ستون طلایی : اسپانتیک
اولین صعود ستون طلایی اسپانتیک به قله ویکتور ساندرز درسال 1987. برگردان به فارسی: موج کوه
در قلب قراقوروم ، در منطقه ناگار، یک قله کوچک البته به طور نسبی و اما شناخته شده قرار دارد. اگرچه بزرگراه قراقوروم تنها در 30 کیلومتری آن قرار گرفته است، اما نمی توان آنرا از جاده دید. در سمت حوزه آبریز اسکاردو، این قله اسپانتیک نامیده میشود.(احتمالا این یک نام بالتی باشد. من آنجا نبوده ام.) بر اساس برخی از منابع این قله همچنین ینگوتز سار Yengutz Sar نامیده می شود، اما این احتمالا کامل غلط است، چرا که کوه را نمی توان از دره ینگوتز که به زبان بروشاسکی صحبت می کنند، دید.
اولین غربی هایی که تلاش کردند تا از کوه صعود کنند، امریکایی هایی به نامهای فانی ورکمن و شوهرش دکتر ویلیام هانتر ورکمن بودند. در سال 1906آنان با تلاشی زیاد از یخچال چوگولونگما بالا رفتند، و به قلل چوگو و لونگما در مسیر فلات و در حدود 300 متری قله دست یافتند. آنان نام قله هرمی را برای این کوه انتخاب کردند. تلاش ورکمن ها تا سال 1955 که آلمانها اولین تلاش موفق را از طریق همین یخچال انجام دادند، پیشرفتی نداشت. آلمانها نام اسپانتیک را روی این قله گذاشتند.
فهرست مطالب
Toggleستون طلایی
در سمت شمال کوه یک ستون بزرگ بالا رفته که نام قنیش چیش Ghenish Chhish به معنای کوه طلایی را برای آن به ارمغان آورده است. ستون طلایی از جنس مرمر است. سنگ کریستالی و شکری در قسمتهای مختلف اما عموما با کیفیتی خوب.
دستهبندیهای محبوب موجکوه
ستون طلایی به طور کاملا مشخصی ، چالش اصلی این کوه است که از یخچال به طول 2200 متر بالا رفته است. قله کوه 300 متر بالاتر و در فاصله سه کیلومتری ستون قرار دارد. ما ستون طلایی را در سال 1984 در طی تلاش روی بوجوهاگور (7329-meter) دیدیم. ما نتوانستیم این کوه را به سبک آلپی صعود کنیم. اولین صعود بوجوهاگور توسط ژاپنی ها با استفاده از ثابت کشی و ایجاد 5 کمپ به انجام رسید. با وجود اختلاف نگاهها زمانی که آنان را دیدیم از ما با مهربانی پذیرایی کردند. با اینکه در آن برنامه اسپانتیک را از راه دور دیده بودیم ، اما آن دیواره بزرگ در سمت شمال آنرا نمیشد فراموش کرد.
در انگلستان ، اطلاعات کمی پیرامون کوه طلایی موجود بود. کوالیسکی از لهستان برای ما عکسهایی ارسال کرد که از خنیانگ چیش گرفته شده بود. نظیرصبیر، داگ اسکات و تادوژ پیوتروسکی (فصل کی2 در دنیای عمودی من را بخوانید.) همه به ما دلسوزانه پیشنهاد دادند تا این برنامه را کنسل کنیم. در آن زمان ما شروع به مقایسه ستون واکر در مون بلان با هدفمان کردیم. به نظر ستون طلایی فقط قدری بلندتر و قدری سختتر بود. در طول 1986، تیم بسته شد. این تیم شامل فیل باتلر ، میک فاولر ، دکتر جان انگلیش و من به همراه دو عضو جدید، لیز آلن و بروس کریگ بود. پدر میک، جرج فاولر، افسر ما دکتر اقبال احمد و آشپز ناگاری ما رجب زوات اکسپدیشن را تکمیل کردند.
