گزارش صعود رخ شمال شرقی ماناسلو در سال 2006 به قلم دنیس اوربکو بازگردان موج کوه
زمانی که من و سرگی ساموییلوف به بیس کمپ ماناسلو در 4700 متری رسیدیم ، کوهنوردان زیادی در آنجا منتظر بودند. هر روز برف بیشتری کوه را می پوشاند. زمانی که در 12 آوریل نهایتا خودمان را به کمپ یک در مسیر نرمال رساندیم ، بازهم هوا ما را اذیت کرد و ما برای یک هفته استراحت کردیم. در 20 آوریل بیس کمپ را برای تلاش قله به صورت آلپی ترک کردیم. ما طوری در برف فرو می رفتیم که انگار از دنیای اطراف جدا شده بودیم ، در اینجا یک ایده جدید به ذهنم خطور کرد. حجم زیادی از برف در مسیر شمالی خوابیده بود. در سمت چپ ، شیب ها بیشتر در معرض باد بودند که باعث شده بود برف کمتری در آنها جمع شود.

هم هوایی با صعود قله
مانند کاری که در سال 2005 در برودپیک انجام دادیم ، شروع به صعود با یک کیسه خواب ، یک کت پر و یک کاپشن گرتکس کردیم به صورت اشتراکی کردیم. پس از یک تغییر کوچک از 6500 تا 7500 به دنبال یک مسیر بهینه ، خودمان را به فلات قبل از قله در 7450 متری رساندیم. تمام شب اینجا با برف و باد در حال تکان خوردن بودیم. در 25 آوریل در تاریکی و طوفان ، شروع به صعود مجدد نموده و در ساعت 11:45 دقیقه ظهر از مسیر نرمال خودمان را به قله رساندیم.
اولین گام ها در شمال شرقی ماناسلو
پس از آن خسته اما سالم به بیس کمپ بازگشتیم. سپس در 4 می و در ساعت 2 صبح مجددا از بیس کمپ و این بار برای یک مسیر جدید به سمت بالا حرکت کردیم. بهمن ها در شیب های پیش رو پشت سر هم دراز کشیده بودند. در 4900 متری ما شروع به برداشتن اولین گامها در مسیری ناشناخته کردیم که سالهای زیادی توسط کوهنوردان بسیار خطرناک قلمداد شده بودند.

در زیر فشار کوله های سنگین ، با هر قدم نیم متری فرو می رفتیم. دید پایین جلوی تشخیص شکافها را می گرفت. پس از یخچال شروع به صعود پله های یخشار کردیم. دوبار هم در این راه مسیرمان را گم کردیم و مجبور شدیم برگردیم. زمانی که بالاخره هوا روشن شد ، دیدیم که سراکهای بالای سر حتی بزرگتر از تصور ما هستند. من دستم را تکان دادم و به سرعت هر چه بیشتر یخ با شیب 60 تا 70 درجه و برف 50 درجه مسیر را صعود کردم. در ظهرگاه ، ابرها و باد شیبهای بهمنی پیش رو را از نظر پنهان کرده بودند و ما در 5900 متری توقف کردیم. برای روز اول کافی بود. +

در روز دوم می شد گفت که در برف عمیق گم شده بودیم. گام به گام به سمت بالا در بین شکافها و شیب های یخی به پیش می رفتیم. نزدیک ظهر یک شکاف با عمق صد متر و عرض 15 متر جلوی ما نمودار شد. سرم داشت گیج میرفت. تقریبا دو ساعت طول کشید که راهی برای دور زدن آن بیابیم. در عصر ، دوباره همه چیز در مه فرو رفت ، و ما در 6500 متری برای گذراندن شب بعدی توقف کردیم.
روز بعد هم دقیقا مشابه بود. در تصوراتمان فکر می کردیم که سراک پیشرو کوتاه تر باشد ، اما اینطور نبود. مجبور شدیم از یک قسمت بسیار باریک عبور کنیم.
شب را در 7100 متری گذراندیم و آخرین غذایی که داشتیم هم خوردیم. من راجع به حمام های گرم آلماتی داشتم خواب می دیدم که یک صدای بهمن بیدارم کرد. در صبح چادر ما با برف تازه پوشیده شده بود.

