کشف راز لوتسه میانی ، اگر فکر می کنی همه هشت هزار متری ها صعود شده اند باید قدری به لوتسه میانی فکر کنی. گزارش اولین صعود لوتسه میانی در سال 2001 نوشته یوری کولشنکو.
فهرست مطالب
Toggleدرباره لوتسه میانی
تاریخ هیمالیا و قراقوروم می گوید که تنها 14 قله با ارتفاع بیش از 8000 متر وجود دارند. اما خط الراس ها چیزهایی مثل اهرام مصر نیستند. و تاج کوهها اغلب با چند قله تشکیل شده است. کانگچنجونگا بیشترین تعداد قلل را دارد. هر کدام از این قلل به شکل جدا از هم صعود شده اند. بر اساس لیستی از رینهولد مسنر رشته لوتسه دارای سه قله مشخص می باشد: اصلی(8501 متر) ، شرقی(8414 متر) ، لوتسه شار(8386 متر). لوتسه شرقی نام دیگری هم دارد : لوتسه میانی ، 26 امین قله بلند دنیا در لیست مسنر.
دیدگاه من درباره لوتسه توسط دوست و مربیم الکساندر پوگورلوف شکل گرفته بود. تیم او به موفقیت بسیار نزدیک شده بود. آنان روی دیواره جنوبی لوتسه تلاش کرده بودند. جایی که چهار نفر از اعضای تیم توانستند تا ارتفاع 8350 متری بالا بروند. آنان تلاش بسیار سختی در ارتفاع بالا انجام دادند. سپس پس از 10 روز تلاش مداوم به کمپ بازگشته بودند.
مانند همیشه ، انسانهای الهام بخشی وجود دارند که راه بقیه را روشن می کنند ، کوهنوردانی که ایده ها را خلق می نمایند. افراد در دیدگاه آنها جمع می شوند تا کار سخت را به پایان برسانند. ایده صعود به لوتسه میانی هم در واقع به ولادمیر باشکیروف تعلق داشت. راه لوتسه میانی هم آسان نبود. اگرچه اولین پیشنهاد باشکیروف درباره ایده تاثیر زیادی داشت. اما چندین اکسپدیشن طول کشید تا کوهنوردان درک زیبایی و شفافیت مسیر جدید را پیدا کنند. این یک راه حل استاندارد برای مساله لوتسه میانی نبود ، اما یک آزمون نزدیک تر درباره تنها پاسخ به آن بود.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
ست لباس بیس لایر آرکتریکس (بلوز شلوار)
نمره 3.33 از 5۱.۱۴۳.۰۰۰ تومان
تلاشها برای صعود لوتسه میانی
اولین تلاش روسها در سال 1997 روی لوتسه میانی صورت گرفت ، متاسفانه این تلاش با شکلی تراژیک به پایان رسید. دقیقا قبل از اکسپدیشن لوتسه ولادمیر باشکیروف که به عنوان گاید برای یک اکسپدیشن اندونزیایی کار می کرد براثر عارضه قلبی در گذشت. آن سال کوهنوردان تنها نیم نگاهی به مسیر مورد نظر انداختند.
در سال 1998 ، دوستان باشکیروف یک اکسپدیشن برای دست یابی به لوتسه میانی آنهم از طریق لوتسه شار ترتیب دادند. اکسپدیشن تا حدودی موفق بود: سوکولوف ، تیموفیو ، فویت و وینوگرادسکی تنها به لوتسه شار دست پیدا کردند که البته خودش یک موفقیت بود.
در سال 2000 دو اکسپدیشن قصد داشتند به لوتسه میانی صعود کنند. در بهار یک تیم روسی-گرجی ، دوباره از مسیر لوتسه اصلی. سپس در پاییز ، یک اکسپدیشن دیگر و بازهم از روسیه از طریق مسیری سرگیجه آور از دیواره جنوبی لوتسه. این اکسپدیشن هم تراژیک به پایان رسید: ولادمیر باندروف در یک بهمن جان سپرد.
