اخبار, اخبار کوهنوردی

بازگشت یک کوهنورد به خانه پس از 7 ماه بیمارستان

بازگشت یک کوهنورد به خانه پس از 7 ماه بیمارستان

0
(0)

لبخند آنوراگ مالو نتیجه یک سری معجزه است. کوهنورد هندی در خطرناک ترین بخش آناپورنا، خطرناک ترین کوه نپال، به شکاف سقوط کرد. شاهدان این سقوط را مرگبار دانستند. وقتی سه روز بعد امدادگران به محل حادثه رسیدند، از زنده بودن او غافلگیر شدند.

سپس سفری در چندین بیمارستان انجام شد که در آن پزشکان توانستند او را برخلاف همه احتمال ها زنده نگه دارند.

مالو در بیمارستان از خواب بیدار شد، اما همچنان با ماه‌ها بهبودی و جراحی‌های زیادی مواجه بود. دیروز او بالاخره دوباره خانه خانوادگی خود را در کیشانگره راجستان دید. او داستان منحصر به فردی برای به اشتراک گذاشتن دارد.

Anurag out of hospital e1698858283218

کوه از من حفاظت کرد

انوراگ مالو فقط قدردانی می کند – به نجات دهندگانش، به خانواده اش، به پزشکان بیمارستان مانیپال در پوخارا و بیمارستان AIIMS دهلی، به کسانی که امید خود را حفظ کردند، و مهمتر از همه، به خود آناپورنا.

او می‌گوید: «کوه مرا از بهمن و بادهای یخبندان در رحم یخ‌اش در امان نگه داشت و سپس آدام بیلکی را در راه قرار داد». “او مرا به خانه بازگرداند، کوه مادر از من محافظت کرد … آنها مرا در حال دراز کشیده به سمت راست، در وضعیت جنینی یافتند.”

او سقوط و سه روزی را که در داخل شکاف سپری کرد به یاد نمی آورد، اما می داند که در نهایت دست و پایش را حرکت داده است. او پس از نجات با دیدن تصاویر ضبط شده توسط دوربین سرش در حالی که باتری کار می کرد، متوجه این موضوع شد.

مالو گفت: «برادرم دوربین را پیدا کرد و متوجه شد که من داخل شکاف را ضبط کرده‌ام.

WhatsApp Image 2023 04 20 at 10.47.30 768x1050 1
طناب بریده ای که مالو از آن استفاده کرد به رنگ نارنجی دایره شده است. در سمت چپ آن یک طناب دیگر بلندتر که تا انتهای راپل می رسد. عکس: @moesesfiamoncini

نشانه های زندگی

وقتی آدام بیلکی 70 متر (طول کامل طناب خود) را به سمت او در شکاف فرود رفت ، آنوراگ بیهوش بود و آدام متوجه شد که مالو نشانه هایی از زندگی را نشان می دهد.

او گفت: بعدها، در طول اقامتم در بیمارستان، بارها و بارها فیلم های نجات را تماشا کردم و از پیچیدگی تکنیک های مورد نیاز شگفت زده شدم. من همچنین تمام آنچه را که در مورد تصادف و نجات یافتم، مطالعه کردم.

در این مدت مالو این فرصت را داشت که شخصاً از بیلکی تشکر کند و ارتباط خود را با این کوهنورد لهستانی حفظ کرد.

anurag rescue
تصویری از مراحل امداد آناپورنا

مالو گفت: «او فردی شگفت انگیز با حس ناب کوهنوردی است. از او پرسیدم چرا. چرا او مرا نجات داده بود؟ و آدام [بیلکی] پاسخ داد: «من آنجا بودم و تو به کمک نیاز داشتی. یک بار دیگر می‌توانستم کسی باشم که لازم بود.»

پس از نزدیک به هفت ماه بستری شدن در بیمارستان، انوراگ در میانه راه یک سفر بسیار طولانی به سمت بهبودی است. با این حال، با توجه به نقطه شروع، پیشرفت او شگفت انگیز است. انوراگ تمام نوک انگشتان دست راست خود را که به سختی می تواند حرکت کند از دست داده است. او همچنین حافظه ماهیچه ای پاهای خود را از دست داده است، بنابراین در حال یادگیری نحوه ایستادن و راه رفتن مجدد است. اما در کمال تعجب، اندام‌های داخلی او به درستی کار می‌کنند، حتی ریه‌ها و کلیه‌های او که برای مدت طولانی کار نمی‌کردند.