با این وجود شیب در زیر پا شرایط خوبی داشت و در بعضی نقاط کرامپونها در یخ می نشستند. سپس یک یخ آبی آب (یخ آب با یخ کوه متفاوت است) در بالای شیب پیدا شد و پس از آن هم در مه گم شد. ما متوجه شدیم که پس از صعود اول استراحت کافی نداشته ایم. اما به قسمت سنگی زرد و مشکی مسیر با درجه تقریبی 5.8 رسیده بودیم.
در شب هنگام (7450 متری) باد شروع به وزیدن با قدرت هر چه بیشتر کرد طوری که نمی توانستیم صدای یکدیگر را بشنویم. صبح آسمان صاف اما هوا به شدت سرد بود ، ما هم آماده حرکت بودیم. نمیشد یک روز دیگر را در این جهنم برفی سر کرد. سنگ حالت لغزنده داشت و در آن با میخ میانی می گذاشتیم. یک طول با درجه 5.10b با یک کراکس 3 متری. در حدود سه و نیم بعد از ظهر به فلات بالایی رسیدیم.
“دنیس ، من چیزی نمیبینم” سرگی داشت در میان باد و طوفان و برف ..فریاد می زد.”من فقط می توانم با دستم رد پای تو را لمس کنم و به دنبالت بیایم.”

ما کوله ها را در آنجا گذاشتیم و 300 متر دهلیز را صعود کردیم. 5 بار سرگی از من پرسید که چقدر دیگر از راه مانده. یک قسمت ترکیبی پدیدار شد ، دقیقا در زمانی که رمقی نمانده بود. با حمایت سرگی شروع به صعود کردم. تا جایی که دیگر دربالای آشوب هوا و جهان بودم. در 5 عصر روز 8 می ما به قله دست پیدا کردیم.
ما رو به دایره سرخ و بزرگ خورشید به سمت پایین حرکت کردیم و چادرمان را در مسیر نرمال زدیم، در آخرین ذرات توانمان. مسیر ما ، مسیر قزاق (VI 5.10b 75 degrees, ca. 4000m) در نهایت سختی نبود ، اما هیچ وقت خودم را به این شدت در یکی شدن با یک کوه عالی ندیده بودم . یک ماه پس از پایان اکسپدیشن ، من هنوز نمی توانستم به شکل معمولی زندگی کنم. قسمتی از روحم در شیب های پر برف ماناسلو مانده بود.

خلاصه
ماناسلو ، 8163 متر ، گشایش مسیر به سبک آلپی توسط دنیس اوربکو و سرگی ساموییلوف در سال 2006. اولین صعود رخ شمال شرقی ماناسلو
درجه سختی مسیر: (VI 5.10b 75 degrees, ca. 4000m)
آخرین مطالب در موج کوه
- رقابت بین مینگما.جی و نیرمال برای صعود 14×8000 بدون اکسیژننیرمال پورجا و مینگما.جی هر دو در حال رقابت برای تبدیل شدن به اولین نپالی هستند که به تمام 14 … مطالعه بیشتر
- 20000 قدم پیاده روی روزانه: فوائد و نکات مهمپیاده روی یکی از ساده ترین فعالیت های بدنی است که به عنوان یک ورزش اولیه و کم هزینه شناخته … مطالعه بیشتر
- دویدن کراس کانتری: جالب ترین ورزش غیرالمپیکی!دویدن کراس کانتری به طور کلی شامل دویدن در چمن یا مسیرهای ناهموار گلی می شود. این روش دویدن به … مطالعه بیشتر
- صعود به چوآیو با وجود هوای متغیردیروز پس از مدتها هوای خوب در منطقه هیمالیا، هوا رو به تغییر گذاشت با این حال کوهنوردان همچنان به … مطالعه بیشتر
- جوزف پسوتکا: مسن ترین فردی که بدون اکسیژن به قله اورست رسیدجوزف پسوتکا در شهر کوشیتسه، چکسلواکی (اکنون به نام اسلواکی شناخته می شود) به دنیا آمد. او متولد 12 فوریه … مطالعه بیشتر