بیس کمپ
ما بیس کمپ را در 14 جولای در جایی که محلی ها آنرا سوجا باسا می خواندند و در ارتفاع 4000 متری برقرار کردیم. نرخ پرداخت برای هر روز تغییر نمی کرد، اما روز کوتاه میشد گاها یک روز باربرها یک ساعت و نیم بیشتر نبود. این مساله باعث شده بود که منطقه ناگار گرانترین ناحیه در قراقوروم برای اکسپدیشن ها باشد. البته اعتصاب کردن را هم باید به آن افزود.
مطالب مرتبط :
یک بارگذاری در دو ساعتی بالای بیس کمپ در 4500 متری ، مستقیما در امتداد یخچال کوچک ستون طلایی قرار دادیم. از اینجا مشخص بود که ستون به چهار بخش تقسیم شده است. قسمت اول، یک برج سنگی 400 متری بود، اولین برج را را به یک خط الراس برفی سد کرده بود. خط الراس یا یالچه برفی به یک پله کوچک می رسید که آنهم به سومین قسمت یعنی یک یخچال معلق ختم میشد. قسمت چهارم هم که یک دیواره 1200 متری بود، راهی به سوی آسمان..
در 19 جولای من و فاولر اولین بررسی جدی برای دستیابی به ستون را انجام دادیم. دستیابی به یخچال معلق از ما سه روز زمان گرفت. در هیمن زمان انگلیش و آلن روی مسیر فرود شروع به صعود کردند. بوتلر و کریگ هم گذرگاه ینگوتز را بررسی کردند. این تلاش اولیه با تلاشهای دیگر روی ستونن طلایی دنبال شد که همگی به دلیل خرابی هوا متوقف شدند.
در عصرگاه 5 آگوست، فاولر ومن در حال بارگذاری تجهیزات بودیم و می دانستیم که احتمال آخرین شانس را در پیش خواهیم داشت. فاولر بایست در 23 ام در کارش حاضر میشد و تنها 18 روز باقی مانده بود. اگر برای صعود 10 روز وقت می گذاشتیم، میشد آنرا صعود کرد. کوله ها را بسته و باری سنگین پس از ناهار به راه افتادیم.
در طول شب 1000 متر را روی یخچال معلق صعود کردیم و بقیه ششم را به دعا برای هوای خوب گذراندیم. در روز دوم ، توانستیم ده طول را صعود کنیم وبه آمفی تاتر در ساعت 5 بعد از ظهر رسیدیم. رسیدن به اینجا از آن جهت مهم بود که در فیس سنگی جایی برای شبمانی وجود نداشت.
در شروع صعود این قسمت فکر کرده بودیم که سختترین قسمت دیواره های کوتاهی باشد که از سنگهای اسلب تشکیل شده و همچنین دیواره بزرگتری که دسترسی به قسمت آمفی تاتر را مسدود کرده بود. در حقیقت متوجه شدیم که شرایط برعکس است، سنگها عاری از یخ بودند و امکان میانی گرفتن درست وجود نداشت هر چند که در بعضی از قسمت ها شکاف ها را میشد از برف پاک کرد و از ابزار استفاده نمود.
در روز سوم، هوا خیلی مساعد نبود. در میانه روز و با شروع برف متوقف شدیم تا شبمانی داشته باشیم. از آمفی تاتر به بالا از قسمتهای تنوره ای و شیارهای مسیر صعود کرده بودیم. این یکی از معدود قسمت های مسیر بود که نمی توانستیم با دوربین مسیرمان را معین کنیم. این قسمت همچنین شامل یکی از تکنیکی ترین قسمتها هم بود. طول اول پس از آمفی تاتر یک شیار با یک قسمت معلق بود. میک دو میخ لق در بالای سرش کار گذاشت و سپس با صدایی بلند شروع به قسم دادن و فریاد زدن کرد. به نظر میرسید که نمی تواند خودش را به میخ ها متصل کند چرا که تسمه به کلاهش گیر کرده بود. حمایت در یک سنگ رسی بود و میک مانند یک گربه در میان این تنوره خودش را به بالا میکشید. به نظر میرسید که این قسمت با یخ پوشیده شده باشد اما اینطور نبود. تنها قشرنازکی از یخ روی قسمتهای رسی قرار داشت که صعود وحشتناک ایجاد کرده بود.
