محمد علی سدپارا [کوهنوردی، صعودها و افتخارات ]
محمد علی سدپارا (متولد 1976 – درگذشت2021) کوهنورد پاکستانی. وی بخشی از تیمی بود که به همراه سیمون مورو توانستند اولین صعود زمستانی قله نانگاپاربات را در سال 2016 به انجام برسانند. سدپارا در طول دوران کوهنوردی خود توانست 8 قله هشت هزار متری را صعود کند که 4 تای آن در طول مدت یک سال صورت گرفت.
علی سدپارا در 2 فوریه 1976 در روستای سدپارا واقع در نزدیکی اسکاردو در گلیگیت بالستان پاکستان چشم به جهان گشود. او کوچکترین فرزند یک خانواده یازده نفری بود. عی در 19 سالگی با همسرش فاطمه ازدواج کرد. در همین دوران بود که پایش به ارتفاعات بالا در ابتدا به عنوان باربر و سپس به عنوان راهنمای کوهستان باز شد.
فهرست مطالب
Toggleتجارب کوهنوردی و صعودهای محمدعلی سدپارا
علی سد پارا توانست به 8 قله از بین چهارده قله هشت هزار متری جهان صعود کند. اولین صعود وی نیز از قله گاشربروم 2 آغاز گردید. لیست صعودهای انجام شده توسط وی به شرح زیر هستند:
- گاشربروم 2: 2006
- اسپانتیک (7027 متر): 2006
- نانگاپاربات: 2008
- موزتاق آتا: 2008
- نانگاپاربات: 2009
- گاشربروم 1: 2010
- نانگاپاربات: 2016 (اولین صعود زمستانی)
- برودپیک: 2017
- نانگاپاربات: 2017 (اولین صعود پاییزی)
- پومری: 2017 (اولین صعود زمستانی)
- کی2: 2018
- لوتسه: 2019
- ماکالو: 2019
- ماناسلو: 2019
وی در جریان تلاش برای صعود زمستانی کی2 در زمستان 2021 به همراه دو کوهنورد دیگر مفقود شد. پیکر این سه کوهنورد در اواخر بهار 2021 توسط تیم از شرپاها یافت شدند. در ادامه این مطلب داستانی زیبا و کوتاه ارایه کرده ایم که شرح زندگی این کوهنورد اسطوره است:
دستهبندیهای محبوب موجکوه
داستان زندگی محمد علی سدپارا
در فوریه 2016، کوهنورد پاکستانی محمدعلی سدپارا در دمای منفی 62 درجه سانتیگراد، اولین صعود زمستانی نانگاپاربات را به پایان رسانید. هدفی که از بزرگترین چالشهای 8000 متری ها به حساب می رفت.
البته اولین چالش وی برای بقا در کودکی بود. چالشی که هشت نفر از 11 خواهر و برادر محمدعلی در اثر آن فوت کردند. مرگ کودکان در بدو تولد یا بر اثر بیماری چیزی عادی در آنروزهای روستای سدپارا بود. این موضوع مادر محمدعلی را عذاب می داد، پس زمانی که او متولد شد مادرش مصمم گردید تا جان محمد را حفظ کند و او را در نزدیکی خود نگه دارد. پس تا شش سالگی با شیر خود کودکش را تغذیه کرد.
علی میگوید او موفق شد:”شیر مادرم مرا آنقدر قوی کرد تا از کوهها صعود کنم.” و به زودی شروع به انجام این کار نمود. از نظر محمدعلی این تنها یک کار بود. همو بود که در دوران کودکی با سرعتی بیش از بزهای تحت چوپانیش از تپه ها بالا می رفت و با انرژی آنان را جمع آوری می نمود. آن پایین دست، دهکده سدپارا با سنگهای صیقلی و در کنار دریاچه فیروزه ای فام آن حوالی خودنمایی می کرد. در بالا دست، سرزمینهای سرسبز چراگاه و فلاتی گسترده از گلهای وحشی فرش پهن کرده بودند. علی سدپارا علوفه را از آنجا جمع می کرد و برای زمستان در دسته های چهل کیلویی به روستا باز میگرداند. و در طول تابستان بود که این فرآیند بارها و بارها تکرار می شد.