مشکل‌سازترین فرآیند بهبود در حال حاضر، نواحی عظیم پوست پیوند شده است. قسمت اعظم آن سمت راست اوست که با یخ در تماس بود و زمانی که نجات یافت کاملا یخ زده بود. او نیاز به پیوند پوست از ران و ساق پا داشت و پوست جدید به زمان زیادی نیاز داشت تا سازگار و انعطاف پذیر شود.

چرا آناپورنا؟

آناپورنا اولین 8000 متری مالو بود، انتخاب بسیار سختی برای اولین تجربه. با این حال او یک تازه کار کوهنوردی نبود. برعکس، او یک پیشرفت منطقی را دنبال کرده بود، از یک سفر در قطب جنوب تا چند کوه نوردی در نپال، چندین 6000 متری در لاداخ، سپس به ارتفاع 7135 متری نان صعود کرد، و در نهایت آمادابلام (6812 متر) ، قبل از رفتن به سمت یک 8000 متری بزرگ. با این وجود رسانه ها از او پرسیدند: چرا آناپورنا؟ چرا با چیزی ساده تر شروع نکردی؟

مالو اعتراف کرد که در بیس کمپ، تنها یک کوهنورد دیگر (آلینا پکووا از روسیه) در اولین تجربه 8000 متری خود را به آناپورنا اختصاص داده بود. مالو گفت: «همه متعجب شدند زیرا آناپورنا معمولاً در میان آخرین قله‌هایی است که در بین 14 قله صعود می شود.

با این حال، آناپورنا برای من خاص بود، من همیشه به عنوان کوه مادر به آن نگاه کرده ام. من می دانم که این یک پاسخ بسیار غیرمنطقی است، اما احساس من این است. کوهنوردی را برای مادربزرگم که یک سال و نیم پیش فوت کرد شروع کردم. او شخص مورد علاقه من در جهان بود. به هر قله کوهی که می رسیدم حضور او را در اطرافم، کنارم احساس می کردم.

یک انتخاب تعمدی

من همیشه دوست داشتم آناپورنا 8000 متری اول من باشد، دقیقاً به این دلیل که سخت ترین و مرگبارترین است. اگر می توانستم از آناپورنا صعود کنم، معتقد بودم که می توانم از هر کوهی بالا بروم. می دانم که غیرمنطقی است، اما این همان چیزی بود که من صادقانه فکر می کردم. بعد از آناپورنا قصد داشتم به اورست، لوتسه و ماکالو صعود کنم. این برنامه من برای سال 2023 بود.”

او در پاسخ به این سوال که در سفر خود چه کار متفاوتی باید انجام می داد، گفت: «باید مطمئن می شدم که شرپای من، کنار من، نزدیک من و نه پشت سرم پایین می آمد. احتمالاً اشتباهی را که با طناب انجام دادم مرتکب نمی شدم.»

در حین فرود، در یک کارگاه برفی که دو طناب از آن آویزان بود، مالو طناب اشتباهی را گرفت. خیلی کوتاه بود و در انتها هیچ گرهی نداشت، بنابراین مستقیماً در شکاف پایین افتاد.

مطمئن بودم که برای صعود به آناپورنا متناسب هستم، و به اندازه کافی عاقل و محتاط بودم که بدون رسیدن به قله برگردم، به خصوص وقتی فکر می کردم خیلی دیر شده است. من قصد داشتم چند روز بعد دوباره تلاش کنم، اما من یک کوهنورد خودکفا در 8000 متری ها نیستم و به راهنمایی و حمایت نیاز دارم.»

انوراگ مالو سفری طولانی به خانه را پشت سر گذاشته و هنوز راه درازی برای بهبودی در پیش دارد. با این حال او در راه رفتن دوباره است. و سوال این است: اگر همه چیز خوب پیش برود، آیا او دوست دارد به کوهستان بازگردد، حتی دوباره آناپورنا را در نظر بگیرد؟

او پاسخ داد: بله، قطعا. “شکی نیست، من به آناپورنا و کوه های دیگر باز خواهم گشت. اما اگر ریکاوری کامل و آماده نباشم نمی روم. من با دقت به بدن و روند بهبودی خود گوش خواهم داد. اگر آماده باشم، دوباره صعود خواهم کرد.»

چقدر این پست مفید بود؟

ستاره چپ بیشترین امتیاز

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

گروه موج کوه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین مقالات

مقالات پیشین

سبد خرید
راهنمای خرید و ارسال
فروشگاه
وبلاگ
حساب من
0 مقايسه
0 مورد سبد خرید