اگرچه در تمام شب برف می بارید، اما صبح فردا بارش قطع شده بود. با از بین رفتن مه ما صعودمان را آغاز کردیم. و در سمت راس دیواره ادامه دادیم. در وسط روز به یک قسمت تخت رسسیدیم که بر بالای قسمت بزرگ سخت مسیر بود. در اینجا چای درست کردیم و به بررسی قسمت های بالاتر پرداختیم. به طور کلی توسط شیبهای منفی احاطه شده بودیم. فاولر شروع به صعود وصنوعی در یک قسمت کرد که به ابهامی دیگر در مسیر میرسید. از بیس کمپ نتوانسته بودیم مسیر صعودی در اینجا بیابیم ، اما یک تنوره مخفی خودش را در انتهای رمپ نشان داد. به دلیل اینکه جایی برای کارگاه زدن در این قسمت نبود خودم را در یک شکاف لاخ کردم و از میک خواستم تا صعود کند اما سقوط نکند!
بیواکی سخت تر از آن شب را به یاد نمی آورم. ما گرفتار تاریکی شده بودیم و هیچ لبه ای وجود نداشت، حتی امکان بریدن یخ هم نبود. از چادر مانند یک کیسه معلق استفاده کردیم. میک تمام شب را روی هارنس گذراند، در حالی که من روی کوله ام ایستاده بودم. در تمام طول شب برف می بارید.
روز پنجم شده بود. با نگاه به بالا میشد آخرین رمپ ها را دید. زمانی که به آنها رسیدیم به نظر آسان می آمدند، اما در زمان صعود حقیقت شکل دیگری یافت. آنها با یک لایه از برف پودری پوشیده شده بودند که وقتی کنار میرفتند سنگ سیاه نمایان میشد. امکان کارگذاشتن میانی نبود و دیواره کناری هم باعث به هم خوردن تعادل می شد. حدود سی متر را بدون میانی و با ترسی مضاعف صعود کردیم. این رمپ ها به یک کنج کتابی شکل عمودی در زیر یک سراک ختم میشد. میک به آرامی روی مسیر کار می کرد و به میخ ها با نرمی ضربه میزد. ( از او خواسته بودم که باعث تحریک سراک بالای سرمان نشود)و سپس یک شیب برفی یافتیم که بسیار عمیق بود و ما را درگیر این تفکر شوم کرد که شاید مجبور شویم از راهی که آمده ایم بازگردیم.
روز ششم، روز قله بود. در ساعت 6 صبح، از چادر شروع به حرکت کردیم، و تنها لباس و اجاق را به همراه بردیم. در ساعت 12:45 دقیقه روی قله ایستاده بودیم. از اینجا میشد دیران ، باتورا، تریور و سایر قلل بزرگ را دید. طوفان برای یک ساعت باعث توقف ما شد. اول شوک الکتریکی بود. ما سعی کردیم خودمان و کلنگهایمان را در برف مخفی کنیم. بادهای قدرتمند از جنوب می وزید. بابت چادر هم نگران بودیم که نکند به سمت بیس کمپ پرواز کند. باد همه ردپاها را هم پوشاند. ما در بالای پلاتو بودیم، که در میان پرتگاهها احاطه شده بود. طوری که مجبور شدیم به سمت چادرمان بخزیم.