محمد علی سدپارا به مانند نبض دومش کوهها را احساس می کرد، اما هیچگاه خشونت و عظمت کوهستان را دست کم نمی گرفت. او در کودکی به خوبی قدرت کوهها را درک کرده بود. زمانی که تنها 9 سال داشت، نقاب بزرگی از یخ برفراز سدپارا شکست و فرو ریختن آن منجر به سیلابی شد که روستایش را فرا گرفت. این سیلاب بود که صنوبرها را از بیخ کند و دام اهالی را به میان خود کشاند. اما والدین علی دوباره کار کردند و آنچه که از بین رفته بود را بازسازی نمودند. زمان در سدپارا به اوقات بین نماز و فصول یخ زدن و ذوب شدن تقسیم میشد.
محمد علی سدپارا در 19 سالگی آماده ازدواج بود. به دلیل رسوم موجود نمی توانست با همسر آینده اش فاطمه صحبت کند، پس درخواست خویش را از طریق عمو برای والدین فاطمه فرستاد و آنان نیز علی را به دامادی پذیرفتند.
ازدواج برای علی، شادی توام با فشار برای تامین هزینه های زندگی را به همراه آورد. سپس با به دنیا آمدن پسرش ساجد، برای کار کردن به کوهها شتافت. حمل بار برای برنامه های کوهنوردان خارجی پردرآمدترین شغل در آن سامان بود. با حمل بار 25 کیلوگرمی تا بیس کمپ در محدوده قراقروم بود که میشد روزانه 3 دلار درآمد کسب کرد. برودپیک، کی2 و گاشربروم ها محیط های آشنایی برای مردم روستانشین آن نزدیکی محسوب میشد. تنها آرزوی علی در آن زمان داشتن بار برای برگشت بود، چرا که در این صورت درآمدش دو برابر میشد. فقط افراد خوش شانس بودند که فرصتی برای اضافه کاری به دستشان میرسید.
فیتنس
سنگنوردی
بدنسازی
بدنت را بساز، توانت را بالا ببر
در باشگاه موج از فیتنس تا سنگنوردی، هر تمرینی به هدفی معنا میدهد.
ورود به باشگاه موج
مدتها طول کشید تا محمد علی سدپارا در کارش تبحر یابد. کم کم یاد گرفت تا بار خوب از بد را تشخیص دهد. به طور مثال هیچ کسی مشتاق حمل نفت سفید نبود. شاید بعضی از باربرها سیگار می کشیدند یا… در اوایل این ریزه کاری ها را نادیده می گرفت. اما بعدها فهمید که حمل مایعات باعث به هم خوردن تعادل میشود و کار را سخت خواهد کرد.
علی نیز مانند اکثر باربرها، یخچال ناهموار بالترو را با وسایلی کهنه و حداقلی طی می کرد. در روز دوم کارش، عینک آفتابی وی از بار افتاد و متوجه آن نشد. عمویش حسن که او نیز باربر بود، عینک را برداشت. پس از مدتی چشمهایش به دلیل نور زیاد دچار آفتاب زدگی شد و هنگامی که کار به حد غیرقابل تحملی رسید، عموحسن عینک را به وی پس داد. این برای علی با یک درس بزرگ همراه بود”اشتباهات کوچک در کوهها، بزرگ می شوند.”
از آن به بعد، علی حتی تجهیزات کوچکش را چک و مجددا بررسی می کرد و چیزی را به امید شانس انجام نمی داد. وی اعتقاد داشت که هرآنچه اراده خداوند باشد، رخ خواهد داد اما هیچ توجیهی برای بی احتیاطی وجود ندارد. او همچنان هم از دیدن کسانی که برای صعود کوهها به آن سرزمین می آمدند نگران میشد. برای مردم محلی کوهها جایی برای عبور بودند نه صعود. با این همه، محمدعلی به عنوان یک کوهنورد در حال ارتقای فنی بود و کسب درآمد بیشتر باعث شد تا به سمت نقاط بالاتر کوه کشیده شود که همراه با خطر بیشتر هم بود.
زمانی که یک کامیون ارتش پاکستان برای استخدام باربر به سدپارا وارد شد، علی نتوانست در برابر این فرصت مقاومت کند. در آن زمان، یک درگیری طولانی مدت بر سر یخچال سیاچن در بین چین و پاکستان وجود داشت و محمدعلی نیز وارد این آوردگاه شد. در طول شب از یخها بالا میرفت و تجهیزات سربازان را جابجا می نمود و دعایش این بود که تاریکی، جانشان را در برابر گلوله دشمن حفظ کند. یکی از باربرها یک سیگار روشن کرد و نور همین سیگار جلوی چشمانش به صدای گلوله و مرگشان منجر شده بود.