این تلاشها باعث ایجاد طنین در سایر دنیا شد. و در 2001 سه تیم قصد کردند تا به لوتسه میانی دست یابند. تیمهای کره ای و اسپانیایی برنامه تراورس سنتی را در پیش گرفتند. کوهنوردان کره ای بیس کمپشان را در زیر لوتسه شار برقرار کرده بودند ، اما پس از بررسی شرایط ، آنها به بیس کمپ پای خمبو تغییر مکان دادند. یک جفت اسپانیایی هم برنامه ریختند تا کمپ 5 را در ماورای لوتسه اصلی برقرار کنند و از این طریق به لوتسه میانی صعود نمایند. این یک راز نیست که صعود و فرود مسیر پر از بالا پایین در ارتفاع 8400-8500 متری بسیار سخت و از نظر ذهنی بسیار درگیر کننده می باشد.
تیم روسیه تجارب سالهای قبل را داشت و دیدگاه صعود به لوتسه میانی از طریق دیواره کانچونگ(شمال شرقی). این مسیر اصالتا توسط ولادمیر باشکیروف پیشنهاد شده بود، اما خیلی از کوهنوردان فکر می کردند که به دلیل خطر بالای بهمن صعود آن بیش از حد بلندپروازانه می باشد. هیچ کس فکر نمی کرد که دریچه کانچونگ باشد : یا گردنه جنوبی یا از طریق مسیر شمالی لوتسه اصلی. مشخصه اصلی دیواره شمال شرقی این بود که به طور مستقیم به لوتسه میانی خط می شد و البته در برابر بادهای سمت نپال هم در پناه قرار داشت. در طول یک تراورس ، از نظر روانی بازگشتن پس از صعود به یک قله واسط مانند لوتسه میانی یا لوتسه شار آسان می باشد. اما در دیواره شمال شرقی تنها یک هدف وجود داشت. اگر ما باز می گشتیم قله را از دست داده بودیم. این گاها برای اینکه خودت را به بالا بکشی مفید خواهد بود.
در زمان برنامه ریزی برای یک دست آورد بزرگ ما مجبوریم که درک کنیم هدف اصلی چیست. هر هدف اضافی می تواند احتمال موفقیت را کاهش دهد. یک مشخصه اکسپدیشن ما این بود که هر هدف دیگری در آن رد شده بود. به دنبال صعود دیواره ها نبودیم. از اکسیژن کمکی استفاده کردیم ، سبک صعود هیمالیا و نه سبک آلپی. اکسپدیشن های قبلی ما را ترغیب کردند که از این روش استفاده کنیم. با نگاه کردن به عکسها ما دریافته بودیم که رسیدن به لوتسه میانی کار بسیار سختی می باشد. دیواره کانچونگ بسیار سخت به نظر میرسید. و سخت ترین قسمت آن هم در نزدیکی قله قرار داشت. بعدا ، زمانی که ما به قله از طریق مسیر شرقی گردنه جنوبی نگاه کردیم این تصور ما قدرت بیشتری هم گرفت.
باشگاه ورزشی موج
شروع صعود
تیم ما در یک اوریل به بیس کمپ در یخچال خمبو رسید. سایر اکسپدیشن ها عجله ای برای شروع صعود نداشتند. ما به همراه سیمون مورو و دنیس اوربکو طنابهای را تا کمپ 3 ثابت کردیم. شیب های گسترده لوتسه یک درخشش سیاه و بدون برف دارند. در پایان آوریل مسیر تا گردنه جنوبی آماده شده بود و گروه ما (گیلین ، ارماچک ، سوکولوف ، من) برای برقراری کمپ 4 صعود کرده بودیم. در همین زمان دو گروه دیگر برای استراحت به دبوچه پایین رفته بودند. با وجود کمک شرپاها ما مجبور بودیم کوله های 17 کیلویی را خودمان حمل کنیم. زمانی که من به گردنه جنوبی رسیدم ، چادر ما برپا شده بود. گلب سوکولوف ، دنیس و سیمون کمپ را برقرار کرده بودند. برف زیادی وجود نداشت. اینطور به نظر میرسید که ما در آوار پسماندهای صعودهای قبلی در حال غرق شدن باشیم.