در صبح روز هفتم، هوا آرام شد. پایین دست پر از ابر بود که دره ها را پر کرده بودند. در طول صعود متوجه شده بودیم که این فلات در طول مسیر گسترده شده است که در آن هم بلوک های یخی وجود دارد. پس از سه ساعت عبور از بین این قسمت های یخی به بالای یخشار رسیدیم. اگر مسیر غلط را انتخاب می کردیم ، ممکن بود که در میان مجموعه عظیمی از سراکها قرار بگیریم.
در یخشار از اولین کارگاه قارچ برفی استفاده کردیم.(یخنوردی را بخوانید.) اما به نظرمان مسیرمان درست نبود و چادر زدمی تا صبر کنیم که مه از بین برود. در ساعت 5:30 دقیقه عصر هوا صاف شد. از کارگاه ددمن استفاده نکردیم و به جای آن یک چاله می کندیم و تاجایی که میشد درون آن برای حمایت می رفتیم. کارگاه لیومن(مرد زنده)!
من به لبه نقاب در حال فرود نگاه می کردم و به این فکر می کردم که معنای کوهنوردی چیست؟ آیا ما به دنبال دست آورد هستیم بدون اینکه از آنها چیزی بیاموزیم؟ خمره ای از طلا آنجا نبود، تنها شاید رنگین کمانی یا باد…
“من فکر می کنم که ما در جامعه ای دست آورد محور زندگی میکنیم”در همان حال روبه میک گفتم. و او هم به من طوری نگاه کرد که انگار در حال دیوانه شدنم.
در چادر درباره اهداف آتی صحبت می کردیم. من می خواستم از گذرگاه ینگوتز به همراه دیگران رد شوم. اما میک باید به سرکار باز می گشت.
خلاصه
مسیر جدید در اسپانتیک، 7027 متر، ستون طلایی یا شمال غربی، پنجمین صعود کوه توسط فاولر و ساندرز. در سال 1987.
نفرات
Anthony Victor Saunders, leader, Elizabeth Allen, Philip Butler, Bruce Craig, Dr. John English, Michael Fowler, George Fowler, liaison officer Dr. Iqbal Ahmed.
نوشته ویکتور ساندرز، برگردان به فارسی موج کوه
چقدر این پست مفید بود؟
ستاره چپ بیشترین امتیاز
میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 1
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
مهدی جباریان
کاپشن پر نیمه سنگین North face مدل down fkow
- بهترین استفاده برای سرمای متوسط تا شدید در کوهنوردی، اسکی و سایر ورزش های فضای باز
- طراحی و مشخصه های ضدباد
- پر با پف شوندگی 550
- وزن در سایز XL معادل 1050 گرم
- دارای فیکس کلاه ضدطوفان
- فیکس کمر کشسان
- دو جیب داخلی توری برای خشک کردن دستکش ها
- جیب داخلی زیپ دار تلفن همراه
- 4 جیب زیپ دار ضدآب بیرونی
- شست گیر روی مچ برای کاهش اتلاف حرارتی
- قواره و برش استاندارد
- قابل استفاده در فعالیت متوسط تا دمای هوای - 20 درجه سانتیگراد
- تولید چین
- راهنمای سایز در توضیحات
چاقوی باک تاشو مدل BUCK X59 Mini
- تیغه از استیل ضدزنگ 3Cr13 با مقاومت بالا
- دسته ترکیبی از فلز و چوب طبیعی زیبا
- طول تیغه: ۶ سانتیمتر
- طول کلی در حالت باز: ۱۵ سانتیمتر
- طول در حالت بسته: ۹ سانتیمتر
- ضخامت تیغه: ۳ میلیمتر
- وزن سبک: فقط ۹۰ گرم
- طراحی نوک Tanto برای دقت و استحکام بیشتر
- قفل ایمن جهت جلوگیری از باز شدن تصادفی
- مناسب برای کمپینگ، طبیعتگردی و کارهای روزمره
- مکانیزم تاشو روان و دقیق
- دارای زنجیر فلزی برای اتصال به کلید یا کوله
- گزینهای ایدهآل برای هدیه دادن یا استفاده شخصی
- تولید چین با کیفیت بالا
جلیقه رانینگ و اسکای رانینگ APRIN
- مناسب: دویدن،تریل رانینگ،اسکای رانینگ.
