دهه طلایی به سالهای 1980 گفته میشود که صعودهای بلند در کوههای هیمالیا مقهور استعداد بهترین کوهنوردان لهستانی و تاریخ شد. در ادامه داستانکی کوتاه و بسیار خواندنی درباره مبارزان یخ در مسیر آزادی را می خوانیم. این راه کسانیست که رویاها را دنبال می کنند با اینکه می دانند رویاها می تواند در خلاف جهت هر منطقی به پیش رود.
باد قدرتمند در تمام مدت می کوبد. به طور غیر قابل تصوری هم هوا سرد است.
پیام رادیویی از قله اورست – زمستان 1980
زمستان هیمالیا به دلایل زیادی دشوار است. دمای هوا در بیس کمپ تا منفی سی درجه سانتیگراد پایین می رود و در ارتفاع سردتر هم هست. به دلیل سرما، صعود در شب هم واقعا بی معناست، و روزها کوتاه هستند. بادها بسیار قوی تر و ادامه دار ترهستند چرا که جریان جت استریم از دسامبر تا مارچ تقریبا به صورت دایم ادامه دارد. به طور مداوم چادرها توسط باد به هم میریزند. باد همچنین برف را می برد و باعث بیرون زدن سنگ و یخ سخت می شود که شیبهای آسانتر را تکنیکی تر و زمانبرتر می کند. پایین رفتن فشار هوا باعث اکسیژن کمتر در هوا می شود. ترکیبی از این عوامل یک تجربه خسته کننده و سخت را پدید می آورد.
تنها حدود چهار دهه قبل، صعود در هیمالیا در زمستان غیرممکن به نظر می رسید. این طرز فکر زمانی که لزک سیچی و کریستوف ویلیچکی در زمستان 1980 به قله اورست رسیدند در هم کوبیده شد. (گزارش اولین صعود زمستانی اورست را در موج کوه بخوانید) دو سال پیش از آن رینهولد مسنر و پیتر هبلر ثابت کرده بودند که می توان بدون اکسیژن کمکی به اورست صعود کرد و حالا لهستانی ها نشان دادند که صعود در زمستان هم امکان پذیر است. حالا دو دریچه باز شده بودند. در طول هشت سال بعدی، لهستانی ها شش 8000 متری دیگر را در زمستان صعود کردند. تا سال 2005 که سیمون موروی ایتالیایی در زمستان توانست به قله شیشاپانگما صعود کند که اولین غیرلهستانی بود که در این ردیف قرار می گرفت و البته همنورد او پیوتر موراسکی یک لهستانی بود.
مبارزان یخ “Ice Warriors,” ، طوری که آنها شناخته میشوند، قبل از سالهای 1980 تجربه کمی در هیمالیا داشتند. در دوره پس از جنگ دوم جهانی ، و لهستان کمونیستی، کوهنوردان اجازه نداشتند که به اکسپدیشن های خارجی بروند، بنابراین سایر کشورها اولین صعودها را در سالهای 50 و 60 به انجام رسانده بودند،درحالیکه لهستانیها در خانه بودند و تماشا می کردند.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
دستکش دوچرخه سواری outdoor
نمره 4.00 از 5۲۸۸.۰۰۰ تومان
دلسرد اما نه ناامید، آنها به حیات پشتی خانه شان سرک می کشیدند- کوههای تاترا در مرز اسلواکی و لهستان. زمانی که مهارتهایشان از سطح کوههاشان بالاتر رفت، پیشرفت طبیعی بود: چرا آنها را در زمستان امتحان نمی کردند؟
آندره زوادا، یکی از اولین زمستانی کاران نیرومند لهستان بود. پس از به پایان رساندن اهداف بزرگ در تاترا مانند صعود زمستانی خط الراس تاترا، نهایتا توانست مجوز خروج از کشور را در اوایل 1970 بگیرد. در زمستان 1974، زوادا به بالاتر از 8000 متر در لوتسه رسید. در پایان دهه او ادعا می کرد که اورست را می توان در زمستان صعود کرد.
صعود به آنها چیزی داد که در لهستان نداشتند. کوهنوردی به آنها آزادی داد. آزادی برای سفر کردن. آزادی برای اینکه خودشان را به تصویر بکشند. آزادی برای بودن و بهتر بودن. من اعتقاد دارم، کوهنوردان دوره طلایی لهستان به دنبال آزادی صعود می کردند.