کوهنوردی تجاری با اینکه بی خطر نبود، اما به نظر امن تر از این شرایط میرسید. علی به یاد می آورد”بعد از سیاچن، دیگر نمی ترسیدم.””در کوهنوردی، دو نتیجه وجود دارد، زندگی یا مرگ و شما باید شهامت پذیرش هر یک از این احتمالات را پیدا کنید.”
فیضا، مادر علی سعی کرد که او را قانع کند تا به کاشت سیب زمینی مشغول شود و در خانه بماند. او پاسخ داد”اما کوههای دلربایی برای کشف کردن وجود دارند، اگر خارجی ها می خواهند برای صعود آنها پول خرج کنند، چرا من کمک نکنم؟”
از سال 2006 تا 2015، محمدعلی سدپارا به عنوان عضو کارمند اکسپدیشن های مختلف، صعود تابستانی به نانگاپاربات، گاشربروم یک و دو را به انجام رساند. در کی2 نیز تا بالای باتل نک صعود کرده بود، اما جاه طلبی های وی می بایست مطابق با نیاز مشتریانی می بود که برای آنها کار می کرد، بارها نیز باید حمل میشد و تا جایی که امکان داشت راهنمایی صورت می گرفت. او باید مراقب تیمها می بود و امنیت خودش در درجه بعدی قرار داشت.
سپس در سال 2012، یک باربر ارتفاع از روستای سدپارا در حین صعود زمستانی گاشربروم 2 ناپدید شد. نثار حسین از کودکی دوست علی بود و مرگ وی جامعه آنها را ویران کرد. نثار یک همسر، یک پسر و دو دختر از خود به یادگار گذاشت. علی اکنون پدر سه فرزند بود و حس کرده بود که زندگیش متعلق به دیگران است. او به سخنان همسرش گوش فرا میداد که ترسهایش را بیان می کرد اما مادرش با صدای بلندتری سخن می گفت: این کار بیش از حد خطرناک است.”
اما او نمی خواست کوهنوردی را کنار بگذارد. کوهنوردی در وی حسی ایجاد می کرد که با کشاورزی به آن نمیرسید و البته او به خصوص در زمستان توانمند بود. وی به مادرش اطمینان داد”اروپایی ها نمی گذارند یخ بزنی! آنها به ما چادر و دستکش و کت پر… می دهند.”مادرش پاسخ داد”زمستان، زمستان است.”
در ژانویه 2015، محمدعلی سدپارا بهانه ای یافت تا به تلاش زمستانی نانگاپاربات بپیوندد. البته از اینکه مادرش را فریب داده بود، مغشوش بود به خصوص آنکه سلامتی مادر، پیوسته کمتر میشد.
همانگونه که از پیش مشخص بود، جای نگرانی زیادی وجود داشت. دمای هوا در حدود منفی 47 درجه سانتی گراد بود. در حدود 300 متری زیرقله و تحت تاثیر باد شدید، همه حس جهت یابی خود را از دست داد. محمدعلی یادآوری میکند”همه نقشه ذهنی من از بین رفته بود. با اینکه در تابستان دو بار نانگاپاربات را صعود کرده بودم و فکر می کردم منطقه را می شناسم اما نمی توانستم حافظه ام را با زمستان هماهنگ کنم.”
علی با همراهی دو کوهنورد خارجی یعنی الکس تکسیکون و دانیل ناردی به پایین بازگشت. آنها می ترسیدند که دلیل گیجی وی ادم مغزی باشد. یک هفته بعد محمدعلی به سمت خانه شتافت اما مادرش را در بستر بیماری دیدار کرد. در آخرین ماههای زندگی فیضا در کنار مادر باقی ماند و از او پرستاری نمود.
شاید اگر تکسیون و ناردی تلاش دیگری نمی کردند، محمدعلی سدپارا نیز صعودهای زمستانی را به حال خود می گذاشت. علی احساس می کرد که به دلیل از بین رفتن حافظه اش در نزدکی قله آنان را ناامید کرده است. علی به این مردان چه چیزی را بدهکار بود؟ رابطه شغلی که احساسی مبهم در خود داشت. در واقع نقش علی یک همطناب برابر بود، با اینکه اغلب بیشتر مسیر در جلوی تیم حرکت می کرد.