- با طراحی تخصّصیِ بسیار سبک و وزن۱۹۰گرم.
- حجم ۳ (+3) لیتر و پارچه شبکه ای تنفّسی و تهویه هوای عالی؛
- تعبیه دو محفظه روی بندهای شانه جهت قراردادن قمقمه ی آب.
- جیب های متعدد جهت حمل تجهیزات مورد نیاز.
- تعبیه دو جیب گورتکس با زیپ ضدآب بهمراه بند زیپ روی بندهای شانه.(ابعاد جیب۱۸×۱۲)
- جیب کشی دارای زیپ پشت کوله برای قرار دادن بادگیر و پوشاکِ سبک.
- دارای جاکلیدی.
- قابلیت تنظیم تسمه های کوله با توجه به فرم ارگونومیک بدن و اندازه ی دور سینه.
- یراق آلات با کیفیّت.
- بسیار خوش فرم و راحت.
- دارای رفلکتورِ نور.
- ابعاد: 42×31 سانتیمتر
- لوگوهای شبرنگ.
- برند APRIN
کوله تاکتیکال یکطرفه مدل Rover با ظرفیت 7 لیتر
- ساختهشده از پارچه بادوام و ضدآب پلیاستر 600D
- وزن سبک و مناسب برای استفاده طولانی (حدود 630 گرم)
- ابعاد کلی: 30 × 24 × 15 سانتیمتر (12 × 9.5 × 6 اینچ)
- ظرفیت حدودی: 7 لیتر مناسب برای وسایل ضروری
- دارای محفظه اصلی جادار با فضای مخصوص آیپد 9.7 اینچی
- دو جیب جلویی زیپی برای دسترسی سریع به وسایل کوچک
- یک جیب مخفی پشتی با چسب ولکرو برای وسایل امنیتی
- مجهز به بند دوشی پهن، نرم و قابل تنظیم
- دارای دو بند کمکی برای کاهش حرکت و نوسان کیف هنگام راه رفتن
- پد پشتی مشبک با تهویه مناسب برای کاهش تعریق
- مجهز به سیستم MOLLE برای اتصال تجهیزات جانبی
- قابلیت نصب پچ یا پرچم روی نوار ولکرو جلویی
- مناسب برای طبیعتگردی، سفر، دوچرخهسواری، تیراندازی و استفاده روزمره
- قابل استفاده به صورت دوشی، دستی یا روی سینه (Chest Pack)
کفش هوکا اسکای لاین فلوت ایکس hoka skyline float x
- ایده آل ترکینگ، اپروچ، کوهپیمایی، تریل، جنگل و فعالیت در مسیرهای سخت
- وزن: مردانه: 14.9 اونس (422 گرم)
- افت (Drop): 5 میلیمتر
- میانهساز (Midsole): فوم نرم و راحت با ضخامت 43 میلیمتر در پاشنه، لایه Pebax برای ثبات و محافظت از پای کاربر
- زیره (Outsole): زیره Vibram XS Trek، لایههای 5 میلیمتری برای چنگش و اصطکاک عالی در زمینهای نرم و لغزنده
- رویۀ کفش (Upper): مش تنفسپذیر و نرم
- پاشنه (Heel Design): طراحی Swallowtail (پاشنه برجسته) که بیشتر به زیبایی کفش کمک میکند تا عملکرد
- کاربرد: مناسب برای تریل رانینگ و کوهنوردی در شرایط مختلف، جنگل، کویر ، مناسب برای استفاده روزمره و سبک زندگی فعال
- تولید ویتنام
- سایز 40 : 25 سانتیمتر
- سایز 1/3 41 : 26 سانتیمتر
- سایز 42 : 26.5 سانتیمتر
- سایز 1/3 43 : 27.5 سانتیمتر
- سایز 44 : 28 سانتیمتر
- سایز 1/3 45 : 29 سانتیمتر
جوراب کوهنوردی ساق متوسط arcteryx مدل لایت هایکر
جدیدترین مقالات
مقالات پیشین
کلاه پلار آرکتریکس
کفش هوکا کربن ایکس Hoka Carbon X 2
- ایده آل دویدن جاده و مسابقه
- فناوری Carbon-Fiber Plate: صفحه فیبر کربنی برای بهبود بازدهی انرژی و پاسخدهی بهتر.