برنادت مک دونالد – کتاب کوهنوردان آزادی
در سالهای 1980 پرده آهنین در حال فروریختن می نمود. در کشتی سازی گدانسک ، اتحادیه کارگری همبستگی تحت رهبری لچ والسا در حال قدرت گرفتن بود. اما نه سال بیشتر زمان برد تا انقلاب به وقوع بپیوندد و کمونیسم در شوروی سقوط کند. اوضاع اقتصادی در لهستان رقت بار بود. قیمت مواد غذایی بالا میرفت و سطح درآمد هم به زیر 10 تا 15 دلار در ماه سقوط کرده بود. ملزوماتی مانند نان و دستمال توالت در دسترس نبودند.
به خاطر دارم که در باشگاه ما در کاتویچ در طول دو سال 10 اکسپدیشن به هشت هزار متری ها انجام شد.
کریستوف ویلیچکی در جریان کمپ جوانان در دماوند، ایران، 1394
در تضاد با این همه آشوب، همین دهه با چنان موفقیتی برای کوهنوردان لهستانی بازشناخته میشود. زمانی که شرایط کشور چنین وحشتناک بود، کوهنوردان از دولت سوبسید می گرفتند. آنها همچنین هزاران دلار از قاچاق محصولات لهستانی به نپال کسب درآمد می کردند. با امکانات و آزادی صعود در محدوده های بزرگتر ، لهستانی ها آماده بودند تا با سایر نقاط جهان همگام شوند. اما آنها فقط به دنبال صعود نبودند. آنان مشتاق این بودند که خودشان را از بقیه جهان متمایز کنند. آنها می خواستند تاریخ را بنویسند. اجزا در جای خود قرار گرفته بود و تحت راهنمایی آندره زوادا، لهستانیها آماده این جاه طلبی بودند. آنان آزمندانه به سمت بلندترین کوههای دنیا به راه افتادند.
تیم المپیک لهستان در لیک پلاسید موفقیتی کسب نکرد، بنابراین موفقیت ما در زمستان اورست مانند یک مدال طلا برای ورزشکاران لهستانی بود. چیزی که مردم زیادی به آن افتخار می کردند.
کریستوف ویلیچکی در بازگشت به لهستان در 1980
چهار سال پس از موفقیت اورست، ماسیژ بربکا و ریزارد گاجوسکی در 7700 متری کمپ زده بودند. دمای داخل چادر منفی 32 درجه سانتیگراد بود. روز بعد آنان ماناسلو، هشتمین کوه بلند جهان را صعود کردند. بر اساس گزارش امریکن آلپاین جورنال ، در مسیر بازگشت جهت طوفان مستقیم به سمت صورتهایشان بوده است پس مجبور میشوند در قسمتهایی سینه خیز ادامه بدهند. انگشتان پای بربکا و یک انگشت دست گاجوسکی یخ می زند. با همه سختی ها آنها به بیس کمپ باز می گردند و دومین قله هشت هزار متری در زمستان و بدون اکسیژن کمکی صعود می شود.
با حمایت و بودجه دولتی در پشتشان، لهستانی ها 5 قله دیگر را هم در چهار سال بعدی و در زمستان در می نوردند. چوآیو و دائولاگیری در 1985؛ کانگچنجونگا در 1986؛ آناپورنا در 1987؛ و لوتسه در 1988.
باشگاه ورزشی موج
همه صعودها با سختی های وصف ناشدنی همراه بودند. در صعود 1985 چوآیو، زوادا در امریکن آلپاین جورنال اینطور می نویسد:”طوفان برف می آمد و پس از آن هم بهمن در کوه فرو میریخت. شرایط دایما همین بود” صعود با یک بیواک در 7700 متری در اینجا همراه بود. درست زمانی که دمای هوا در بیس کمپ به منفی 33 درجه سانتیگراد رسید. سرمازدگی در بسیاری از این صعودها رخ می داد که اکثرا به دلیل اشتباه کوهنورد نبود، بلکه به سادگی سرمایی کشنده که نمیشد از آن اجتناب کرد.
دهه ها صعود زمستانی ، عطش تاریخ سازی و استعداد بهترین کوهنوردان، همه در این موفقیت نقش خود را ایفا می کردند. اکسپدیشن های موفق اغلب بزرگ بودند، که شامل چند تیم میشدند که هفته ها و گاها ماهها را صرف حمل بار در مسیر و ثابت کشی می کردند. تمرکز در اینجا به قله رسیدن نام لهستان بود، در حالی که دست آورد فردی دست پایین گرفته می شد. البته همیشه هم اینطور نبود. در شب سال نو 1988، ویلیچکی به تنهایی روی قله لوتسه ایستاد. اگرچه این یک دست آورد بزرگ بود، اما صعود تاریخی ویلیچکی مهر پایان بر کاری زد که سالهای قبل آغاز شده بود.
