشتم که مو در چای ببینم. بعضی از افراد دچار سرفه خشک در ارتفاع میشوند و دهان خود را نمی پوشانند. دیگران دستشان را قبل از غذا خوردن می شویند. البته اگر هر کدام از ما در مورد رفتار همنوردانمان خیلی سخت گیر بودیم هرگز نمی توانستیم به کوهها صعود کنیم!
شانس
شانس چیزی است که در زمان لاتاری داری و جایی در کوهنوردی ندارد. من سعی کردم تا شانس خودم را بسازم.
نقل از مجله سنگ و یخ