مانند بسیاری از اکسپدیشن های بزرگ، در نانگاپاربات زمستانی 2016 نیز تنش ایجاد شد. تکسیکون و ناردی به دو کوهنورد دیگر یعنی تامارا لانگر و سیمون مورو پیوستند. اما رابطه ناردی با آنها به زودی خراب شد و وی تصمیم گرفت که به خانه بازگردد. مشکل این بود که لباس پر علی به ناردی تعلق داشت.
سرعت باد در حدود 45 کیلومتر در ساعت و در حال کاهش بود. شرایط مناسبی برای صعود به قله وجود داشت، اما لباس مناسب صعود برای محمدعلی موجود نبود. مورو که از قدرت علی متاثر شده بود به او گفت که می تواند بعضی از لباس هایش را قرض بگیرد و اینطور شد که ست لباس محمدعلی برای صعود قله به دستش رسید!
در روز قله، 26 فوریه، محمد علی سدپارا با لباس قرضی در زیر قله منتظر ماند تا اینکه مورو به وی رسید و آنها با هم سه متر آخر را طی کردند. مورو بعدا گفت:”علی برای صعود زمستانی نانگاپاربات همان چیزی بود که تنزینگ نورگی برای اولین صعود اورست بود.” علی آنروز را به روشی کاملا واقعی توصیف می کند. در اولین نور روز، وی چادر خود در 7100 متری را ترک کرده و سپس از بین پیچ و تاب سنگها راهی قله شد و این نور خورشید بود که به محمد نیرو بخشید.
موج کوتاهی از شهرت به دنبال این صعود رخ داد. محمدعلی سدپارا به اسپانیا و لهستان رفت تا در بین سایر صعودکننده ها جای بگیرد. اگرچه مانند سایرین حمایت مالی از او نشد. او سوال نکرد چرا، حداقل نه به صدای بلند و به سدپارا بازگشت و البته کار زیادی در آنجا منتظرش بود: گندم برای خرمن کردن، سیب زمین کاری، گاوداری، بنایی…
او اعتقاد دارد که زندگیش خوب است و به یادش می آورد که چه کسی باید باشد. وقتی از علی درباره رویاهایش می پرسند دو جواب می دهد، یک چرخ خیاطی برای همسرش و برای خودش، صعود زمستانی کی2.
آمادا پادوان، با ترجمه هایی از اردو و شینا توسط رحمت علی و غلام محمد، بازگردان به فارسی مهدی جباریان، منبع: مجله آلپینیست.
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 2.5 / 5. تعداد آرا: 2
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
مهدی جباریان
باتوم کوهنوردی اکسپوننت کلیپسی Exponent
چادر 3 نفره نیچرهایک سری P
- بهترین استفاده برای کوهنوردی و کمپینگ سه فصل
- ظرفیت 3 نفره
- دوپوش
- اندازه: 205*(160+45)*110
- پوشش داخلی: 210T Polyester
- پوشش بیرونی: 210T Polyester
- پوشش زیری: 150D Oxford Cloth
- تیرک: آلومینیوم 7001
- وزن: 2.3 کیلوگرم
- مقاومت در برابر اشعه های UPF50+ UV
- اقلام همراه: 15 عدد میخ چادر/ 6 عدد طناب باد/ کاور
- محصول اصل
قمقمه آیون Life Enjoy گنجایش ۰.۶5۰ لیتر
- گنجایش: ۰.۶5۰ لیتر (معادل ۶۵۰ میلیلیتر)
- ابعاد: ۲۱x۴x۴ سانتیمتر
- وزن: ۱۲۰ گرم
- جنس بدنه: پلاستیک مقاوم
- نوع دهانه: پیچی
- ویژگی ضد نشت: دارد
- مقاوم در برابر ضربه: بله
- دارای قفل ضامندار برای درب: جهت جلوگیری از باز شدن ناگهانی
- دارای دسته برای حمل آسان: مناسب باشگاه و سفر