وظیفه اصلی گروه پیشرفته پیدا کردن دروازه ای به دیواره کانچونگ در توده لوتسه بود. ما این کار را به خوبی انجام ندادیم ، که قسمتی از آن تقصیر هوای خراب بود ، قسمت دیگر هم تقصیر هم هوایی نصفه نیمه (در اینجا اکسیژن کمکی نداشتیم.) در 1 می ، سوکولوف ، گیلین و ارماچک مقداری بار به سمت شرقی گردنه جنوبی حمل کردند و فرود آمدند. من برای گروه تیمووف صبر کردم تا به آنها کمک کنم. روز بعد شرایط هوا بهتر شد و توانستیم نگاهی به دیواره های سنگی قله میانی بیاندازیم. این منظره به ما خوشبینی نداد. راهی برای عبور به نظر نمیرسید، چرا که مسیر بسیار پر شیب بود و میزان خطربهمن هم بسیار بالا به نظر می آمد. تیموف تصمیم گرفت که به دنبال یک راه از طریق مسیر شمالی لوتسه میانی بیاندازد. به من توصیه شد بازگردم و دوستانم که اکسیژن کمکی هم استفاده می کردند از طریق مسیر ژنف بالا رفتند. آنها ابزار و طنابها را به 8100 متری در دو روز آتی رسانیدند.
در روزهای آتی هوا بدتر شد و تیم چرنی نتوانست بالای 7300 متری (کمپ3) برود. تیم سه نفری آنها به بیس کمپ بازگشتند در حالی که ولادمیر یانوچکین در کمپ سه مانده بود با این قصد که به بالا برود. او بیسیم نداشت و ما نمی توانستیم اطلاعاتی از وی به دست آوریم. یانوچکین تنها به طنابهای 8100 متری دست یافته بود.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
کیف بازویی ورزشی موبایل با جیب اضافی
نمره 3.80 از 5۱۶۸.۰۰۰ تومان
در 10 می ، پس از استراحت در دبوچه ، تیم ما شروع به صعود مجدد کرد. ما می بایست یک راه از طریق مسیر شمالی به سمت گوشه بین لوتسه میانی و لوتسه اصلی می یافتیم. پس از یک هوا بعد همه کمپ های بالا از برف پوشیده شده بودند ، و نفر جلودار باید مثل یک بیل مکانیکی کار می کرد. بزرگترین غافلگیری در گردنه جنوبی انتظار ما را می کشید. یانوچکین در چادرما را نبسته بود و این کار باعث شده بود چادر پر از برف شود. همچنین برخی چیزها مانند کیسه خواب و غیره رطوبت کشیده بودند….
راه حل
در هر صورت یک شب را اینجا گذرانده و در صبح به 8100 متری رسیدیم. هوا خیلی بد نبود. دیواره قله میانی گاها به نظر می آمد. شیبهای شرقی و شمال شرقی با برق تازه و پودری شناور پوشیده شده بودند. رفتن به دیواره کانچونگ مثل خودکشی بود. گلب سوکولوف به منظور شناسایی بالاتر رفت. من و گیلین هم شروع به تهیه عکس و فیلم کردیم. سپس گلب ما را صدا کرد. یک ژاندارم در مسیر مانند یک ستون وجود داشت. من خودم را به طناب متصل کردم و بالاتر رفتم. خیلی سخت بود که در میان مه بتوانی فواصل را تشخیص بدهی. با گلب صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم که جلوتر برویماین یک حس شگفت انگیز بود : ما یک مسیری پیدا کرده بودیم که می توانست ما را به ماورای ناشناخته ها ببرد.