- فوم PROFLY™: فوم با نرمی در جلو و سفتی در پاشنه برای راحتی و جذب شوک.
- کفی متقاطع (Meta-Rocker): طراحی کفی برای حرکت روانتر و راحتتر.
- زیره بیرونی مقاوم: لاستیک با طراحی بهینه برای چسبندگی و دوام بیشتر.
- رویۀ مش تنفسی: گردش هوای مناسب و کاهش حرارت.
- وزن سبک: کاهش فشار بر روی پاها و مفاصل برای حرکت سریعتر.
- سایز مناسب: طراحی متناسب با پاهای مختلف برای انتخاب دقیقتر.
- دراپ یا افت پاشنه: 5 میلی متر
- برای مردان: حدود 8.4 اونس (تقریباً 238 گرم)
- برای زنان: حدود 7.0 اونس (تقریباً 198 گرم)
- تولید ویتنام
- ضمانت کیفیت: 1 ماه
کاپشن پر نورت فیس مدل T14
- طراحی ارگونومیک و راحت برای فعالیتهای فضای باز
- پر شدن با ۸۰٪ پر سفید اردک برای حداکثر گرما
- پارچه بیرونی ضدآب و مقاوم در برابر باد و برف
- آستر داخلی نرم و تنفسپذیر از پلیاستر
- کلاه سهبعدی با بند تنظیمی و آستر گرم
- دو جیب بزرگ زیپدار در طرفین
- مچ آستین با چسب تنظیمی برای جلوگیری از نفوذ سرما
- زیپ مرکزی مقاوم و روان با محافظ داخلی
- سبک وزن با گرمای فوقالعاده بالا
- حفظ فرم بدن با دوختهای افقی منظم
- قابل استفاده در دماهای زیر صفر
- مناسب برای اسکی، کوهنوردی و استفاده شهری
- عرضه در رنگهای قرمز، آبی، مشکی و طوسی
- مقاوم در برابر سایش و فشار، با طول عمر بالا
- طراحی شیک با لوگوی سفید The North Face روی سینه
کلاه دو لایه بافت-مخمل MXZ
چراغ پیشانی هدلایت شارژی Deepking DK-608
- بند پارچهای قابل تنظیم: مناسب برای قرارگیری راحت روی سر
- کلید فیزیکی: برای روشن و خاموش کردن و تغییر حالت نوردهی
- جنس بدنه: ترکیب پلاستیک و آلیاژ آلومینیوم، مقاوم در برابر ضربه و آسیب
- درپوش پورت: جلوگیری از نفوذ رطوبت و گرد و غبار
- تنظیم زاویه نوردهی: امکان تنظیم زاویه تابش نور
- باتری لیتیومی 18650: دو باتری با ظرفیت کلی 3200 میلیآمپر ساعت
- شارژدهی طولانی: حالت نور قوی 8-16 ساعت، حالت متوسط 10-19 ساعت
- شارژ Type-C: مدت زمان شارژ 6-8 ساعت، کابل شارژ همراه
- خروجی نور: چراغ LED با توان 35 وات و سه حالت نوردهی (متوسط، قوی، چشمکزن)
- وزن و ابعاد: وزن 300 گرم، ابعاد 7x7.5x8 سانتیمتر