- مناسب برای مایعات گرم و سرد: از ۲۰- تا ۱۰۰+ درجه سانتیگراد
- نمودار حجمی با دو واحد ML و OZ: برای کنترل دقیق مصرف آب
- نمودار زمانبندی مصرف آب روی بدنه: برای تشویق به نوشیدن منظم آب
- قابلیت استفاده به عنوان قمقمه یا شیکر
عینک چند لنز SCVCN مدل TS2-Q-3L
- لنزهای UV400 HD با محافظت کامل در برابر اشعه مضر خورشید
- قابلیت پلاریزه HD برای کاهش بازتاب نور و افزایش وضوح دید
- لنز فتوکرومیک هوشمند که با نور محیط تغییر رنگ میدهد
- طراحی اسپرت و مدرن مناسب ورزشهای مختلف
- فریم TR90 سبک و انعطافپذیر با مقاومت بالا
- پدهای ضدلغزش روی بینی و دستهها برای راحتی بیشتر
- پوششدهی وسیع برای محافظت چشم در شرایط سخت
- مقاومت عالی در برابر ضربه و خط و خش
- مناسب برای دوچرخهسواری، کوهنوردی، اسکی و سفر
- همراه با لنزهای مجزا و اینزرت طبی برای افراد عینکی
- دارای قاب سخت EVA و کاور نرم برای حمل آسان
- وزن سبک، بدون احساس خستگی در استفاده طولانیمدت
- عرضه در ۱۲ رنگ متنوع برای سلیقههای مختلف
- طراحی یونیسکس، مناسب آقایان و بانوان
آچار 16 کاره تخصصی دوچرخه سواری
ست قاشق، چنگال و ابزار مدل Military
- جنس مواد ساخت: استیل ضدزنگ
- جنس دسته: ABS
- ابعاد حالت بسته: 15x3 سانتیمتر
- طول قاشق و چنگال: 14 سانتیمتر
- طول تیغه چاقو: 7.5 سانتیمتر
- وزن: 170 گرم
- تاشو و قابلحمل
- مقاوم در برابر زنگزدگی و لکه
- مناسب برای کوهنوردی، کمپینگ، سفرهای تاکتیکال و پیکنیک
- طراحی مدرن و ارگونومیک
- رنگ: سبز نظامی
- اقلام همراه: کیف نایلونی مقاوم
جدیدترین مقالات
مقالات پیشین
کوله 40 لیتری کلمبیا مدل ادونچر Adventure
- ظرفیت: 40 لیتر
- کاربری: طبیعتگردی، کوهنوردی، ماجراجویی
- ابعاد: 50×28×25 سانتیمتر
- جنس پارچه: پلیاستر با نخ پلیاورتان (مقاوم و ضد آب)
- سیستم تهویه: شبکه پشت (Ventilated Back Panel)
- نوع ساختار: ارگونومیک و مطابق با آناتومی بدن
- بندها:
- بند شانهای پددار با قابلیت تنظیم
- بند کمری پهن و نرم
- بند تثبیتکننده سینه (Sternum Strap) با سوت اضطراری
- 2 محفظه اصلی (دارای 3 جیب داخلی)
- یک جیب کوچک روی بدنه
- دو جیب بطری در 2 طرف
- دو جیب زیپ دار روی کمربند
- 3 جیب کوچک
- قابل استفاده با کمل بک
- کاور ضد باران (Rain Cover)
- قابلیت نصب تجهیزات فنی (لوپ و بندهای مخصوص)
- فستکس باکیفیت و قابل اعتماد
- ایمنی: سوت اضطراری برای شرایط خاص
- رنگ: ترکیبی از رنگهای متنوع و کاربردی
- وزن: سبک و قابل حمل 750 گرم
- مناسب برای: آقایان و خانمها
- کشور تولیدکننده: چین
شلوار زمستانی زنانه ماموت Absolute alpine
- بهترین استفاده برای کوهنوردی و کوهپیمایی یکروزه در زمستان یا صعودهای چند روزه در تابستان
- پارچه دو لایه لمینت شده وینداستاپر
- خاصیت ضدآب تا 10000mm
- خاصیت تنفسی 10000 تا 15000 گرم بر متر مربع
- رویه بیرونی: %92 پلی استر/ %8 اسپاندکس
- رویه داخلی: میکرو پلار با کیفیت
- پارچه کشسان برای راحتی حرکت و سایز فیت