کمونیسم در لهستان در 1989 در هم شکست و حمایت دولتی هم در نتیجه کم شد. دو فاجعه در همان سال در لوتسه و اورست هم روی داد. با اینکه میشد پول را جایگزین کرد اما مبارزان یخ را نه..یرزی کوکوچکای افسانه ای که دومین صعود کننده هشت هزارمتری ها و صعود به چند هشت هزار متری در زمستان را در کارنامه داشت در اثر سقوط در رخ جنوبی لوتسه جان باخت. مرگ او کل جامعه کوهنوردی و لهستان را در بهت و غم فرو برد. 5 لهستانی دیگر در بهار همان سال در لهولای اورست جان خود را از دست دادند. کوهنوردان لهستانی زیادی در دهه 1980 بودند، اما موفقیت آنها به طور جدی وابسته به رهبری تعداد معدودی بود. کوکوچکا به طور قطع یکی از اینان بود همانطور که پنج کوهنورد دیگر نیز تاثیرگذار بودند. تعداد کمی از کوهنوردان در هیمالیا فعال ماندند اما دهه طلایی به پایان خود رسیده بود.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
شلوار بیس 3/4 لاریمو LARIMO چهار فصل
نمره 4.00 از 5۱.۰۹۰.۰۰۰ تومان
من متوجه هستم که ما در دوره ای زندگی می کنیم که موفقیت با نام یک فرد باید گره بخورد، با افرادی که مطابق با رسانه ها عمل می کنند. اما چه مشکلی دارد که از قبل اعلام کنیم که لهستان در زمستان به شیشاپانگما یا کی2 صعود کرده است؟
کریستوف ویلیچکی از مانیفست زمستانی – 2002
ویلیچکی هرگز رویایش را از دست نداد. او صعود در دهه 90 را ادامه داد. در سال 2002، 14 سال پس از صعود آخرین هشت هزار متری که آنان صعود کرده بودند وی مانیفست زمستانی را برای نسلهای جوان تر کوهنوردان لهستان منتشر کرد. او از نسل جوان و جاه طلب خواست تا قلل باقی مانده را به پایان رسانند.”شش هشت هزار متری منتظر ما هستند”او گفت”اما داوطلبان به چشم نمی آیند. اجازه دهید نام مبارز یخ که توسط انگلیسی زبانها برما نهاده شده بود، برای همیشه در تاریخ کوهنوردی هیمالیا ماندگار شود.”
یک سری از تلاشهای ناموفق در کی2، نانگاپاربات وبرودپیک صورت گرفت. همه این قلل در پاکستان و هیمالیای غربی بودند، جایی که سردتر، پربادتر و دوردست تر از نپال و چین بود. شکی نیست که صعود زمستانی در قراقوروم سخت تر از هیمالیاست. حتی اگر لهستانی ها همچنان مشتاق به پایان رساندن آنچه که شروع کرده بودند باشند.
آرتور هایزر ، از پیشگامان دهه طلایی و یکی از کوهنوردانی که هنوز هم فعال بود، کمپینی در سال 2009 برای به پایان رساندن قلل صعود نشده را آغاز کرد. وی برنامه داشت تا قلل باقی مانده را در بین سالهای 2010 تا 2015 صعود کند. بازگشت به اصول صعودهای زمستانی برای برنامه ضروری بود. تمرین زمستانی در تاترا و آلپ کوهنوردان جوان را برای صعود در زمستان هیمالیا آماده می کرد. اکسپدیشن های تابستانی کارتیمی ملی را ایجاد می کرد که باعث موفقیت در سالهای 1980 شده بود.
لهستان تاریخ را در سمت خود داشت، اما صعود زمستانی در ارتفاعات بلند دیگر تنها یک آرزوی لهستانی نبود. سیمون مورو و دنیس اوربکو از ایتالیا و قزاقستان در زمستان 2009 ماکالو را صعود کردند.(صعود زمستانی ماکالو را در موج کوه بخوانید) مورو به همراه اوربکو و کوری ریچارد گاشربروم 2 را در زمستان 2011 صعود کردند. اولین صعود زمستانی نانگاپاربات هم توسط سیمون مورو، آلکس تکسیکون و علی صدپارا که هیچ یک لهستانی نیستند انجام گرفت. اما دو قله گاشربروم یک و برودپیک توسط لهستانی هایی که هنوز هم خون نسل طلایی را در رگهاشان داشتند انجام گرفت. اما آخرین هشت هزار متری در زمستان یعنی کی2 قسمت نپالی ها شد و الحق شایسته آن نیز بودند.
-اقتباس از مجله آلپینست و امریکن آلپاین جورنال بازگردان به فارسی موج کوه
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
- کیف کمری سالیوا ۵۷۹.۰۰۰ تومان
دکتر مهدی جباریان / باشگاه ورزشی موج
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 4 / 5. تعداد آرا: 2
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.