با حرکت بر روی قسمتهای شکننده یخی که با برف سست پوشیده شده بودند ، من گامهایم رابا صدای قلبم مقایسه می کردم. ماسک اکسیژن باعث اذیت می شد و کار فنی هم با آن سخت تر است. من اغلب آنرا بر می داشتم. برف هم در گاهی اوقات بسیار سست بود. برف را با دستمانم لمس می کردم و از آن خواهش می کردم که به صورت بهمن فرو نریزد. خطرناک ترین قسمت جایی بود که سراک یخی در مسیر تمام میشد. دیواره یخی در اینجا شیبش را از دست می داد و تبدیل به یک حالت تپه ای میشد. طناب ما در پنج متری پایانی فرن تمام شد و گلب با دوکارگاه فرن طناب را فیکس کرد. 30 40 متر بالاتر این فیرن سخت تبدیل به یک شیب برفی می شد. ما صبر کردیم . این محل به نظر نقطه خوبی برای یک خط شکست طبیعی و ایجاد بهمن بود. ما به شرق نگاه کردیم و بین ابرها مسیر پیش رو تا قله لوتسه میانی را دیدیم. در اینجا برایمان محقق شد که این مسیر واقعی است و از طریق آن می توان به قله رسید. به گردنه جنوبی بازگشتیم. در طول شب باد تبدیل به طوفان شد. به نظر میرسید زمین سریعتر می چرخد. اما دیروز ما قله را چهره به چهره دیده بودیم و به نظر خیلی بد نبود. ما نیاز به سه روز هوای خوب در بالای هشت هزار متری داشتیم تا به قله دست یابیم.
در کمپ 6400 متری تیم تیموف را دیدیم. صحبت های ما درباره موقعیت یک اثر دوبرابر داشت. من نمی توانم بگم خیلی خوشحال شدند چرا که وظیفه گروه ما این بود که به گوشه بین دو قله برسیم که نرسیده بودیم. اما ما یک مسیر شدنی پیدا کرده بودیم…
ویکتور کوزلوف از طریق بی سیم به ما دو خبر داد. یکی خوب و یک بد. بد اینکه هوا در روزهای آتی خراب بود و همه باید به پایین بر می گشتیم . خوب اینکه مجوز ما برای صعود به لوتسه میانی برای چند سال اعتبار داشت.
پیشنهاد ویژه موج کوه برای امروز!
-
بلوز بیس کوهنوردی ماموت مدل extremist
نمره 4.00 از 5۷۶۷.۰۰۰ تومان
شروعی برای پایان
بنابر اخبار جدید برنامه ما تغییر کرد. البته استراتژی ما همان بود. در 17 می یانوچکین و ولدین بارها را تا ابتدای طناب ثابتی که کشیده بودیم حمل کردند. در 18 ام بولوتف و کوزنتسوف جلوتر رفتند و در 19 ام هم تیموف و وینووگرادسکی مسیر را ادامه دادند. سوکولوف و کوشلنکوف صعودشان را در بیستم شروع کردند ، اما با اصرار گیلین ما یک روز بعد شروع کردیم. ارماچک برای درمان پزشکی به پایین بازگشت. واسیلی الاگین الان در تیم ما بود ، اما تنها تا 7000 متری صعود کرد چرا که به دلیل سرفه اذیت می شد و نمیخواست که سرعت تیم کم شود.
در این زمان احتمال موفقیت در حال زیاد شدن بود. یانوچکین و ولودین دو بار به ناحیه ژاندارم حمل کرده بودند و فرود رفتند. بولوتوف و کوزنتسوف 300 متر از شیب را گذشتند. روز بعد تیموف و وینوگرادسکی به کمک آنها رفتند. گروه آنها به کنج بین دو لوتسه رسیده بود و کمپ 5 ام را در شروع تراورس دیواره کانچونگ برپا کرده بود. در ارتفاع 8120 متری.
گروه پیش رو این شانس را داشت تا به قله برسد ، اما هنوز قسمت سخت مسیر پیش رویشان بود. در 23 می ، ما سه نفر به گردنه جنوبی رسیدیم. هوا قدری باد داشت اما برای 8000 متری خیلی بد نبود. ما تماس رادیویی با تیم تیموف نداشتیم. بیس کمپ هم نمی توانست با آنها تماس بگیرد. یک هیجان ایجاد شده بود. ما امید به موفقیت آنها داشتیم ، و نگران اوضاعشان هم بودیم و حس ما درباره خروجی نهایی. ابرها دره های زیر 6000 متری را پوشانده بودند و گلب بحث راجع به مونسن را آغاز کرده بود.