- زیپ های بادوام و مجهز به آویز های کششی (دو جیب دست زیپ دار)
- دارای کمربند
- کشور مبدا: چین
دستکش نورث فیس مدل اکسپلورر North Face Explorer
- مدل: Windstopper Explorer
- لایه بیرونی مقاوم در برابر باد و رطوبت (WindStopper)
- لایه داخلی از میکروپلار نرم و تنفسی
- قابلیت تاچ اسکرین در انگشت اشاره و شست
- کف و انگشتان با روکش ضدلغزش و مقاوم در برابر سایش
- طراحی ارگونومیک و راحت برای فعالیتهای فنی
- کش مچ برای جلوگیری از نفوذ سرما
- دارای گیره اتصال دو دستکش به هم
- مناسب برای کوهنوردی، دویدن، دوچرخهسواری و استفاده روزمره
- وزن سبک و خشکشونده سریع
- موجود در دو رنگ: مشکیـطوسی و کرمیـزیتونی
- سایزبندی: M، L، XL
- مناسب دمای حدود صفر درجه سانتیگراد
- ترکیب عالی از گرما، چابکی و محافظت در طبیعت
ست ظروف کمپینگ و سفری ۳ تکه آلومینیومی طرح ترانژیا
- ست ظروف کمپینگ و سفری ۳ تکه طرح ترانژیا
- شامل کتری، قابلمه و ماهیتابه
- ساخته شده از آلومینیوم درجه یک سبک و مقاوم
- انتقال حرارت یکنواخت برای پخت سریعتر و بهتر غذا
- دستههای تاشو با روکش نسوز برای ایمنی بیشتر
- دارای کیف توری مشبک برای حمل آسان و تهویه بعد از شستشو
- ابعاد جمعوجور: ۱۸ × ۱۱ سانتیمتر
- طراحی کمحجم و مناسب برای کولهپشتی
- وزن سبک و قابل حمل در سفرهای طولانی
- ظرفیت مناسب استفاده برای ۱ تا ۳ نفر
- مقاوم در برابر حرارت و ضربه
- کاربردی برای جوشاندن آب، تهیه چای، پخت و سرخکردن غذا
- ایدهآل برای کوهنوردی، طبیعتگردی، مسافرت و کمپینگ
- دوام بالا با طراحی ساده و کاربردی برای شرایط سخت طبیعت
کفش هوکا مدل hoka challenger atr 6
- رویه:
- جنس: الیاف مصنوعی با تکنولوژی DuraGuard برای دوام بیشتر
- تنفس پذیر: با استفاده از مش برای گردش هوا و خنک نگه داشتن پا
- زیره:
- عاج دار: برای چسبندگی بهتر روی سطوح لغزنده، گل و لای
- فوم فشرده: برای جذب ضربه و راحتی بیشتر
- میان ته کفش:
- فناوری Hoka: با استفاده از فوم برای نرمی و دفع ضربه عالی شناخته شده است.
- ویژگی های دیگر:
- محافظ پا در قسمت پنجه: برای محافظت در برابر سنگ و موانع
- قابلیت ارتجاعی و انعطاف پذیری مناسب
- سیستم بستن با بندی
- مناسب برای مسافت های طولانی
کلاه تمام صورت GOLOVEJOY XTJ09
- جنس پارچه: 100% پلیاستر (الیاف پلیاستر فایبر)
- ویژگی پارچه: تنفسپذیر، ضد پیلینگ، مقاوم در برابر سایش، ذخیرهسازی حرارت، ضد آب، نرم و راحت، زود خشکشو
- طراحی: ارگونومیک با دوخت چهار سوزن شش نخ
- اندازه: فری سایز (طول: 42 سانتیمتر، دور تا دور: 22 سانتیمتر)
- ویژگیهای عملکردی:
- حفظ گرما
- تنفسپذیری بالا
- مقاوم در برابر باد
- زود خشکشو
- کاربردها:
- اسکی و اسنوبورد
- دوچرخهسواری
- ماهیگیری
- دویدن و سایر فعالیتهای فضای باز
- ویژگی ظاهری:
- چاپ دیجیتال و طراحی سهبعدی (3D embroidery)
- طراحی مدرن و جذاب
- برند: GOLOVEJOY
- مدل: XTJ09
- ویژگی خاص پارچه: Ice Silk (بسیار نرم و لطیف)