مطالب بیشتر
قله
در ساعت 17 بالاخره یک خبر از تیم پیشرو شنیدم. کیفیت صدا بسیار بد بود ، اما ما متوجه میشدیم. ما در چادرمان بودیم و نفرات در بیس کمپ هیجان زده بودند. در ساعت 18 تیموف تایید کرده بود که گروه درحال فرود از قله لوتسه میانی می باشد. پس از تبریک ، او به سوالات ما درباره کیفیت و شرایط مسیر و طنابهای ثابت پاسخ داد. او همچنین به ما گفت که دو طناب اضافه ببریم.
در ساعت 5 صبح ما سه نفر کمپ 4 در گردنه جنوبی را ترک کردیم و از طریق مسیر ژنف در مسیر شمالی خودمان را به کمپ 5 در ساعت 7 صبح رساندیم. هوا افتابی بود اما ابرها دره ها را پوشانده بودند. مسیر ما در تلالو آفتاب می درخشید. هوا به نظر آرام می آمد. ما به دوستانمان مجددا تبریک گفتیم اما متوجه شدیم که آنها بام برفی قله را به دلیل خطر سقوط صعود نکرده اند. آنها به ما توصیه کردند که از آن اجتناب کنیم. وینوگرادسکی و کوزنیتسوف به ما گفتند که دو طناب کافی خواهد بود.
از یک سراک فرود رفتیم. شرایط برف نسبت به تجربه قبلی بسیار بهتر بود. در طول یک هفته هوای خوب برف پایدار شده بود. خطر بهمن همچنان وجود داشت اما کشنده نبود. ما شیب برفی را به سرعت عبور کردیم و شروع به صعود از لبه های سنگی که با برف پوشیده شده بودند در کنج میانی نمودیم. گروه پیشرو یک مسیر خوب به ما داد اما همچنان باید بسیار دقت کرد. این یک صعود بسیار سخت به خصوص در شروع کنج میانی بود. ما از بین سنگهای پوشیده شده با برف عبور کردیم و به مسیر رسیدیم. برج زیبای لوتسه میانی حالا در برابر ما قرار گرفته بود. در سمت راست و پایین تر لوسته شار را می شد دید. طناب ما را در اینجا به پای برج می برد. یک منار سنگی کلید مسیر در اینجا بود. بعدا به ما گفته شد که این 15 متر عمودی را آلکسی بولوتوف پس از دوبار تلاش ناموفق رد کرده است. این جدی ترین مانع در صعود به قله بود. آلکسی آن را به صورت آزاد و بدون هیچ حمایتی رد کرده بود. او یک طول طناب را صعود کرده و سپس با استفاده از کارگاه برف در یک برف افقی آنرا ثابت کرده بود. اینجا جایی بود که طناب ثابت های قله تمام میشد.
گروه ما تصمیم گرفت که نتیجه را بهتر کند و بام قله را صعود نماید. من کپسول اکسیژنم را درآوردم و تبر گلب را به عنوان تبر دوم گرفتم به علاوه پنج میانی برف. و ضروع به تراورس قسمت برفی دیواره کردم. در تمام زمان من انتظار برف سست را داشتم اما همه قسمت از برف سفت و قدیمی پوشیده شده بود. من تمام طول طناب را سرطناب رفتم و گیلین برای من طناب دیگری را آورد. بام 80 درجه قله تقریبا 20 متری ارتفاع داشت که شبیه یک دودکش نصفه بود. لبه های شکننده باریک که به سمت شمال خم شده بودند. چند نفس عمیق سپس چندگام در وسط بام. من طناب را با کارگاه برف ایمن کردم اما هیچ اطمینانی نسبت به ثبات برف نبود. چند لحظه بعد جهان ناگهان به پایان رسید. گیلین و سوکولوف نزدیک من بودند. گلب مانند یک کابوی در لبه نشسته بود. ما عکسهایمان را گرفتیم اما انگار در درون یک کشتی درحال غرق شدن بودیم.
ما از لوتسه میانی بازگشتیم ، و من از لحظات زیبایی که به مقصدم رسیده بودم لذت بردم. ما از قله عکس گرفتیم و مسیری که به آن ختم می شد. به نظرم از آنجا گرد بودن زمین را به خوبی میشد تشخیص داد. در 27 می در ساعت 11 یانوچکین و وولودین از طریق طناب ثابت ها به قله رسیدند. هوا دیگر ناپایدار شده بود و آنها باید دربسیاری از قسمت ها مسیر را باز گشایی می کردند. 5 سال تاریخچه تلاشها در لوتسه میانی به پایان رسیده بود. یک مجموعه از شرایط مطلوب در اینجا به ما کمک کرد: انتخاب درست مسیر ، یک تیم خوب از نقاط مختلف روسیه ، حمایت مالی مناسب توسط بازرگان روسی پاول کادوشین و شرایط خوب.
آشنایی بیشتر با نفرات تیم
مدیر ما ویکتور کوزلوف سرپرست اکسپدیشن و تیم فیلمبرداری بود. به خاطر تلاشهای او ما پرمیت لوتسه میانی را از وزارت توریسم نپال گرفتیم.
نیکولای چرنی یکی از باتجربه ترین کوهنوردان در بین ما بود. وی همچنین عضو اولین تیم اکسپدیشن شوروی سابق در اورست هم بود. او سرپرست ورزشی ما و همچنین سرپرست ما در لوتسه میانی بود.(دولت نپال در آغاز مجوز لوتسه میانی را به ما نداد ، بنابراین ما با خرید مجوز برای لوتسه اصلی صعود خودمان را شروع کرده بودیم.) نیکولای قسمت های زیادی از جمله هدایت باربرها ، شرپاها ، آشپزخانه ، و سایر مسائل بیس کمپ و دردسرهای اکسپدیشن را برعهده گرفته بود. یک مرد بسیار خردمند.
سرگی تیموف وظیفه سرپرستی گروه خودش و کاپیتانی تیم ما را با هم ترکیب کرده بود. در 16 می او سرپرست مسیر لوتسه میانی شد. ما مجوز صعود را مستقیما در بیس کمپ خومبو از نماینده وزیر گردشگری دریافت کردیم.
اوگنی وینوگرادسکی ، آلکسی بولوتوف ، نیکولای گیلین ، یوری یرماچک ، سرگی تیموف کوهنوردانی از اکاترین بورگ بودند. آنها کوهنوردانی با تجربه بالا در صعود به هیمالیا هستند. مهمترین تجربه آنها صعود دیواره غربی ماکالو بوده است. وینوگرادسکی اورست را 4 بار صعود کرده بود.
واسیلی الاگین ، ولادمیر یانوچکین ، ویلتور ولودین و نیکولای چرنی از مسکو هستند. تجربه آنها در ارتفاع بالا تحسین برانگیز است. به خصوص صعودهای چرنی و الگین.
پیتر کوزنتسوف از کراسنویارسک اولین صعود دیواره شمالی اورست را انجام داده است.
گلب سوکولوف کوهنوردی را از خانتنگری و پوبدا شروع کرده است و از سال 1996 حضوری همیشگی در اکسپدیشن های هیمالیا دارد.
بسیاری از این کوهنوردان قسمتی از تلاشهای انجام شده بر روی لوتسه میانی هم بوده اند. سرگی تیموف و بوگومولوف و بابانوف پیکر باشکیروف را از لوتسه اصلی پایین آوردند.
ایگور بوریسنکو از مسکو و سرگی شاکورو از نووکوزنتسک با تهیه و نویسندگی کوزلوف یک فیلم درباره صعود ساختند.
من پیش از این هیچ تجربه ای در هشت هزار متری ها نداشتم و این از نظر کوهنوردان باتجربه مانند کسی بود که برای اولین بار سوار اسب سیاه شود ، ضعفی که می توانست خطرناک باشد.
خلاصه صعود :
اولین صعود لوتسه میانی به ارتفاع 8414 متر . همه نفرات بالاتر از هشت هزار متری از اکسیژن کمکی استفاده کردند. نه نفر به قله رسیدند: آلکسی بولوتوف ، پیتر کوزنتسوف ، اوگنی وینوگرادسکی ، سرگی تیموف ، یوری کولشنکو ، نیکولای گیلین ، گلب سوکولوف ، ولادمیر یانوچکین و ویکتور ولودین.
دکتر مهدی جباریان / باشگاه ورزشی موج
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.